بحث درباره اهمیت تیم ملی نوجوانان در رشد فوتبال یک کشور وقت تلف کردن است. بررسی سوابق تیمهای ملی فرانسه، انگلیس، بلژیک و سایر قدرتهای اروپایی حال حاضر فوتبال جهان نشان میدهد چه تعداد ستاره از تیمهای پایه کشورشان رشد کردند و به بالاترین سطح رسیدند. چرخهای که در ایران وجود ندارد.
ابراهیم قاسمپور، عضو کمیته فنی فدراسیون فوتبال در مورد انتخاب سرمربی تیم ملی نوجوانان ایران میگوید: «با تصمیم اعضای کمیته فنی فدراسیون فوتبال آقای حسین عبدی که پیش از این نیز هدایت تیم ملی نوجوانان را بر عهده داشت به عنوان گزینه مورد نظر جهت ادامه فعالیت در این تیم انتخاب شد. در واقع کمیته فنی پس از بررسی شرایط گزینههای مورد نظر بر اساس توانمندیها همچنین سوابق آقای عبدی به این نتیجه رسید که ایشان میتواند این مسیر را به خوبی دنبال کند و به همین منظور در خصوص انتخاب آقای عبدی به جمعبندی رسیدیم.» این عضو کمیته فنی فدراسیون نگفت حسین عبدی در مقایسه با کدام گزینهها انتخاب شدند یا دقیقا چه فاکتورهایی مدنظر قرار گرفته است.
حسین عبدی مورد جالبی در فوتبال ایران است. او توانسته هم در فدراسیون تاج، هم عزیزیخادم و هم مخالفان عزیزیخادم در سمت خود بماند. کار بسیار سختی که نیاز به تواناییهای متفاوتی دارد.
عبدی بازیکن باسابقهای است. سالها در پرسپولیس توپ زده و مدرک مربیگری پرولایسنس یوفا را هم دارد. دو بار سابقه دستیاری در تیم پرسپولیس و مشاور فنی تیمهای ملی فوتبال زنان هم در کارنامهاش دیده میشود. اگر همین رزومه برای سپردن تیم ملی نوجوانان به یک مربی کافی است پس عبدی انتخاب درستی بوده، هست و خواهد بود. در عین حال کمیته فنی باید به این سوال پاسخ بدهد که گزینههای دیگر چه کسانی بودند که همین رزومه کوچک هم در کارنامهشان دیده نمیشد؟ بدون تعارف اگر مدرک مربیگری عبدی را کنار بگذاریم، چون واقعا جزو سوابق اجرایی به حساب نمیآید، این مربی چیز دیگری برای عرضه ندارد. حال اگر با این شرایط طبق گفته کمیته فنی فدراسیون با اختلاف گزینه بهتری تشخیص داده شده پس باید نسبت به سایر گزینههای فدراسیون تاسف خورد.
به هیچ عنوان مساله سر اسم و رسمدار بودن مربی نیست. آنچه مخصوصا در ردههای پایه اهمیت دارد، میزان تسلط یک مدیر یا مربی به حوزهای است که در آن فعالیت میکند. مثلا اکثر سرمربیان تیمهای فوتبال زیر ۱۷ سال کشورهای اروپایی دورههای خاص کار کردن با نوجوانان را گذراندهاند. تئوریهای مشخصی در مورد فوتبال دارند و حتما مدتی در آکادمیهای فوتبال به عنوان مدیر ورزشی فعالیت کردهاند. در مورد گزینه ایرانی تیم ملی نوجوانان چنین روندی به چشم نمیخورد. حسین عبدی یک روز به عنوان سرمربی تیم ملی نوجوانان انتخاب شد و از همان زمان کموبیش در سمت خود به فعالیت ادامه داده است. یکبار به افغانستان باخته و در مقدماتی انتخابی جام جهانی چند تیم درجه چند آسیا را برده است. گرچه کرونا و مشکلات ناشی از همهگیری باعث شد چندین بار تورنمنتهای مختلف لغو شود تا عیار کار او به نوعی در هالهای از ابهام باقی بماند.
در چنین شرایطی دور از ذهن نیست که کمیته فنی برخلاف آنچه ادعا میکند در مورد انتخاب سرمربی تیم ملی نوجوانان مته به خشخاش نگذاشته است و این انتخاب هم همانند سایر انتخابهایی که این روزها در فدراسیون میشود از سیستم توزیع سمت در فوتبال سرچشمه میگیرد. همانطور که حمید استیلی شد سرپرست تیم ملی فوتبال یا همانطور که اعضای کمیته فنی فدراسیون فوتبال انتخاب شدند و در سطحی بالاتر همانطور که میرشاد ماجدی یکشبه ره صد ساله را طی کرد و به سرپرستی فدراسیون فوتبال ایران رسید.
بحث درباره اهمیت تیم ملی نوجوانان در رشد فوتبال یک کشور وقت تلف کردن است. بررسی سوابق تیمهای ملی فرانسه، انگلیس، بلژیک و سایر قدرتهای اروپایی حال حاضر فوتبال جهان نشان میدهد چه تعداد ستاره از تیمهای پایه کشورشان رشد کردند و به بالاترین سطح رسیدند. چرخهای که در ایران وجود ندارد. این هم فقط مشکل حسین عبدی نیست. به قول معروف خانه از پایبست ویران است. آنچه در مورد عبدی اهمیت پیدا میکند، این است که با انتخاب او و بدون توضیح چرایی این انتخاب مشخص میشود همچنان در رابطه با تیمهای پایه در روی پاشنه سابق میگردد. همچنان تصور بر این است که تیمهای پایه یک مساله حاشیهای است که باید زودتر سر و تهش جمع شود.
چندی پیش در گزارشی پیرامون وضعیت تیمهای پایه فوتبال ایران و انتخاب داوود مهابادی به عنوان سرمربی تیم ملی جوانان و ابقای حسین عبدی در تیم ملی نوجوانان نوشتیم که آیندهسازان فوتبال این مملکت «یتیم» هستند، چون هیچ توجهی از سوی مقامات دریافت نمیکنند. بعد از یکسال هنوز همان وضعیت برقرار است. نوجوانان ایران که یکبار با رسیدن به جمع هشت تیم برتر دنیا ثابت کردند از لحاظ پتانسیل و استعداد چیزی از بهترینهای دنیا کم ندارند همچنان باید پشت سد بیدرایتیها بمانند.