حبیب دهقاننسب بازیگر، پیشکسوت سینما و تلویزیون به خاطر عشق به بازیگری، تحصیلات خود را در همین رشته انتخاب کرد و فارغالتحصیل بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران است. او از سال ۴۶ فعالیت هنری خود را به طور جدی آغاز کرد. نقشآفرینی در نمایشهای رادیو شیراز بین سالهای ۴۶ تا ۵۲ و نمایشهای تئاتر از فعالیتهای اوست. اولین حضورش در سینما، بازی در فیلم شرایط عینی در سال ۶۶ بود. در تلویزیون اما با سریال «در پناه تو »چهره شد و با بازی در فیلم «سفر به چزابه » و «نسل سوخته »مورد توجه منتقدان سینما قرار گرفت. گفتوگوی ما بهانهای شد صدای دلنشین این بازیگر پیشکسوت را بشنویم.آنچه میخوانید، ماحصل گفتوگوی ما است.
خیر، آخرین کارم بهمن سال گذشته پخش شد؛ سریالی به نام «مسافران شهر» که چهار اپیزود داشت و هر اپیزود از پنج یا شش قسمت تشکیل میشد که در ایپزود اول، من نقش اول را داشتم .در حال حاضر نیز چند سریال به نام «گیلدخت»، «زخم خنجر» و «نقش خاک» را آماده پخش دارم که هنوز زمان پخش آن مشخص نیست.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
فعلا مشغول کار جدیدی نیستم. کتاب میخوانم، فیلم و سریال نگاه میکنم و خودم را برای نقش جدیدی که ممکن است در آینده، پیشنهاد شود آماده میکنم. البته امسال چند پیشنهاد سریال داشتم که بر سر مسائل مالی آن توافق نشد یا اینکه قصه و نقش آن را دوست نداشتم.
نقشی بوده که همیشه در ذهنتان دوست داشتید آن را بازی کنید ولی شرایطش جور نشده است؟
دو تئاتر در دوران دانشجویی بوده که بازی کردم به نامهای «حمله بر ترس» و «شاه لیر» که همچنان دوست دارم در آنها نقشآفرینی کنم. هر نمایشی از آثار بسیار جذاب ویلیام شکسپیر را دوست دارم بازی کنم.
پررنگترین خاطرهای که وقتی به یادش میافتید، لبخند میزنید، چیست؟
از کارهایی که انجام دادم خاطرات زیادی دارم ولی چیزی که برای خودم هم جذاب بود در سریال« مختار» برایم رخ داد. پلانی قرار بود بگیریم که مربوط به جنگ و جدال بین یاران مختار و لشکریان ابن زیاد بود. صحنه بسیار شلوغی بود و ریل بزرگی را در احمد آباد مستوفی چیده بودند. دریک طرف یاران مختار بودند ودر طرف دیگر یاران ابن زیاد. قرار بود حین جنگ و جدال، دوربین براین ریل طولانی حرکت کند و تصویر بگیرد. پلان بسیار سخت، طولانی و پر زد و خورد بود. در آن باید دستی زخمی، سری کنده و بدنی به دیوار کوفته میشد و چون اجرای صحنه سخت بود، آن صحنه باید چند بار تکرار میشد. با توجه به اینکه هوا بسیار گرم و آزاردهنده بود و بازیگران هم لباس سنگین، زره، کلاهخود و سربند داشتند. من هم گرمازده شدهبودم. آقای میرباقری به من گفت: «حبیب ما داریم تمرین میکنیم و اینقدر نمیخواهد انرژی بگذاری» و من گفتم :« آقا من نمیتوانم این طور فکر کنم. تمرین و اجراهایم، به یک شکل است و نمیتوانم در تمرین انرژی کم بگذارم.»
در واقع کارهای من به این صورت است که در تمرین و اجرا انرژی مساوی میگذارم و بابت این کار اصلا پشیمان نیستم. به هر حال تمرین قطع شد و بچهها آمدند و یک مقدار از زره و کلاه خود ما را کم کردند و شربت آبلیمو به بنده خوراندند و پس از چند دقیقه حالم سرجایش آمد و دوباره کار را شروع کردیم. این پلان شاید کمتر از یک دقیقه میشد ولی از صبح که آمدهبودیم تا زمانی که امکان فیلمبرداری در فضای باز بود، سعی کردیم آن را بگیریم. البته با این همه، آقای میرباقری از پلان راضی نبود و صبح روز بعد تا ظهر وقت گذاشتیم و آن پلان را ضبط کردیم. با اینکه شنیدن این خاطره برای مردم جذاب است اما میخواهم بگویم واقعا حرفه و کار ما بسیار سخت است.
با همه سخت و شیرینهای دنیای بازیگری باز هم این حرفه را به کسی پیشنهاد میکنید؟
بازیگری در کارهای تاریخی بسیار وقتگیر و سخت است و انرژی بسیاری را میطلبد. برای نمونه برای ضبط پلانی در فیلم که شاید حدود یک دقیقه زمان به خود اختصاص میدهد، خیلی باید انرژی و وقت گذاشته شود. میخواهم بگویم جوانها فکر نکنند بازیگری کاری بسیار ساده است و خیلی راحت میتوانند وارد این عرصه شوند و فعالیت کنند. برعکس کاری بسیار پرزحمت و مشقتبار است که باید آنها را طی کنند تا به مرحله بازیگری برسند.
از بین بازخوردهای مردم، برخوردی بوده که در ذهنتان باقیمانده باشد؟
طبیعتا مردم کارهای برخی بازیگران را دوست دارند و بخشهایی را که خوششان آمده به خاطر میسپارند و وقتی آن بازیگر را در کوچه و خیابان میبینند به ابراز علاقه و تعریف و تمجید میپردازند و از کاری هم که خوششان نیامدهباشد، انتقاد میکنند. حتی اغلب به دلیل مشکلاتی که دست به گریبانشان است، پیشنهادهایی میدهند و فکر میکنند ما در جایگاهی هستیم که میتوانیم پیشنهاد آنها را به مرحله اجرا در آوریم. خب متاسفانه به این صورت نیست و اگر موضوعی دل مردم را به درد میآورد و دغدغهشان است، به ما میگویند این موضوعات را کار کنید. البته مردم باید بدانند واقعا دست ما نیست. فیلمنامه تحت شرایطی نوشته میشود و بعد عواملی برای بازیگری، کارگردانی این فیلمنامه انتخاب میکنند.
خودتان بیننده بازیهایتان بعد از پخش آن کار هستید؟
معمولا سعی میکنم موقع پخش آنها را ببینم و کارهایم را مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهم و ببینم کجای کارم درست است و کجا نادرست. برایم فرقی ندارد کاری از من در سینما پخش شود یا تلویزیون. در هر حال از خودم سؤال میکنم چقدر دراین کار و نقش موفق بودم و چند درصد موفق نبودم و نقاط ضعف کارم را ارزیابی میکنم. البته هیچوقت کمکاری نکردهام و سعی میکنم تجربیات خوبم را در کارهای بعدی ادامه بدهم.
اگر بخواهید، سریالی بسازید یا فیلمنامهای را بنویسید سراغ چه موضوعی میروید؟
چه به عنوان بازیگر و چه تماشاچی، کارهای اجتماعی را ترجیح میدهم. کارهایی را که از دید بعضیها تلخ و سیاهنمایی تلقی میشود و از درد و رنج و معضلات مردم جامعه میگوید، دوست دارم.