اکبر یادگاری، هنرمند حوزه تئاتر، نقاش، نویسنده و شاعر ایرانی بر اثر ایجاد لخته خون در بدنش، در ۷۱ سالگی در آلمان درگذشت و در شهر کلن به خاک سپرده شد.
مرتضی درویش، کارگردان جوان تئاتر که قرار بود امسال نمایشی را با همکاری اکبر یادگاری، هنرمند قدیمی اجرا کند، با اعلام خبر درگذشت او گفت: «آقای یادگاری هفته گذشته در آلمان فوت کردند و دیروز، جمعه ۲۶ فروردین در شهر کلن به خاک سپرده شدند.»
او درگذشت این هنرمند را بسیار شوکهکننده دانست و ادامه داد: «آقای یادگاری بسیار پرانرژی و پرانگیزه بودند و درگذشت ایشان برای خانواده و دوستانشان بسیار تکاندهنده بود. گویا ایشان به دلیل ایجاد لخته خون فوت کردهاند ولی هنوز مشخص نیست این لخته به چه دلیل در بدنشان ایجاد شده است.»
این کارگردان تئاتر اضافه کرد: «آقای یادگاری پیش از عید ایران بودند و اجرای افتتاحیه نمایش من، «پیکنیک در میدان جنگ» با حضور ایشان برگزار شد. قرار بود امسال نمایش «مکبث» را با بچههای تهران و سمنان کار کنیم. ایشان که ساکن آلمان بودند، قبل از عید به آلمان رفتند و من منتظر بازگشتشان بودم تا پروژه «مکبث» را آغاز کنیم که ناگهان با خبر درگذشتشان مواجه شدم.»
او از یادگاری به عنوان یک آدم حسابی هنری یاد کرد و افزود: «ایشان همدورهای آقایان رضا بابک، امین تارخ و… بودند و قبل از عید هم با این دوستان جلساتی داشتند و بسیار علاقهمند بودند با دوستان قدیمی خود همکاری تازهای داشته باشند.»
اکبر یادگاری، متولد ۱۳۳۰ بود و از اواخر دهه ۴۰ با ورود به دانشکده هنرهای زیبا در رشته تئاتر مشغول به تحصیل شد. دوستان و همدورهایهای او در تئاتر چهرههایی چون سعید پورصمیمی، هرمز هدایت، خسرو شکیبایی، جعفر والی، ایرج راد، رضا بابک، فردوس کاویانی، قاسم قلیپور، جمشید حیدری، اصغر همت، حمید مظفری، سهراب سلیمی، محمد ساربان و بسیاری دیگر بودند که روابط دوستانه آنان ادامه داشت.
یادگاری که بعد از تحصیل در دانشکده به استخدام اداره تئاتر درآمد، از جمله بازیگرانی بود که در اجرای افتتاحیه مجموعه تئاتر شهر در نمایش «باغ آلبالو» به کارگردانی آربی اونسیان بازی کرد. او همزمان با فعالیت در تئاتر، در سینما و تلویزیون نیز فعال بود و علاوه بر آن به نگارش شعر و رمان و نیز نقاشی میپرداخت. آثار گوناگونی از او در کشورهای مختلف به انتشار رسیدهاند و نمایشگاههای نقاشی متعددی در داخل و خارج از کشور برپا کرده بود. این هنرمند که در زمینه فلسفه هنر نیز صاحبنظر بود، آثار تئوری مختلفی هم در حوزه هنر و بازیگری دارد.
او دهه شصت برای ادامه تحصیل به آلمان مهاجرت کرد و برغم ماندش در این کشور، به ایران نیز رفتوآمد داشت و روابط دوستانهاش را با دوستان قدیمیاش حفظ کرده بود. از جمله فعالیتهای او در ایران برپایی نمایشگاه نقاشی «تروما» در گالری «آتبین» بود. او گرچه در بسیاری از کشورها فعالیت هنری انجام داده بود ولی همواره خود را یک هنرمند ایرانی میدانست و علاقهمند بود در کشور خودش هم کار کند.
یادگاری کتاب «بازیگری نو » را نوشته بود و به گفته درویش، قصد داشت جلد دوم همین کتاب را منتشر کند که درگذشتش، این فرصت را گرفت.