تیم ملی ایران همچون اتفاقاتی که در ماههای اخیر در فدراسیون فوتبال رخ داده بالطبع چندان حالوروز خوشی ندارد؛ شاگردان دراگان اسکوچیچ زودتر از هر وقت دیگری جواز حضور در جام جهانی قطر را به دست آوردهاند ولی برنامهریزی ضعیف از یک سو و سردرگمی درباره رخدادهای این تیم از سوی دیگر، به شدت فضا را متشنج کرده است.
هنوز زمان زیادی از شکست این تیم برابر الجزایر در دیداری دوستانه و ملتهبشدن دوچندان فضا نمیگذرد. درست بعد از آن شکست، تردیدها درباره توانایی فنی سرمربی تیم ملی یعنی دراگان افزایش یافت و صحبتکردن درباره تغییر او، شتاب بیشتری در رسانهها گرفت. رفتهرفته مشخص شد عمق فاجعه بیش از حد تصور است؛ زیرا از زمانی که این مربی بهعنوان سرمربی جدید تیم ملی معرفی شده تا همین حالا، عدهای از بازیکنان تیم ملی به او اعتقادی ندارند و میخواهند هرطور شده با مربی اسمورسمدار دیگری در جام جهانی به میدان بروند.
این خواسته دیگر پس پرده نیست و بهصورت رسمی توسط تعدادی از بازیکنان کلیدی تیم ملی ایران مطرح شده است. به واقع بعد از رسانهایشدن این مورد، کمیته فنی فدراسیون فوتبال هم به میان آمده و با قاطعیت اعلام کرده دراگان صلاحیت نشستن روی نیمکت تیم ملی را ندارد. این مورد باعث نتیجهگیری آنی در فضای فوتبال ایران شد؛ چون به سرعت خبر رسید که فدراسیون فوتبال ایران دراگان را از کار برکنار کرده و قرار است جانشین او را انتخاب کند. اگرچه این خبر به واقعیت نزدیک شده بود ولی از آنجا که هیئترئیسه فدراسیون فوتبال از رسمیت افتاده، تصمیمگیری درباره قطعیت این موضوع به زمان دیگری موکول شده است.
جالب آنکه اهالی فدراسیون فوتبال که پیش از این از حمایت قطعی از دراگان حرف میزدند، در هفته گذشته حمایتها را کنار گذاشته و همهچیز را به روزهای آتی موکول کردهاند. همین سردرگمی باعث بهوجودآمدن گمانهزنیهای زیاد شده و از همین حالا مربیان زیادی قطار شدهاند که از آنها به عنوان گزینه تیم ملی یاد میشود. در بین اسامی ایرانی نام علی دایی در روزهای اخیر به وفور شنیده شده ولی هنوز طرفین نسبت به آن واکنش رسمی نداشتهاند. از سوی دیگر ایرانیبودن یا خارجیبودن سرمربی ایران هم دیگرسوژه چند روز اخیر بوده که همین مورد هم مباحث فراوانی در پی داشته است.
بااینحال از آنجا که فضا بهگونهای نیست که بشود سرمربی جدید خارجی را با فراغ بال برای ایران آورد، بسیاری شانس نشستن یک سرمربی ایرانی روی نیمکت تیم ملی در جام جهانی، در صورت برکناری دراگان اسکوچیچ را زیاد میدانند. اینجاست که تعداد اسامی رفتهرفته بیشتر میشود و به غیر از علی دایی، گزینههای دیگری مانند امیر قلعهنویی، جواد نکونام، یحیی گلمحمدی و فرهاد مجیدی هم مطرح میشود. در بین تمامی این اسامی اما شاید عجیبترینشان مربوط به افشین قطبی باشد! او در روزهای اخیر بهواسطه پایگاه رسانهای که در ایران دارد، کمکم به سطح اخبار برگشته و حالا فضا بهگونهای تداعی شده که گویی او هم یکی از گزینههای سرمربیگری تیم ملی ایران در جام جهانی است.
مورد قابل تشخیص درباره ورود نرم افشین قطبی به فهرست گزینههای احتمالی جانشینی دراگان حضور پررنگ او در چند رسانه خاص است که از زمان مطرحشدن برکناری دراگان اسکوچیچ، این فضا را در اختیار افشین قطبی قرار دادهاند. واقعیت این است که تعدادی از همین افراد که این روزها در تلاش هستند تا از افشین قطبی بهعنوان یک گزینه نام ببرند، همانهایی هستند که هنوز شایعات خطدادن به دراگان اسکوچیچ و داستان پکیجبندی در تیم ملی، علیهشان مطرح شده است.
حال، افشین قطبی با وجود آنکه روزهای خوبی در باشگاه پرسپولیس داشته و تنها افتخار دوران ورزشیاش را با تیم سرخپوش تهرانی دارد، بهواسطه همین پایگاه خودش را یکی از گزینههای تیم ملی میداند. آخرین پست او در اینستاگرام که روزشمار جام جهانی را فعال کرده و نوشته در انتظار معجزه است، میتواند یکی از دلایل خوشخیالی افشین قطبی برای نشستن روی نیمکت تیم ملی باشد.
کارنامه افشین گویاست
ناگفته پیداست که افشین قطبی و تیمی که شاید مشغول دلالی یا مشاورهدادن به ارکان فدراسیون برای معرفی اوست، حق دارند او را بهعنوان گزینه تیم ملی تصور کنند. او در لیگ برتر ایران با پیراهن پرسپولیس کار کرده و این تیم را قهرمان کرده است. ضمن اینکه سابقه کارکردن به عنوان سرمربی تیم ملی را هم دارد و با این فضا چندان بیگانه نیست. با وجود این، منهای جامی که افشین در تیم پرسپولیس به دست آورده، کارنامه سرمربیگریاش چندان قابل دفاع نیست. او تیمهای زیادی را عوض کرد که بعضا تعدادی از آنها عجیبتر از دیگری بودند: شیمیزو اسپالس، کوراسائو (کمکمربی)، بوریرام تایلند و دستآخر شیجیاژوانگ اور برائت در فوتبال چین. دستاوردش در این تیمها چیز دندانگیری نبود و فقط با این تیم آخری موفق شد از دسته پایینتر به لیگ برتر چین صعود کند و بعد هم عطای کارکردن در این باشگاه را به لقایش ببخشد.
البته او در این گیرودار رفتوآمدی هم به لیگ برتر ایران داشت و هدایت تیم فولاد خوزستان را قبل از سفر مجددش به چین به عهده گرفت. افشین که از میانههای راه سرمربی فولاد شد با دادن وعدههای قشنگ، قول داد فولاد را قهرمان لیگ برتر کند. شاید آن وعده و وعید را برای افزایش روحیه بازیکنانش داد چون نتایجی که او در انتهای فصل به همراه فولاد به دست آورد، اصلا تعریفی نداشت. او از ۱۶ بازی که هدایت فولاد را بر عهده داشت فقط شش برد به دست آورد تا با کسب تقریبی ۳۷ درصد برد در بازیهایش آمار ضعیفی در فولاد به جا بگذارد. او تیمی را که در رده نهم جدول با اختلاف ۱۵ امتیازی با صدر تحویل گرفته بود، درنهایت هشتم کرد؛ آن هم با فاصله ۲۳ امتیازی با پرسپولیس صدرنشین.
کارنامه افشین قطبی در تیم ملی ایران هم چندان درخشان نیست. او نتوانست ایران را در سه بازی آخری که هدایتش را به عهده گرفته بود، به جام جهانی برساند و بعد از آن هم در لیگ ملتها کار زیادی از پیش نبرد و در مرحله یکهشتم نهایی از گردونه بازیها کنار رفت. قطبی در ۳۱ بازی هدایت تیم ملی ایران را بر عهده داشت که با ثبت ۱۷ برد، شش مساوی و هشت باخت به کارش پایان داد. آمار افشین قطبی در مقایسه با رقبای دیگرش از جمله امیر قلعهنویی اصلا تعریفی ندارد. بااینحال او همچنان امیدوار است که شاید بهواسطه پایگاه رسانهای و اقبالی که ظاهرا از او میشود، بتواند روی نیمکت تیم ملی ایران در آیندهای نزدیک بنشیند. افشین اگرچه چندی پیش از دراگان حمایت کرده و خواسته پوستکلفت باشد ولی فراموش نکرده در گفتوگوی تلویزیونیاش کدهای لازم برای استفاده از یک سرمربی ایرانی را بدهد. او میگوید:« پاسپورت نباید تعیینکننده این باشد که کدام مربی بهتر است. این به تجربه، نتایج، آشنایی با فرهنگ و بازیکنان برمیگردد.
۷۵ درصد تمام مربیان حاضر در این جام جهانی، از کشور خود هستند. انگلیس میتواند هر مربی دنیا را بیاورد ولی یک مربی انگلیسی آورد. آمریکا هم پول و امکانات این را دارد که هر مربی را بیاورد ولی یک مربی آمریکایی آورده است. مربی ولز هم اهل خود این کشور است. من همیشه متأسف بودم که چرا باید مربی تیم ملی خارجی باشد. به اندازه عشق و استعداد در مربیان داخلی داریم و نیاز نیست که این همه پول به مربیان خارجی بدهیم. این را همه آمارها نشان میدهد. الان چهار ماه به جام جهانی مانده، اگر مردم و مدیران احساس میکنند که مربی تیم ملی خوب نیست، باید حتما عوضش کنیم ولی این برمیگردد به آمار و احساسات که دست مدیران فدراسیون است».