وی ادامه داد: در سالهای پیش از انقلاب، از موسیقیهای انتخابی و یا قطعات کلاسیک جهان برای فیلمها استفاده میکردند که رنگ و لعاب موسیقی ایرانی در آنها دیده نمیشد، از طرفی این موسیقیها بیشتر در فضای غیر طنز بود و نهایتاً با استفاده از شعر، موسیقی را به سمت کمدی میبردند. به همین دلیل عملاً دستمان برای بهرهگیری از آثار گذشته خالی بود و در نهایت خودم به این موسیقی رسیدم.
وی ادامه داد: موسیقی سریال «زیر خاکی» در عین دارا بودن فضای کمدی، ماهیت ایرانی خود را دارد. به ویژه در موسیقی نسخه تیتراژ فصل ۱، فضای دهه پنجاه که در داستان سریال هم وجود داشت، به خوبی روایت میشود. خوشبختانه از همان ابتدا بازخوردهای خوبی نسبت به کارم از سوی موزیسینها، همکاران و البته مردم دریافت کردم که بسیار خوشحال کننده است. البته فرصت ما برای تولید فصل سوم بسیار کم بود، آقای سامان هم حساسیت بسیار زیاد در کار دارد و تا زمانی که به نسخه دلخواه خود چه در موسیقی، چه در تدوین و… نرسد، اعمال اصلاحیهها را انجام میداد.
این آهنگساز با بیان اینکه ایجاد فضای طنز در موسیقی بسیار سخت است، عنوان کرد: در واقع ساخت موسیقی برای یک اثر طنز که وزین است، لغزش و هجو ندارد و مفاهیم را به خوبی به بیننده القا میکند، بسیار دشوار است و شوخی بردار نیست. متاسفانه نمونههای موسیقی طنز خوب بسیار کم است و آنطور که باید به آن نپرداختهاند. شاید عدهای گمان کنند موسیقی طنز راحتتر از موسیقی اثر درام است، در صورتی که اصلاً اینطور نیست. از طرفی تعریف جغرافیا در موسیقی که باید نشان دهد برای ایران است، ساخت آن را سختتر میکند.
بادپا در پایان تأکید کرد: شرط ماندگاری موسیقی یک فیلم در ذهن مخاطب، در وهله اول ماندگاری خود آن فیلم است. یعنی فیلم باید قابل دیدن باشد تا موسیقی آن هم شنیده شود. اگر یک سریال به خوبی تولید شده باشد، آهنگساز هم میتواند از این فرصت استفاده کند و قطعهای بسازد که به ماندگاری بیشتر آن فیلم یا سریال هم کمک کند.