امین فروزش تدوینگر مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» که محصول مرکز مستند و تلویزیونی سوره است، در گفتگوییبا اشاره به اینکه وقتی تدوینگر با یک پروژه که به هر دلیل از پروداکشن آن دور بوده است، مواجه می‌شود، وضعیت تدوین متفاوت خواهد شد، بیان کرد: در حقیقت تدوینگر و فیلمساز می‌توانند ۲ نگاه متفاوت داشته باشند و این موضوع مزایا و معایبی دارد. ابتدا آنکه که تدوینگر صرفاً دنباله‌رو آنچه که در دست دارد، است اما فیلمساز کاملاً با موقعیت آشناست.

وی ادامه داد: من در «زمزمه‌های گمشده در دوردست» دورادور با موقعیت مواجه بودم و این نکته یک مزیت به شمار می‌رفت چراکه می‌توانستم ایده‌های جدیدی بر اساس متریال و نه بر اساس جهان واقعی‌ای که اتفاقات در آن رخ می‌دهند، ارایه بدهم. این تفاوت نگاه فیلمساز به عنوان مولف اثر و نگاه من به عنوان نفر سومی که از بیرون نگاه و متریال را قضاوت می‌کردم و نه اتفاقات جهان واقعی را، می‌توانست مکمل باشد. به همین دلیل مواردی که بین ما ردوبدل می‌شد پیشنهاداتی بود که یکدیگر را کامل می‌کرد.

تدوینگر مستند «زمزمه‌های گمشده در دوردست» تاکید کرد: بُعد مسافت هم چالش مهمی در این اثر بود اما تلاش کردیم از این موضوع نتیجه بهتری بگیریم. در کنار این مورد محدودیت فیلمبرداری و شرایط تولیدی باعث شد آن ایده‌آلی که هر فیلمساز به دنبال آن است، رخ ندهد اما این یک چالش به معنای مثبت برای تدوینگر است که بتواند بر مبنای آنچه که موجود است روایتی را ایجاد کند که بر اساس دید کارگردان اما واقع‌گرایانه و وابسته به آنچه که در دسترس است، باشد.

روایت‌های به کار رفته در مستند قابلیت محک خوردن دارند

فروزش با بیان اینکه یکی دیگر از چالش‌های این مستند ایجاد روایت‌های متفاوت بر اساس متریال در دسترس بود، مطرح کرد: خط روایت در مستند، لزوماً بسته به شرایط روایتی که در ذهن کارگردان بوده است، شکل نمی‌گیرد، بلکه تدوینگر باید بر اساس واقعیت موجود روی میز تدوین، نماها را به هم متصل کند. از سوی دیگر محدودیت‌هایی از این جنس داشتیم که نمی‌توانستیم همه آنچه که سوژه‌ها درباره زندگی خودشان گفتند، در فیلم قرار دهیم.

وی مساله «اعتبار» در بیان روایت مستند را مساله مهمی دانست و مطرح کرد: این اعتبار به این معناست که شاید سوژه، مواردی را از زندگی خودش بیان کند که از نظر فیلمساز به اعتبار روایی پروژه اضافه نمی‌کند. در حقیقت برخی از سوژه‌ها نکاتی را مطرح کرده بودند که از نظر فیلمساز که در موقعیت بوده، ممکن است کمی مغایر با واقعیت‌ها بود پس ترجیح دادیم که روایت‌هایی را در مستند قرار بدهیم که از نظر اعتبار قابلیت محک خوردن داشته باشند.

عدم قطعیت باعث شد در چینش اتفاقات بسیار محتاطانه عمل کنیم

این تدوینگر با اشاره به اینکه از مدت‌ها قبل در جریان دغدغه کارگردان درباره موضوع پناهجویان بوده است، مطرح کرد: کارگردان به دنبال این بود تدوینگری که در شرایط تولید حضور نداشته است، تدوین این پروژه را به عهده بگیرد پس من برای تدوین انتخاب شدم و با کمال میل پذیرفتم.

فروزش در پاسخ به این پرسش که برای تدوین چه قدر زمان گذاشته است، تصریح کرد: از زمانی که من برای اولین بار با راش‌ها مواجه شدم، تا زمانی که خروجی نهایی کار را گرفتیم نزدیک به هشت ماه طول کشید. البته این بدین معنا نیست که هشت ماه به صورت مداوم روی تدوین کار می‌کردیم و باید بگویم تقریباً هشت یا نه نسخه مختلف از خط روایی داشتیم، چرا که تقدم و تاخر اتفاقات در ایجاد درام پایانی و نقطه عطف میانی تاثیر کاملاً متفاوتی داشت. عدم قطعیت در زندگی این افراد باعث می‌شد که درباره چینش اتفاقات بسیار محتاطانه عمل کنیم. بنابراین به طور دقیق سه بازه دو ماهه به صورت مداوم روی روایت‌های مختلف کار کردیم و در نهایت بعد از هشت ماه پروژه آماده نمایش شد.

روایت «زمزمه‌های گمشده در دوردست» روی میز تدوین شکل گرفت

وی با اشاره به اینکه او و کارگردان در مقابل پروژه، نقش پلیس خوب و بد را داشتند، عنوان کرد: شاید شبیه بسیاری از پروژه‌های دیگر، کارگردان به دنبال نگه داشتن اتفاقات بود و من به دنبال خارج کردن متریال از تایم‌لاین. این تعامل در نهایت راهکارهای بهینه ایجاد می‌کرد و من و کارگردان به فراخور موقعیت و با استدلال دقیق، متریال و محتوای مورد نیاز را در تایم‌لاین نگه می‌داشتیم. اگر بخواهم ساده‌تر توضیح بدهم باید بگویم که ما بیشتر از اینکه به سراغ نرم‌افزار برویم، بحث‌های طولانی درباره کارکرد متریال در روایت مورد نظرمان داشتیم و این باعث نتیجه بهینه در روایت کار می‌شد.

تدوینگر «زمزمه‌های گمشده در دوردست» با بیان اینکه اساساً میز تدوین در سینمای داستانی، پروژه‌های تبلیغاتی و فیلم مستند، مقطعی است که روایت به معنای یک محصول چندوجهی که ترکیبی از افکار کارگردان، برهم‌کنش نماها، خط روایی داستان و گاهاً موسیقی و صداست، به دست می‌آید، اظهار کرد: واقعیت این است که اگر ما با یک مستند از پیش طراحی شده و یک سوژه قابل پیش‌بینی مواجه باشیم، شاید بتوان گفت میز تدوین، مقطعی است که ایده‌ها در کنار هم قرار می‌گیرند. در مستند ما شرایط تولید بسیار غیرقابل پیش‌بینی بود و مساله اصلی در ذهن کارگردان پیش و پس از فیلمبرداری تغییری نداشت اما شکل روایت و نحوه تقدم و تاخر اتفاقات روی میز تدوین شکل گرفت.

نقش پلیس خوب و بد را داشتیم/روایت آدم‌هایی که سهمی در جایی ندارند

تدوین فیلم مستند زدودن اضافات از واقعیت نیست

فروزش در پاسخ به این پرسش که تدوین این اثر چه تجربه‌ای را برایش رقم زده است، اظهار کرد: فارغ از اینکه من نقشم به عنوان تدوینگر در این پروژه پُررنگ بود، با یک راهنمای بیرونی به نام کارگردان مواجه بودم که برای لحظاتی که نماها از نظر فرمی برای مخاطب ایجاد می‌کردند، برنامه‌ریزی دقیقی کرده بود. شاید اتفاقات در دنیای واقعی فیلم کمتر تحت کنترل کارگردان بودند اما برهم‌کنش آن اتفاقات از سوی کارگردان کاملاً پیش‌بینی شده بود.

وی افزود: یکی از این برهم‌کنش‌ها وجود ملیت‌های دیگر در کنار ایرانیان در این مستند بود. در حقیقت کارگردان اصرار داشت ملیت دیگری نیز در روایت وجود داشته باشد. شاید من در ابتدا نظرم متفاوت از این مساله بود اما پس از استدلال کارگردان متوجه شدم که قرار دادن آن‌ها در پروژه محصول نگاه تیزبین اوست چراکه به دنبال نتیجه‌ای بود که بعد از اکران مستند برای دیگران، متوجه شدم کاملاً به دست آمده است.

این تدوینگر تاکید کرد: بنابراین دستاورد این پروژه برای من این بود که کُنش و واکنش نماهای یک مستند با یکدیگر یک معنای عیان و شناخته شده روی پرده سینما دارند، اما در پس این نماهای قابل رویت، ناخودآگاهِ مخاطب درگیر این مسایل می‌تواند باشد. تدوین فیلم مستند زدودن اضافات از واقعیت نیست، بلکه یافتن ظرافت‌هایی است که می‌تواند مخاطب را برای ساعتی یا ساعت‌ها در سالن سینما و یا پای صفحه نمایشگر نگه دارد. من این ظرافت‌ها را از نگاه کارگردان دریافت و تلاش کردم در بین نماها آن‌ها را پیدا کنم.