شاید برای شما هم پیش آمده که در دنیای سینما به غیر از کاراکترهای اصلی داستان، برخی نقشهای فرعی را تا ابد در یاد داشته باشید. این هنر آن بازیگران است که نقش مکمل و شاید کوتاه را به گونهای ماندگار میکنند که تا ابد در یادها بماند. در این مطلب به چند نمونه مشابه خواهیم پرداخت.
پرویز فنیزاده / گوزنها
بازی فنیزاده در نقشهایی که به او واگذار میشد در حد یک شاهکار محسوب میشود. او وقتی در سکانس کوتاهی از یک فیلم بعنوان نقش فرعی بازی میکرد چنان تاثیرگذار بوده که همه آن سکانسها را به یاد دارند. در گوزنها نیز با اینکه حضور کوتاهی داشت اما آن ابهامی که در فیلم باقی گذاشت و آن چهره مضطرب هنگام
داریوش ارجمند / سگ کشی
حاج نقدی نقش کوتاه و برجسته ای از داریوش ارجمند در فیلم سگ کشی استاد بیضایی بود که سیمرغ نقش دوم مرد را نصیب او کرد. بسیاری بابت کوتاهی نقش داریوش ارجمند در فیلم، تعجب کرده بودند اما خود او در جواب گفته بود: «نقش کوچیک وجود نداره وقتی نقش کوچیک رو بهرام بیضایی نوشته باشه!!!» ضمنا ارجمند با همین نقش کوتاه برندهی جایزهی بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنوارهی فجر شد و به جای دستمزدِ بازی، شمع کیک تولد بیضایی را [برای یادگاری] خواسته بود…
رضا رویگری / بوتیک
رضا رویگری از جوانان سینمای زرین دهه ۶۰ میباشد که بازیهای درخشانش در «اجاره نشینها» و «شب بیست و نهم» در یادها نهادینه شد. سال ۱۳۸۲ در «بوتیک» به ایفای نقش پرداخت که متفاوتترین نقش اوست و برای بازی در این نقش نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل جشنواره فجر شد. پرسوناژ منفی برای نقش «شاپوری» با ظرافت ویژهای انجام شد تا جایی که تیپسازی او در «بوتیک»، بهترین بدمن دو دههی اخیر سینمای ایران باشد.
کبری سعیدی / تنگنا
کبری سعیدی با نام مستعار «شهرزاد» در سینمای قبل از انقلاب فعالیت میکرد و یکی از آثار مهمی که در آن به ایفای نقش پرداخته، تنگنا از امیر نادری است. تنگنا در ابتدا برخی از مؤلفه های فیلم های تجاری را دارد. اما بعد از چاقوکشی، قصه قصه ی سرگشتگی یک مرد در این شهر کثیف است. شهری که در آن علی خوشدست هر کجا که برود، همه می خواهند به او نارو بزنند. و چقدر معنادار است که تنها کسی که واقعاً می خواهد به علی کمک کند (غیر از نامزدش) و در این راه از همه چیزش می گذرد، اشرف با بازی کبری سعیدی است.
آتش خیر / سوتهدلان
کریم که یکی از سه برادر ظروفچیست (با بازی سعید نیکپور) در دکانشان شغلی در مرتبهی دوم دارد. با سر و وضعی آراسته، کم گو و حاشیه نشین. پرنده باز است و همه علاقه و توجهاش را نثار چند پرنده قفسی می کند. همسر جوانش زینت سادات (با بازی آتش خیر)، با همه زیبایی و خوش آب و رنگی از توجه شوهر محروم است. در یک سکانس، دوربین به خلوتگاه این زوج میرود. کریم محو رفتار مرغان اسیر است و به آنها مشغول. همسر جوانش، از سرما گله می کند، لحاف را بر خود می کشد و از سردی و بی اعتنایی شوهر زبان به اعتراض میگشاید. واکنش کریم، برخلاف رفتار نرم و دلسوزانهی برادر بزرگتر، خشک و خشن است. چند ضربه به زن میزند. او را تحقیر می کند و به یادش می آورد دختر یک حمامی فقیر است. بازی به یاد ماندنی آتش خیر «سوته دلان» علی حاتمی همواره مورد توجه منتقدان بوده است.