قرار بود یک گفتوگوی کوتاه باشد در رابطه با خریدهای جدید پرسپولیس ولی بعد تبدیل شد به درددلهای هافبک سابق سرخها. اسماعیل حلالی از آن دسته پیشکسوتان پرسپولیس و فوتبال ملی است که همه میدانند صریح حرف میزند و پشت پرده ندارد. وسط گفتوگو وقتی رسیدیم به بحث دستمزد یحیی و بعد از آن وضعیت تیم ملی و انتخابهای فدراسیون برای تیمهای پایه، عصیان هافبک جنگنده سالهای گذشته پرسپولیس آغاز شد. انتقادات تند حلالی که از دل برآمده را در ادامه خواهید خواند.
هواداران نمیپذیرند پرسپولیس ترسو بازی کند
حلالی در مورد خریدهای جدید سرخها گفت: قطعا اتفاقات خوبی در حال رخ دادن در باشگاه است. فکر کنم هیچ سالی را به این شکل با تدبیر پیش نرفتیم و بازیکنانی که در هر پستی نیاز داریم و قابل هم هستند داریم میگیریم تا نقاط ضعف را برطرف کنیم. دو، سه نفر دیگر بازیکن نیاز است که اگر آنها را هم بگیریم خیلی خوب میشود. در پست پلیمیکر ما با گرفتن سروش وضعیت بهتری داریم ولی باز هم میشود بازیکن دیگری جذب شود. دفاع چپ هم نیاز داریم. مهاجم هم نداریم.
آلکثیر آسیب دیده و ما بازیکن ۶ دانگی که کار را تمام کند نداریم. مهدی عبدی هست ولی کافی نیست. وحید امیری هم که آسیب دیده. در رابطه با امیری باید بگویم ما اصلا نباید مجبور شویم امیری را در پست مهاجم بازی دهیم. من کاملا مخالف بازی دادن امیری در فاز تهاجمی هستم. امیری بازیکنی است که هر چقدر از عقبتر بازی میکند موثرتر است و وقتی او را جلو میگذاریم تیم میآید عقب و تیمی هم که از جلو نبندد و ترسو بازی کند مستحق باخت و بد بازی کردن است. این را هواداران پرسپولیس نمیپذیرند.
نوراللهی یک چیز دیگر بود
ایشان در پاسخ به این سوال که سروش میتواند جای نوراللهی را پر کند توضیح داد: در برخی مواقع بله و در برخی مواقع نه. این سوال خیلی کلی است. برای همین به صورت کلی میتوانم بگویم نه. درست است که سروش یک بازیکن خلاق است ولی احمد نوراللهی بازیکنی بود که هم توپگیر بود هم خوب اضافه میشد هم در همه سیستمهای تیم که بازی میکردیم جواب میداد. هم در فاز دفاعی خوب کار میکند هم در فاز تهاجمی بسیار موقعیت گل برای خودش میسازد. دوندگی این بازیکن هم عالی بود. شرایط سنی بازیکن هم در این میان خیلی مهم است.
اگر بخواهیم در مقام مقایسه در نظر بگیریم احمد یک پلیمیکر خیلی خوب بود که در فوتبالمان کم داریم چنین بازیکنی. سروش هم بازیکن بسیار قابلی است و فقط به نظرم یک مقدار قابلیتهای بدنیاش را باید افزایش بدهد. باید بتواند ۹۰ دقیقه دوام بیاورد. سروش معمولا وقتی آسیب میبیند زمان میبرد تا برگردد. این نقیصه در فصل گذشته در سپاهان بهتر شده بود. زمانی که در پرسپولیس بود من کاملا روی او اشراف داشتم و میدیدم مثلا با یک آسیبدیدگی ۴ هفته خانهنشین میشد. این خیلی بد است برای یک بازیکن. امیدوارم این اتفاق امسال برای او رخ ندهد.
ما با لک خوب کار نکردیم
سوال بعد این بود که آیا آمدن بیرانوند مشکل تیم را درون دروازه برطرف میکند؟ حلالی پاسخ داد: لک آمد و شروع خوبی داشت و با شرایط مساعدی کار را آغاز کرد. لک خوب بود ولی ما با لک خوب کار نکردیم. این را راست و حسینی باید بگویم. ما هر چه جلوتر رفتیم لک هم به لحاظ روحی روانی و هم فنی ضعیفتر شد. مقصر این مساله هم لک نبود. حالا دیگر نمیخواهم باز کنم که شرایط تمرین بود یا چیز دیگر ولی به صورت سربسته میگویم لک روزی که آمد با اینکه فکر نمیکردیم اینقدر قوی عمل کند آمد و کارش را انجام داد. حالا نمیگویم ۱۰۰ درصد بود ولی ۸۰ درصد موفق ظاهر شد ولی این ۸۰ درصد روز آخر شد ۳۰ درصد و فرستادیمش رفت. این را دیگر باید خودتان متوجه شوید که مشکل از چیست.
جلال مثل بعضیها که هفتهای یک بار خداحافظی میکنند نشود!
ایشان در مورد استفاده از جلال حسینی در مستطیل سبز یا کادرفنی گفت: این را باید خودش و مربیان تیم بگویند در چه فازی بهتر میتواند کمک کند. این را کسی که از دور شرایط را دیده نمیتواند نظر بدهد. به نظر من خودش بهترین قاضی است و اگر واقعا میتواند کمک کند بیاید بازی کند و اگر نمیتواند اجازه بدهد جوانترها وارد شوند. این نظر خودش است و مربیان تیم که از نزدیک شرایط او را زیرنظر دارند. این تصمیم گرفتن شخصی باید باعث شود که بعدا نگوید پشیمان شدم. اگر تصمیمی گرفت پشت تصمیمش بایستد و پایبند بماند. مثل بعضی از بازیکنان نباشد که هفتهای یک بار خداحافظی میکردند.
بازیکنان پرسپولیس را از زیر دستگاه رد کنند تا سنشان مشخص شود!
از سرمربی سابق امیدهای پرسپولیس پرسیدیم آیا میانگین سنی بالای تیم پرسپولیس نگرانکننده است؟ ایشان جواب داد: بالاخره هر چیزی یک جای کارش باید بلنگد دیگر. نگرانی همیشه میتواند وجود داشته باشد. تیم بازیکن جوان میگیرد یک چیزی میگویند و وقتی باتجربه میگیرد یک چیز دیگر. به نظرم باید بازیکنان را از زیر دستگاه رد کنیم ببینیم سنشان چقدر است و بعد میانگین بگیریم. این شکلی شده است دیگر. نهایت چهار تا جوان هم بگیرند بیندازند تنگش. دیدید وقتی قصابی میروید گوشت خیلی سفید در میآید میگویند یک مقدار گوشت سیاه بریزند داخلش که درست شود؟ الان دو تا جوان بگیرند درست میشود. امیدوارم به جوانترها اهمیت بدهند. ما بازیکنان جوان خوبی ساخته بودیم. چهار تا از همین بازیکنان را بگیرند هم میانگین سنی میآید پایین هم این بازیکنان به آرزوشان میرسند.
برای بستن پرسپولیس باید نصف تهران را به مزایده بگذاریم
پیشکسوت سرخها در مورد حواشی انتشار دستمزد گلمحمدی گفت: قرارداد ایشان سه فصل ۴۰ میلیارد بوده. یک فصل ۱۰ میلیارد و دو فصل فصلی ۱۵ میلیارد. الان من چه بگویم؟ راجع به قرارداد یک نفر دیگر حرف بزنم؟ دو نفر به هم بله گفتند من دیگر چه بگویم؟ سه سال پیش قرارداد بستند و این گفته بله و آن یکی هم قبول کرده و با هم به توافق رسیدند. حالا من بیایم بگویم این زیاد گرفته و آن کم گرفته؟ زمانی که قرارداد بسته میشود باید راجع به این چیزها حرف زده شود. اینکه طرف میارزد یا نمیارزد؟ وقتی قرارداد بسته شده من به عنوان پیشکسوت بگویم زیاد است؟ الان بعضی از مربیان لیگ برتر این شکلی میگیرند دیگر. البته یک مقدار سقف پرسپولیس را بردند بالا.
هم سقف کمکها، هم چیزهای دیگر. خیلی رفته بالا. در سالهای بعد فکر کنم نصف شهر را بفروشیم و تیمداری کنیم. نصف تهران را بگذاریم مزایده که پرسپولیس را ببندیم. من نمیدانم بر پایه چه معیاری برخی رقمها پرداخت میشود. یک زمانی هست کسی میآید کار خاصی میکند و نامبروان میشود و افتخارات عدیدهای به دست میآورد، آن طرف حقش است. یک وقت هست کسی میآید کار خودش را هم درست انجام نمیدهد. بعضی اوقات باید طرف خودش ، خدا و وجدان کاری را در نظر بگیرد برای دریافت دستمزد. در این مورد هم بیشتر از هرکسی باشگاه را مقصر میدانم.
من از مدیران گله دارم. وقتی مدیری میآید با افتخار داد میزند قرارداد یحیی گلمحمدی یا فلانی را اینقدر بستم باید بیاید پاسخ بدهد. من که نمیتوانم نظر بدهم. جز اینکه خودم را خراب کنم اتفاقی نمیافتد. یک نفر زیاد میگیرد یک نفر کم میگیرد ما این وسط باید خودمان را خراب کنیم. واقعا میگویم. جدا از این مسائل عیار اینها خیلی زیاد شده. الان ببینید مربیان لیگ برتری چقدر قرارداد بستند. من قراردادهاشان را میدانم. قراردادهاشان یک مقداری اصولی است. ولی یکی دو نفر یک ذره از اصول گذشتند.
یک عده مثل پیرزنها هر روز از اسکوچیچ ایراد میگیرند
از ملیپوش سابق کشورمان در مورد شرایط تیم ملی پرسیدیم. ایشان گفت: اول از همه باید ببینیم به تیم ملیمان چه دادیم. تیم ملی ما ۵، ۶ ماه است ول شده. نه گفتیم چه چیزی نیاز دارند نه بازی تدارکاتی گذاشتیم. یک بازی هم گذاشتند که لغو شد. بعد در نهایت تیم را بردیم در دمای ۴۰ درجه برای تمرین و بازی. به لحاظ فنی از تیمی که کل فصل را بازی کرده چه انتظاری داریم؟ بچهها از لحاظ بدنی واقعا خسته بودند. اینها نیاز به استراحت داشتند اما به جای مهیا کردن شرایط استراحت، برداشتیم بردیم در قطر و گرمای سنگین و رطوبت وحشتناک و بدنهاشان تحلیل رفته. هر آن امکان داشت دچار مصدومیت شوند بازیکنان. هر کسی هم میآید و سرش را بلند میکند از مربی تیم انتقاد میکند.
من مربی تیم ملی را نمیشناسم اما باید آدم واقعیت را بگوید. تیم ما کاملا به لحاظ روحی و روانی از دست رفته بود و ایشان آمد جمع کرد تیم را. هر انسانی یک ضعفهایی دارد اما ایشان آمد و تیم را برد جام جهانی. با اقتدار هم رفتیم. تیم اول هم رفتیم و حالا آمدیم ایرادتراشی میکنیم. اصلا به الجزایر باختیم. بازی دوستانه برای همین است دیگر. نتیجه که ملاک نیست. باید ببینیم از آن بازی چه دستگیر تیم ملی و سرمربی شده. باید کمک کنیم به سرمربی و انشاءالله در جام جهانی هم افتخارات خوبی کسب کنیم. نیاییم بنشینیم مثل این پیرزنها هر دقیقه یک چیزی بگوییم. من تلویزیون را نگاه میکنم خندهام میگیرد. یک سری آدمهایی اظهارنظر میکنند، یک سری مربیانی اظهارنظر میکنند که در این ۶ سال اخیر سه چهار تا مدیرعامل را فرستادند زندان چون طرف را ورشکست کردند.
چرا؟ چون همین آقای مربی به مدیر گفته سرمایهگذاری کن من تیم را میبرم بالا و طرف ورشکست شده و الان زندان است. بعد میآید در مورد سرمربی تیم ملی اظهارنظر میکند. من موافق آقای اسکوچیچ به لحاظ ساختار کاری که انجام داده هستم. اسکوچیچ را از نزدیک ندیدم. من به لحاظ کاری که برای تیم ملی در شرایط سخت کرده و تیم را به اینجا رسانده میگویم. همهچیز را باید واقعبینانه دید. من آدمی نیستم که یک نفر به من روزی بدهد و من آدمش بشوم. واقعبینانه این است که تیم از دست رفته بود و ایشان درستش کرد. الان هم باید مجال بدهیم تیمی که خودش ساخته را ببرد جام جهانی و نتیجه کار را ببیند.
مرفاوی بزرگتر من است اما با کدام رزومه سرمربی تیم ملی جوانان شده؟
سوال بعدی شرایط فدراسیون بود. ایشان پاسخ داد: اولا که مدیران و در رأسشان آقای دکتر ماجدی باید دقت کنند. شرایط را همه میدانیم که چه اتفاقاتی افتاده. فدراسیون امروز با سرپرست اداره میشود. تنها کاری که از دستمان برمیآید این است که از ایشان حمایت کنیم تا ایشان بیاید در این سه ماه برنامهریزی خوبی برای تیم ملی داشته باشد تا بالاخره در شهریور انتخابات فدراسیون برگزار شود. کمک کنیم ایشان را که این اتفاق بیفتد. ما اگر به آقای ماجدی ضربه بزنیم به تیم ملی ضربه زدیم. به فوتبالمان ضربه زدیم. ایشان الان رییس فدراسیون است و باید وضعیت را از اینی که هست بدتر نکنیم.
یک انتقاد بزرگ اما من به فدراسیون دارم. به عنوان یک برادر میگویم چون آقای ماجدی رفیق من است. من خودم توقع داشتم سر انتخاب مربی تیم جوانان دقت بیشتری میداشتند. من برای آقای مرفاوی احترام زیادی قائلم. این را صرفا از این جهت میگویم که آقای مرفاوی چند سالی در فوتبال ما اصلا نبوده و با پایهها هم کار نکرده. خواهشم این است وقتی میخواهند به پایهها اهمیت بدهند یک مقدار این چیزها را هم در نظر بگیرند. من اصلا آقای مرفاوی را نمیگویم. ایشان بسیار مربی خوبی است ولی مربی که باید برای این سنین انتخاب شود نباید خیلی دور باشد. مربی که با این رده کار میکند باید اشراف کامل روی روحیه بازیکنان داشته باشد. در این سن از مسائل فنی مهمتر مسائل روحی روانی است. خیلی مهم است که مربی آشناییت داشته باشد و متاسفانه من یادم نمیآید آقای مرفاوی در این رده کار کرده باشد. من سالهاست در این رده کار کردم. در ۱۳ سالی که کار کردم ۳ سالش بزرگسال بوده و باقی آن ردههای سنی. الان هم در آموزش هستم.
به خدا قسم اگر تیم جوانان را میدادند به من کاری میکردم که در این ۵۰ سال کسی نکرد
اسماعیل حلالی ادامه داد: ولی متاسفانه کشور ما واقعا شایستهسالاری نیست و شایستهها را نمیبینند. کسانی که میروند لابی میکنند موفقند. این عین واقعیت است که به شما میگویم. من نه آدمیام که لابی بلدم و نه دوست دارم با لابیگری تیم بگیرم. با افتخار باید یک تیم را به من بدهند و من حامی آن تیمی هستم که با افتخار به من بدهند و از من کار بخواهند. نه اینکه کار ناحق بخواهند. کار واقعی بخواهند. من آنقدر رفتم درسش را خواندم و آن قدر کار کردم و باز هم این مسیر را ادامه میدهم تا با افتخار این سمت را به من بدهند. نه اینکه بروم پشت در این و آن. یا خدای نکرده دو تا دوست پیدا کنم که کارم را راه بیندازند.
من خدا را شکر از این کارها نکردم توی زندگیم. هرجایی دادند به من با افتخار دادند و با افتخار هم آنجا کار کردم. کسانی هم که از نزدیک میشناسند میدانند من اهل شعار و حرف نیستم. از آنهایی نیستم که خوب حرف میزنند و در عمل هیچ. همه میدانند من اهل عمل هستم. هرچیزی که از زبانم در میآید انجام میدهم. اصلا حالا که اینجوری شد بگذارید بگویم به خدا قسم اگر تیم ملی جوانان را میدادند به من کاری میکردم که در این ۴۰، ۵۰ سال اینها نتوانستند و نخواهند توانست انجام دهند. چون اصلا نمیدانند که چه شکلی است. این را میگویم چون از دستم برمیآید. ولی خب حرف دلم را به کی بزنم؟ به کی داد بزنم بگویم؟ کو گوش شنوا؟ به کسی بگویم که اختیارش دست خودش نیست؟ دیگر نمیخواهم بیشتر از این بازش کنم… امیدوارم یک مقدار واقعبین باشیم. آنهایی که شایسته هستند و سالم هستند ببینیم.
آنهایی که روابطی کار نمیکنند را ببینیم و حق را به حقدار بدهیم و اگر این اتفاقات بیفتد در کشور ما شرایط خیلی بهتر خواهد شد. من خوشبینم که در آینده وضعیت عوض شود. از ته دلم هم میگویم برای آقای مرفاوی آرزوی موفقیت دارم. ایشان بزرگتر ماست و اینکه گفتم خدای نکرده به این دلیل نبود که مربی دیگری را زیر سوال ببرم. فقط میگویم به جای مربی که در این رده کار نکرده و چند سالی در فوتبال کار نکرده این سمت به کس دیگری که شرایط بهتری داشت واگذار میشد بهتر میبود. ولی خب تصمیم گرفتند و امیدوارم اتفاقات خوبی بیفتد.
از کمیته فنی بپرسید چرا کاری که من کردم را ندیدند؟
ایشان در ادامه با انتقاد از کمیته فنی گفت: از کمیته فنی بپرسید که آیا آمدند ببینند من سال قبل در ساختار امیدهای پرسپولیس چه کردم؟ ۱۰ ماه کار کردم و وقتی دیدم باشگاه اهمیتی نمیدهد همینجوری ول کردم آمدم بیرون. به خاطر خودم آمدم بیرون و فقط خواستم اینها ببینند من چه کار کردم. ما خیلی کار مهمی انجام دادیم. کاش میآمدید و از نزدیک میدیدید. تیم ما که هر سال ۵ تا ۵ تا از تیمهای دیگر میخورد رساندیم به ردههای بالا. در نهایت با یکی دو تا اختلاف سوم شدیم ولی تیم ما در ردههای پایه اصلا رقیبی برای تیمهای دیگر نبود.
مثل دستگرمی بود و دیگران مثل تیم سر راهی نگاهش میکردند و میآمدند سه تا چهارتا میزدند و میرفتند. ما به تیم شخصیت دادیم. بچههای با استعدادی آوردیم و وقت گذاشتیم و ثابت کردیم اگر وقت بگذاریم و شایستهسالاری باشد موفقیت هم قابل دسترسی نیست. نه فقط باشگاه ما که کل باشگاههای کشور غیر از دو باشگاه اصلا ساختار پایه ندارند. شما تیم امید را ببینید که نتیجه نگرفته. مدیران یکی یکی میآیند و میگویند باید روی پایهها کار کنیم. خب چه کسی باید کار کند؟ چه کسی باید اهمیت بدهد؟ میآیند تلویزیون و چهار تا مصاحبه میکنند و میروند دنبال کارشان تا ۴ سال بعد.