۸وقتی به دنبال یک سرگرمی سطحی و مقطعی هستید فیلم بهترین گزینه است. هیچ لذت و سرگرمی ساده ای به اندازه لم دادن جلوی تلویزیون و تماشای فیلمی نیست که لازم نیست به طور کامل به آن توجه داشته باشید و به مدت ۹۰ دقیقه با خنده های گاه به گاه یا ترس های ساده روبرو شود پیش از اینکه فعالیت های روزمره تان را ادامه دهید.
اما همیشه زمانی فرا می رسد که دیگر از تماشای فیلم های ترسناک سطحی و خوردن اسنک پای آن ها خسته شده و تشنه تماشای چیزی می شویم که اسنک دوریتوز و آنا فاریس نمی توانند فراهم کنند. این یک واقعیت تلخ است. جای نگرانی نیست زیرا آن بیرون جهانی از سینما وجود دارد که درست در مسیر مخالف در حرکت است.
به جای حرافی در طول فیلم شان با داشته هایی اندک، برخی فیلم های ترسناک شما را به قلمروهای ممنوعه، ناشناخته و ترسناک می برند، دنیاها، مفاهیم و رازهای در خود فرو برنده ای برای مخاطب ایجاد می کنند که باید برای سر درآوردن از آن ها وقت بگذارد. پیدا کردن چنین فیلم های در ژانر وحشت بسیار دشوار است اما هستند فیلم هایی اینچنینی که فیلم هایی تکان دهنده هستند و هر بار تماشای آن ها باعث می شوند بهتر و بهتر باشند زیرا بیشتر متوجه سرنخ هایی خواهید شد که به پایان تکان دهنده و هیجان انگیز فیلم اشاره دارند.
۸- Suspiria
فیلم Suspiria که بیشتر با نسخه بازسازی آن در سال ۲۰۱۸ شناخته می شود، یک کالت کلاسیک از ژانر وحشت ساخته داریو آرجنتو است، فیلمی پرخرج با فیلمبرداری و صدای باشکوه که باعث شده محبوبیتی ماندگار در میان طرفداران ژانر وحشت داشته باشد. دوختن رنگین کمانی از رنگ ها با داستانی در مورد یک مدرسه رقص باله با حضور نیروهای ماوراء الطبیعه ای که در دیوارهای آن کمین کرده اند، فیلم Suspiria با روایت خود هیچگاه چیزی را لو نمی دهد و به جای آن بر سکانس های سرنخ دار و روایت قطره چکانی رازها تمرکز دارد تا جایی که به پایان داستان رسیده و فاش می کند که سوزی بانیون با گروهی از جادوگران مواجه شده است.
این افشاگری تا انتهای فیلم اتفاق نمی افتد، زمانی که اتفاقاتی که از پیش در داستان افتاده بود برای ما معنای بهتری پیدا می کنند؛ اتفاقاتی مانند تهاجمی شدن سگ ها، کشته شدن رازآلود شاگردان و شخصیت مرموزی که شب ها ظاهر می شود. بدین ترتیب پس از پایان فیلم است که می خواهید یک بار دیگر آن را تماشا کنید تا از همه چیز به طور کامل سر دربیاورید. Suspiria یک کالت کلاسیک در ژانر جالو (Giallo) است و نگاه دقیق آرجنتو بدین معناست که نقب زدن به تمام سرنخ های کوچکی که در طول فیلم افشا می شوند بسیار سرگرم کننده خواهد بود. این فیلم بر اساس داستانی واقعی است که توسط نویسنده مشترک فیلم، داریا نیکولودی و تا حدودی بر اساس رمان Suspiria De Profundis نوشته سال ۱۸۴۵ ساخته شده است.
۷- Black Swan
دارن آرونوفسکی فیلم های پایه ای نمی سازد. چه Requiem for a Dream باشد و چه Mother! یا Noah ، این کارگردان به خاطر دیدگاه متفاوتش به زندگی به روشی کاملاً جدید و ناخوشایند شناخته می شود که تاریک ترین جنبه های روحی و شخصیتی قهرمانش را برای پیچ و تابی کابوس وار به تصویر می کشد. تلاش او برای ترساندن مخاطب در Black Swan جایی است که استعداد آرنوفسکی برای ترس مالیخولیایی بیشتر آشکار می شود، فیلمی که سقوط یک رقصنده باله از شکوه و عزت را در مسیر تلاش توهمی او باری تبدیل شدن به بهترین بالرین دریاچه سوآن به تصویر می کشد.
نگاهی عمیق به فیلم Black Swan ما را با کالبدشکافی های هیجان انگیزی روبرو می کند، به طور خاص در مورد شخصیت قوی سفید که ناتالی پورتمن به خوبی نقشش را بازی می کند و قوی سیاهی که او تلاش دارد به سبکی مشابه با میلا کونیس با آن ارتباط برقرار کند. چه مرگ معصومیت اوست یا خوشامدگویی به تمایلات جنسی در حال شکوفا شدنش یا نفوذ تدریجی بدرفتاری های مادرش، تصمیم با مخاطب است و کیفیت تفسیری فیلم تماشای عمیق و با دقت آن را لذت بخش می سازد. جنبه روانشناختی و تغییر مسیر مداوم بین واقعیت و تجسم در Black Swan باعث می شود تماشای آن دشوار اما نتیجه بخش باشد، همان چیزی که در مورد دیگر فیلم های آرونوفسکی نیز صدق می کند.
۶- Psycho
پرواضح است که هیچ فهرستی از فیلم های ترسناکی که جایگاه افسانه ای خاص خودشان را دارند بدون نام بردن از فیلم Psycho ساخته آلفرد هیچکاک کامل نخواهد بود. پدربزرگ ژانر اسلشر و فیلمی مملو از ترس های خوش ساخت همواره مورد تحسین فیلمسازان در سراسر دنیا قرار گرفته است که به برداشت های دقیق آن در ترکیب با هم و آشکارسازی شماتیک اتفاقات نامحسوس فیلم اشاره دارند که خیلی راحت از دید مخاطب دور می مانند اگر توجه کافی نداشته باشید. فیلم Psycho داستان زنی به نام ماریون کرین در حال فرار است، کسی که مقدار زیادی پول به سرقت برده و در مهمانخانه ای مرموز در خارج از شهر ساکن می شود.
از بخت بد او، نورمن بیتس و مادرش مالکان مهمان نوازی نیستند که با مرگ ماریون و جستجوی او توسط خانواده و دوستانش برای او همراه می شود. با افشای روایت داستان همراه با پیچ و تاب های بسیاری، هیچکاک سرنخ هایی بسیار جذاب اما ظریف رها می کند که به ماهیت واقعی شخصیت هایی که روی صفحه خلق کرده راه پیدا می کنند، مانند کلکسیون پرنده های شکارچی نورمن که به نیات واقعی او اشاره دارند یا علاقه شدید ماریون به آینه که به شخصیت دورو و مزور او اشاره می کند. متوجه شدن این جزییات نیمی از جذابیت تماشای فیلم مشهور هیچکاک است زیرا هر بار حس می کنید چیز جدیدی در فیلم وجود دارد بدون توجه به اینکه چند بار آن را تماشا کرده باشید و به همین خاطر است که Psycho تا به امروز نیز یک شاهکار باقی مانده است.
۵- Us
با حال و هوایی بسیار شبیه Get Out ، دومین فیلم جوردن پیل و شاهدی بر قدرت متمرکز عناصر ژانر وحشت در دیدگاه پیل، فیلم Us نیات واقعی خود را در زیر لایه هایی از سمبولیسم پنهان کرده است. با روایت خانواده ای که با همزادهای خود در دوران تعطیلات در سانتاکروز روبرو می شوند و با توجه به توانایی پیل برای روایت داستانی ترسناک که به معضلات اجتماعی شدیدتر و عمیق تر اشاره دارد، این فیلم یک شاهکار هنری است در شرایطی که کارگردان توانسته فیلم ترسناک باکیفیتی با هر استانداردی را به جایگاه جدید و به شدت ترسناکی برساند. وقتی به فیلم دقیق تر می شویم می بینیم که پیل داستانی را در لفافه روایت می کند و به افراد فقیری می پردازد که سرکوب شده و از جامعه دور افتاده اند و در واقع شیفته لم دادن زیر آفتاب هستند.
با ترکیب موضوعات جایگاه اجتماعی، مزیت اجتماعی برای عده ای و نادیده گرفته شدن بخشی از جامعه را با چیزی ترکیب می کند که از قبل یک فیلم ترسناک در مورد حمله به خانه است و این چیزی است که فیلم پیل را جذاب می سازد هر چند همه چیز به همینجا ختم نمی شود. پیل همچنین یک سینما دوست دو آتشه است که تمام تلاشش را می کند تا این عشق به سینما را در هر لحظه از فیلمش نشان دهد. از نشان دادن علاقه اش به فیلم های کلاسیک درجه دومی مانند C.H.U.D در ابتدای فیلم تا شاهکارهای محبوبی مانند The Shining، اثر او چنان با ادای احترام های واضح تزریق شده است که باعث می شود هر علاقمندی به ژانر وحشت سرش را از گیجی و تحسین تکان دهد.
۴- Shaun Of The Dead
چیزی که در ظاهر یک فیلم آبکی و خنده دار ساده است، در واقع فیلمی کمدی ترسناک است که چیزهای جذاب بسیاری برای طرفداران ژانر وحشت در داستان خود دارد و بدین ترتیب در Shaun Of The Dead با فیلمی مواجه خواهید شد که ایستر اگ های بی شماری برای ارائه کردن به شمار دارد، از ابتدا تا انتها. این ساخته سایمون پگ و نیک فراست آغازگر سه گانه موسوم به Cornetto است و اولین فیلم آن داستان ساده دو بازنده را روایت می کند که تلاش دارند در آخرالزمان زامبی ها زنده مانده و دوستان و خانواده شان را نیز در این مسیر نجات دهند.
کلیت فیلم را باید سکوی پرتابی برای یک شاهکار ژانر وحشت در تاریخ سینما دانست، جایی که بازیگران و فیلمسازان مشهور ژانر وحشت در قالب نام شخصیت ها و عنوان رستوران ها پنهان شده است و دیالوگ های Living Dead شاهکار جرج رومرو از زبان شخصیت های این فیلم نمی افتد. توجه کارشناسانه و دقیق به جزییات نیز در هر سکانس از فیلم هویداست. در واقع، هر پیشرفت داستانی با هشداری از پیش همراه می شود، هشدارها و سرنخ هایی که در سراسر فیلم می توان یافت، از پوسترهای پس زمینه تا دیالوگ های شخصیت های اصلی. نامه عاشقانه ادگار رایت به ژانر وحشت یکی از فیلم های ترسناکی است که خیلی زود به یک شکار برای ایستر اگ ها تبدیل می شود و هر شکار و کشف سرنخ و موضوع شناخته شده ای شما را برای شناسایی سرنخ بعدی مشتاق تر و هیجان زده تر می کند.
۳- Midsommar
درست همانند جوردن پیل، آری آستر نیز یک فیلمساز دیگر ژانر وحشت است که به تازگی دومین کارش در این فضا را منتشر کرده و با ستایش باورنکردنی منتقدان و آغوش باز طرفداران ژانر وحشت مواجه شده است. او پس از فیلم Hereditary تلاش هایش را در مسیر جدیدی قرار داد اما همان سبک پرتنش و نقاشی گونه اش را حفظ کرده و البته آن را با ترس آرام سوزاننده خاصی در هم آمیخته که به پایانی واقعاً فراموش نشدنی ختم می شود. فیلم Midsommar در مورد شخصیت دنی و نامزدش کریستین است که همراه با دوستانشان به سوئد سفر می کنند، در حالی که تلاش دارند رابطه شان را پس از مرگ خانواده دنی بهبود ببخشند. با توجه به اینکه طول فیلم بسیار طولانی و بیش از دو ساعت و نیم است، بعد از بار اول تماشا، هنوز چیزهای زیادی در Midsommar وجود دارد که باید کشف کنید.
با الهام از فرقه های واقعی سوئدی و تعداد زیادی از فولکلورهای مرموز سوئدی، نگاهی دقیق به تم هایی که آری آستر در این فیلم نشان می دهد مانند خواندن یک کتاب طولانی و پیچیده است که اتفاقات عجیب و غریبی که روی صفحه نمایش می بینیم را برایمان پیچیده تر می کند. نگاه عمیق به روایت آستر همچنین سمبلیسم زیادی را فاش می کند، با آینه ها و برداشت های متوازنی که به دوگانگی زندگی، مرگ و خیر و شری که شخصیت ها با آن سروکار دارند اشاره می کند. حتی خرس دیوانه پایان داستان نیز مدت ها پیش تر به شکلی دیگر به ما نشان داده می شود- وقتی پله، دوستشان که آن ها را به سوئد می آورد، روبروی تصویری از یک خرس بزرگ نشسته و با دنی صحبت می کند.
۲- The Cabin In The Woods
فیلم The Cabin In The Woods در مورد گروهی از نوجوانان کلیشه ای است- ورزشکاری غیرقابل کنترل، زیبارویی بی قید، شخصیتی دست و پا چلفتی اما باهوش، معتادی بامزه و دوشیزه ای خجالتی- است که برای تعطیلات آخر هفته به کلبه ای در جنگل می روند. اما به جای آخر هفته ای پر از لذت و خوشگذرانی، با خانواده از زامبی های شکنجه گر مواجه می شوند که به خاطر دستکاری کتابی در زیرزمین از خواب بیدار شده و به خشن ترین شکل ممکن به این متجاوزان واکنش نشان می دهند. داستان فیلم بسیار آشناست، یا دستکم در ظاهر چنین است تا جایی که فاش می شود سازمانی دولتی در حال کنترل همه چیز برای حفظ توافقی است که به خدایان باستان صورت گرفته است، خدایانی که در صورت خشمگین شدن تمام کره زمین را نابود خواهند کرد.
چیزی که The Cabin in the Woods را چنین جذاب و بی نقص می سازد این است که این ارگان دولتی لایه دیگری را به دیگر فیلم های ژانر وحشت با ابن حال و هوا اضافه می کند. به جای ادامه دادن راه دیگر فیلم های ترسناکی که قصد دارند ترسناک ترین سرگرمی را خلق کنند، این فیلم به سادیسم داستان معنا بخشیده و چرایی وفور چنین کلیشه هایی در چنین ژانری که می تواند چنین چیزهای جدیدی را آزمایش کند را توضیح می دهد و بدین ترتیب دُزی ایمن از بامزگی را در جای جای فیلم داخل کند. در ترکیب با ارجاعات بی شمار به فیلم های برتر ژانر وحشت که باعث می شود مخاطب گاهگاهی دکمه توقف فیلم را برای پیدا کردن این اشارات بزند، The Cabin in the Woods داستانی را روایت می کند که هر چه بیشتر در آن غرق شوید لذت بیشتری خواهید برد.
۱- Triangle
به عنوان فیلم علمی تخیلی ترسناکی که روی سیناپس های شما رقصیده و مغزتان را دچار سرگیجه می کند، فیلم Triangle فیلمی است که در ظاهر شبیه یک داستان ساده در مورد گم شدن در دریاست، در مورد گروهی که در طوفان گرفتار شده و در نهایت مجبور می شوند وارد کشتی شوند که به طور تصادفی از کنار آن ها عبور می کند. جس و دوستانش خیلی زود خود را قربانی یک قاتل مرموز می یابند و در می یابند که معلق ماندن روی قایق واژگون شده شان بسیار بهتر از سوار شدن بر این کشتی بزرگ است. اما به نظر می رسد که اینجا نیز با یک داستان ترسناک معمولی مواجه نیستیم زیرا کشتی داستان با هیچ تجربه نرمالی از فضای و زمان همخوانی ندارد. در واقع جس در معرض یک لوپ زمانی قرار گرفته و مجبور می شود بارها و بارها شاهد کشته شدن دوستانش به دست خود باشد تا از عواقب این لوپ زمانی رها شود.
در اولین بار تماشا، Triangle یک افتضاح پیچیده و بهم ریخته از خطوط زمانی است که درک آن ها دشوار است. همزادهایی وجود دارند که در مسیر داستان عقب و جلو می روند، مرگ هایی که هیچ منطقی در مورد آن ها وجود ندارد تا اینکه همه چیز را تماشا کنید. حتی بعد از تماشای کل فیلم نیز ماهیت دقیق لوپ زمانی بسیار پیچیده و نامفهوم است که باید چند بار فیلم را تماشا کنید تا بتوانید به طور کامل از آن سر در بیاورید. این فیلم را می توان پاسخی در ژانر وحشت به Primer دانست که هر چه بیشتر در آن دقت می کنید، هر چه عمیق تر می روید، سیم هایی در هم تنیده و متقاطع بیشتری در این مسیر خواهید یافت.