همه جای دنیا وقتی میخواهند گونههای سینمایی را دستهبندی کنند، در زیرگروه ژانر تریلر، آثار دلهرهآور و حادثهای به فیلمهایی با موضوع زندان میپردازند. این فیلمها به موضوع زندان، درگیری میان زندانبانان، روابط میان زندانیان و بهخصوص دغدغه همیشگی زندانیان یعنی گریختن از چهاردیواری اجباری اشاره میکنند. خیلی از مخاطبان سریال «فرار از زندان» را دیدهاند که مضمون اصلی و التهابآور آن همین نقشهکشیدن برای فرار است. البته در میان آثار سینمایی جهان و ایران نمونههایی از این گونه فیلمها بسیار است. در سینمای جهان اگر بخواهیم مثال بزنیم، میتوان به آثار ماندگاری مانند «قطار افسارگسیخته»، «حفره»، «فرار بزرگ»، «بازداشتگاه شماره۱۷»،«پرندهباز آلکاتراز»، «مسیر سبز» و «راهرفتن مرد مرده» اشاره کرد و البته مشهورترین و خاطرهانگیزترین فیلم در این ژانر «پاپیون» است که بازی استیو مککوئین و داستین هافمن و سرانجام تلخوشیرین این دو شخصیت در این فیلم، به خاطر فیلمبازان حرفهای مانده است. در سینمای ایران نیز شاهد فیلمهایی از این گونه بودهایم که دو فیلم «جرم» و «اعتراض» مسعود کیمیایی با دیالوگهای ویژه این کارگردان مؤلف بیشتر از هر فیلم دیگری به ذهن میآید؛ اما در این ژانر شاهد ظهور گونهای ویژه هستیم که به بیان ماجراهایی میپردازند که در فضای زندانها و اردوگاههای دشمن میگذرد. تفاوت عمده این فیلمها با آثار معمول در سینمای زندان، تفاوت شخصیتهایی است که در زندان گرفتار آمدهاند. اگر در فیلمهای معمول زندان، زندانیها آدمهایی خلافکار و نادرستند، زندانیانی که به اسارت دشمن درآمدهاند، انسانهایی ارزشمدار، مقاوم و دارای ویژگیهای مثبتی هستند که مورد اقبال و توجه مخاطبان قرار دارند و مخاطب، آنان را نه انسانهایی زندانی بلکه قهرمانانی در بند میبینند. البته این را هم باید اضافه کنیم که نسبت میان فیلمهای مرتبط با آزادگان به نسبت مجموع فیلمهای تولیدشده در گونه دفاعمقدس، اندک است. این در حالی است که حداقل در حوزه ادبیات دفاعمقدس، مجموعهای گرانسنگ از خاطرات رزمندگان گردآوری و منتشر شده است که بسیاری از آنان پتانسیل لازم را برای تبدیلشدن به فیلمهایی ماندگار دارند و متاسفانه سینمای ایران نتوانسته است از ظرفیت دراماتیک داستانهای دوران اسارت رزمندگان، بهخوبی بهرهمند شود. برای این امر میتوان دلایلی هم برشمرد. احتمالا یکی از مهمترین این دلایل، هراس از لوکیشن تکراری و محدودیت محیط اردوگاههای اسرای جنگی باشد، اما مروری بر فیلمهای درخشان زیرگونه فیلمهای زندان و اسارت نشان میدهد اگر قصه دارای ظرفیتهای لازم و قابل اتکا باشد و کارگردان کار خود را بلد باشد، این هراس دلیل ندارد. نکته دیگر هم این است که به نظر میرسد برای بسیاری از سینماگران ایرانی سینمای دفاعمقدس با توپ و تفنگ و ژانر سینمای جنگی تعریف شده است، به همین دلیل فیلمهایی که در یک اردوگاه و بین چند اسیر جنگی میگذرد، کشش زیادی برایشان نداشته باشد. این دغدغه، با مروری بر چند فیلم موفق سینمای ایران درباره اسرای جنگی که از ظرفیت ژانرهای دیگر مانند کمدی، ملودرام و جاسوسی استفاده کردهاند، برطرف میشود و اگر سینماگران بتوانند از این ظرفیتها استفاده کنند، ساخت فیلمهای جذاب در این موضوع هم در دسترس است. با این اشاره مروری میکنیم بر فیلمهایی که در طول سالهای اخیر با موضوع اسرای ایرانی ساخته شدهاند.
این فیلم که سال ۱۳۶۳ ساخته شده، از نخستین فیلمهایی است که به موضوع اسرای ایرانی میپردازد و ویژگی خاص آن در میان آثار تولیدشده در این حوزه این است به اسرایی میپردازد که به دست گروههای تجزیهطلب در درگیریهای کردستان اسیر شدهاند.
این فیلم به اسارت گروهی از نیروهای جهادسازندگی در اوایل انقلاب به دست اعضای گروهک حزب دموکرات کردستان ایران میپردازد. این افراد پس از دستگیری و شکنجه به دست اعضای این گروه به زندان «دولهتو» منتقل میشوند. این نیروها که بهشدت به انقلاب معتقدند میتوانند حتی یک درجهدار ضدانقلابی را با خود همراه کنند و سرانجام گروهک یادشده، مجبور به فرار از منطقه میشود اما سرانجام زندانیان انقلابی رهایی نیست چراکه جنگندههای ارتش در یک جنایت تاریخی زندان دولهتو را بمباران و زندانیان را قتلعام کنند. این فیلم که براساس یک رویداد واقعی ساخته شده است، محصول سال ۱۳۶۳ به کارگردانی و نویسندگی رحیم رحیمیپور است.موسیقی متن این فیلم کار کامبیز روشنروان است که در سومین دوره جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین موسیقی متن را برای او به همراه آورد. عبدالرضا اکبری، علی امیدوار، امین خرمدل و احمدرضا درویش ازجمله بازیگران این فیلم هستند که اگرچه در دهه ۶۰ و ۷۰ بهدلیل پخش چندینباره از صداوسیما در ذهن مخاطبان مانده بود، امروز ارزش تاریخی آن بیشتر از ارزش هنری آن است.
مردی شبیه باران
سعید سهیلی در تئاتر و فیلمسازی مشهد، چهره شناختهشدهای بود اما او با ساختن «مردی شبیه باران» در سال ۱۳۷۵ خود را در قامت یک سینماگر حرفهای مطرح کرد و فیلمش بهعنوان یک فیلم اول، استانداردهای قابلتوجهی داشت؛ بهخصوص اینکه ابوالفضل پورعرب در نقش منصور قاسمی یکی از فرماندهان برونمرزی سپاه که در جریان عملیات اسیر شده است، در این فیلم یکی از مهمترین و موثرترین بازیهای خود را ارائه داده است. بازی پورعرب در نقش فرمانده اسیری که عراقیها دربهدر دنبال شناسایی و تخلیه اطلاعات او هستند و تلاش او برای حفظ اسرار نظامی، پیچیدگیهای خاصی دارد که او توانسته است این نقش را بهخوبی ایفا کند. امتیاز دیگر این فیلم، موسیقی متن آن است که ساخته بابک بیات بود. این چهره بزرگ و موثر موسیقی امروز ایران برای ساخت موسیقی این فیلم و فیلم شبیه خورشید در آن سال سیمرغ بلورین گرفت.
پرواز از اردوگاه
یک سرگرد خلبان ایرانی که اطلاعات مهمی دارد، به دست نظامیان عراقی اسیر میشود. عراقیها او را به زندان اسرای عادی منتقل میکنند. این افسر عالیرتبه سعی میکند با همکاری دیگر اسرا از اردوگاه عراقیها فرار کند اما غافل از این که این نقشه فرار از سوی خود عراقیها طرحریزی شده است.
این داستان فیلم «پرواز از اردوگاه» به کارگردانی حسن کاربخش و بازی جمشید هاشمپور است. یک فیلم که باید بیشتر آن را در دسته فیلمهای اکشن قرار داد. داستانی سرشار از پلانهای موتورسواری، هنرهای رزمی و در زمره فیلمهای جنگی متداول دهه ۷۰ است که یک افسر ایرانی، یک گردان عراقی را با دست خالی تار و مار میکرد. این فیلم به نویسندگی سیدمحمدرضا عالیپیام و بازی میرمحمد تجدد، مجید میرزاییان، علی نظری، علیرضا عالی پیام، علی توکلی، فریدون مالکی، احمد صافی، احمد، میررفیعی و سیروس صابر در زمان خود فیلم نسبتا موفقی بود اما خیلی زود از ذهنها فراموش شد.
بوی پیراهن یوسف
احتمالا هروقت نامی از فیلمهای دفاعمقدس درخصوص آزادگان به زبان میآید، اولین و مهمترین فیلمی که به ذهن میرسد، «بوی پیراهن یوسف» ساخته ابراهیم حاتمیکیاست. داییغفور (علی نصیریان) با وجود همه مدارکی که ثابت میکند پسرش یوسف در جنگ شهید شده، هنوز هم فکر میکند او زنده است. از سوی دیگر شیرین (نیکی کریمی) هم چشمانتظار برادرش خسرو است. داییغفور لجوجانه نمیخواهد شهادت پسرش را باور کند و معتقد است او هنوز زنده است. تا اینکه سرانجام آزادگان به کشور بازمیگردند اما در پایان داستان مشخص میشود یوسف زنده است و شیرین، خسرو خود را از دست داده است. فصلهای مهمی از فیلم به ورود آزادگان به میهن اختصاص دارد که به پرسشهای تماشاگران و افراد منتظر پاسخ میدهد. موسیقی بهیادماندنی مجید انتظامی از امتیازات این فیلم است که علاوه بر «از کرخه تا راین» در این فیلم هم با او همکاری کرده است. نکته جالب درباره این فیلم، بازی خود حاتمیکیا در یکی از سکانسهای فیلم است. علی نصیریان در این فیلم یکی از بازیهای به یاد ماندنیاش را انجام داده است.عجیب این است که داوران جشنواره فیلم فجر، حمیدرضا تاجدولتی، بازیگر نقش یوسف را که حضور کوتاهی در بخشهای پایانی فیلم داشت نامزد دریافت بهترین بازیگر نقش مکمل مرد کردند و بر بازی ماندگار و زیبای علی نصیریان چشم بستند.
کیمیا
یکی دیگر از فیلمهای مهم در این گونه آثار سینمایی را احمدرضا درویش در سال ۱۳۷۳ ساخت. فیلم او بهسویه دیگری از ماجرای اسارت توجه داشت؛ مصائبی که بعد از اسارت برای برخی آزادگان پیش آمده بود. جدا شدن از روند معمول زندگی، بیخبری و بینشانی بودن، دور بودن از تغییر و تحولات زمانه و مسائلی مانند آن، آزادگان را در موقعیت جدیدی قرار میداد که خود این موقعیت، دارای بار دراماتیک بود. «کیمیا» جزو موفقترین فیلمهایی است که تمرکز خود را بر زندگی یکآزاده پس از دوران اسارت و در زمان آزادی او قرار داده است. انگار این اسیر تازه رها شده وقتی وارد جامعهای دگرگون شده و خانوادهای از دست رفته میشود، دوباره در زندانی دیگر اسیر شده است. نقش اصلی فیلم یعنی رضا رضاییمنش را خسرو شکیبایی بازی میکند، نقشی پرتنش، سخت و پرفراز و نشیب با لحظاتی احساسی که مانند بسیاری از کارهای شکیبایی، منتج به یک بازی ماندگار و خاطرهساز شده است. چنانکه گفتیم داستان فیلم به موقعیت جدیدی مربوط است که آزاده تازه آزادشده با آن روبهرو شده است. او که قبل از اسارت، همسرش را برای زایمان به بیمارستان برده، وقتی بعد از پایان جنگ به کشور بازمیگردد، پی میبرد که همه اعضای خانوادهاش به جز فرزندش را از دست داده است. تکاپوی او برای یافتن کیمیا، فرزند گم شدهاش و بعد راضی کردن او به جدا شدن از مادرخواندهاش، داستان پرتنش فیلم را ایجاد میکند. این فیلم به جز کارگردانی خوب احمدرضا درویش و بازی زیبای خسرو شکیبایی، مجموعه کمنظیری از جلوههای ویژه، تدوین و موسیقی را هم با خود دارد.
نفوذی
یکی دیگر از موضوعات مرتبط با مباحث مربوط به آزادگان، موضوع نفوذ ستون پنجم در صفوف اسرای ایرانی برای تخلیه اطلاعاتی و یارگیری است که احمد کاوری و مهدی فیوضی در «نفوذی» دست روی همین موضوع گذاشتهاند. این فیلم از معدود فیلمهای اقتباسی در این موضوع است. کاوری و فیوضی، موضوع فیلم خود را براساس خاطرات عباس حسینمردی از آزادگان جنگ تحمیلی انتخاب کردهاند. خاطرات این آزاده در کتاب «حکایت زمستان» نوشته سعید عاکف گردآوری شده و آن را داوود امیریان بهصورت طرح فیلم به کاوری داده است.داستان فیلم به دستگیری و بازجویی از فریدون کیانفر یک اسیر جنگی تازه آزاد شده (با بازی امیر جعفری) به دست نیروهای اطلاعاتی و امنیتی ایران بازمیگردد. او متهم به عضویت در سازمان منافقین و همدستی در شهادت گروهی از اسیران است. ماموران اطلاعاتی به سرپرستی یک مامور عالیرتبه (با بازی جمشید هاشمپور) شروع به جمعآوری اطلاعات از زندگی کیانفر میکنند و به همین دلیل بخش قابلتوجهی از فیلم بهصورت فلاشبک پیش میرود. جسارت مطرح کردن موضوع نفوذ منافقین در بین اسرای ایرانی، به این اثر امتیاز ویژهای داده است اما فیلم ضعفهایی هم دارد. مهمترین ضعف آن حدس زدن پایان خوش آن است. نکته دیگر این است که فیلم در رفت وآمد میان حال و گذشته، نتوانستهاست یکدستی خود را حفظ کند. بازی خوب امیر جعفری یکی از نکات برجسته فیلم است.
اخراجیها۲
«اخراجیها۲» از یک منظر در سینمای مرتبط با آزادگان استثناست، استفاده ازتلفیق گونههای فیلم کمدی و جنگی برای نزدیک شدن به سوژه آزادگان. بعد از کارگردانی و نویسندگی فیلم پرفروش «اخراجیهای۱» مسعود دهنمکی تصمیم گرفت با تهیه کنندگی حبیبا… کاسهساز قسمت دوم آن فیلم را بسازد. این فیلم، به عنوان اکران نوروزی ۱۳۸۸ بروی پرده سینماها و با فروش عجیب هشت میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی، رکوردهای فروش را در تاریخ سینمای ایران جابه جا کرد. همچنان برخی سکانسهای این فیلم، در فضای مجازی دست به دست میشود.
داستان این فیلم هم گوشه چشمی به ماجرای خیانت گروهک منافقین دارد. این گروه، هواپیمای خانوادههای رزمنده را که عازم مشهد هستند، میربایند و آنها را تحت فشار قرار میدهند که با درخواست پناهندگی از صدام حسین، یک شکست حیثیتی برای ایران رقم بزنند. همانطور که مشخص است آنها زیر بار نمیروند و با خواندن سرود ای ایران اشک در چشم مخاطبان خود مینشانند. این فیلم یکی از فیلمهای کمنظیر از نظر مجموعه بازیگران بود. ده نمکی نشان داد مخاطب ایرانی، سلیقه و سینمای مطلوب آنان را میشناسد و موفق شد فیلمی درباره آزادگان بسازد که به جای اشک و گریه و صحنههای شکنجه، تلفیقی از خنده و ستایش روحیات حماسی رزمندگان بود.
شیار۱۴۳
داستان شیار ۱۴۳ به کارگردانی و نویسندگی نرگس آبیار و تهیهکنندگی محمدحسین قاسمی و ابوذر پورمحمدی محصول سال ۹۲ به صورت مستقیم به مسأله آزادگان مرتبط نیست اما در آن ورود آزادگان به کشور به خوبی به تصویر کشیده شده است.
داستان این فیلم که احتمالا بیشتر مخاطبان، آن را دیده و لحظات حسی آن را به یاد دارند به زندگی سرشار از انتظار مادر یک مفقودالاثر میپردازد. الفت مادر یونس جوانی که در عملیات والفجرمقدماتی مفقود شدهاست، در انتظار خبری از فرزندش سالها، رادیویی را به کمر میبندد تا اگر پیامی از پسرش از رادیو عراق شنید، آن لحظه را از دست ندهد. با ورود آزادگان، الفت دربه در به جست وجوی نشانی از پسرش میگردد و سرانجام این خوف و رجا، ادامه انتظار و چشم به راهی اوست که با کشف معجزهآسای باقیمانده پیکر یونس، داستان این فراق به پایان میرسد. مریلا زارعی برای یکی از بهترین بازیهای تاریخ بازیگری سینمای ایران، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن را از سی و دومین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد. شیار ۱۴۳ را باید یکی از بهترین فیلمهای دفاعمقدس دانست که برخلاف بسیاری از فیلمهای این گونه، روایت و نگاهی زنانه دارد و به جای تمرکز بر موضوع جنگ به صورت مستقیم، رنجهای انسانی ناشی از جنگ به خصوص مقاومت و صبر دامنهدار مادران ایثارگران را به خوبی به نمایش گذاشته است.
۲۳ نفر
یکی از آخرین فیلمهای ساخته شده در موضوع آزادگان و دفاعمقدس، فیلم ۲۳ نفر به کارگردانی مهدی جعفری است که ۲۳ هنرمند نوجوان از سراسر ایران در آن بازی کردهاند. این فیلم سال ۹۷ و در سی و هفتمین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد. داستان این فیلم هم اقتباسی از خاطرات آزادگان است. نکتهای که این فیلم را در بین دیگر فیلمها با موضوع آزادگان، ممتاز میکند، توجه آن به مقاومت آزادگان نوجوان در اسارتگاههای رژیم بعث است. نوجوانانی بی ادعا که برای دفاع از وطنشان راهی جبهه شده بودند و به اسارت نیروهای عراقی درآمدند. کم سن و سال بودن این اسرا، رژیم عراق را به فکر استفاده تبلیغاتی از این آزادگان انداخت. اسرای نوجوان اما با شعور و آگاهی بینظیری، همه نقشههای دشمن را ناکام گذاشتند و نه از تهدید دشمن ترسیدند و نه وعدههای پوشالیاش. ۲۳ نفر که برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی در جشنواره فیلم فجر شدهاست، از یک جنبه خاص خاطرهانگیز شدهاست. هنگام ساخت این فیلم، سردار شهید قاسم سلیمانی در روز کلید خوردن تصویربرداری از این فیلم، در میان عوامل ساخت این فیلم حاضر شد و با صمیمت و مهربانی با آنان گفتوگو کرد که قاب تصویرهای این دیدار، جاودانه و خاطرهساز شد.