جام جهانی امسال قطعا صدای بهرام شفیع را دیگر نمیشنویم تا با آن لحن خاص و تکیهکلامهای منحصر به فردش مسابقات فوتبال را برایمان گزارش کند؛ هرچند او مدتها قبل از مرگ از فضای گزارشگری فوتبال فاصله گرفته بود و دههی پایانی عمر را صرفا وقف حضور مقابل دوربین «ورزش و مردم» کرد.
با رفتن همیشگی بهرام شفیع در ۱۷ مهر ۹۷، دیگر کسی نیست که به طنز از «کاکُل» بازیکنها بگوید و با آن عبارت عجیب «اُسطُقُسدار» همه را متعجب کند.
کافی بود یک بازیکن فوتبال به سمت توپ یا دروازه حریف به سرعت بدود تا شفیع از عبارت «مثل تیری که از چلهِ کمان رها شده» استفاده کند یا بازیکنی موقعیت شوت زدن را داشته باشد اما لحظهای درنگ کند و شفیع این لحظه را چنین توصیف کند، «مزمزه میکنه بزنه یا نزنه».
ورود شفیع به تلویزیون خیلی اتفاقی رخ داده بود. خودش با همان بیان شیرینش تعریف کرده بود که یک روز مادرش با خالهاش سبزی پاک میکردند که چشمشان میخورد به روزنامهای که زیر سبزیها قرار داشت و آگهی آزمون صداوسیما بود. به او گفتند تو که همه چیز را بلند بلند میخوانی و اعصاب ما را خراب میکنی، برو امتحان بده، شاید قبول شدی.
در آزمون قبول میشود و نوبت به تست صدا و تصویر میرسد. هیات داورانی که برای استخدام تشکیل شده بود، همه از قدیمیهای رادیو و تلویزیون بودند. بعد از تکرار تستها فهمید که روی او نظر دارند. در نهایت بهرام شفیع و قاسم افشار ـ گوینده خبر ـ در آزمون نهایی قبول میشوند. افشار به گروه معارف میرود و شفیع هم وارد گروه ورزش میشود (سایت فوتبالی).
سرنوشت افشار و شفیع فقط در مسیر استخدامی نبود که یکی شد. عجیب اینجاست که مرگ هر دو هم در یک سال رقم خورد. افشار اردیبهشت ماه ۹۷ و شفیع مهر همان سال.
این دو جزو معدود افرادی بودند که در ابتدای دهه ۶۰ با آزمون سراسری وارد سازمان صداوسیما شدند. افشار در آن زمان کارمند وزارت علوم بود و بهصورت ساعتی در تلویزیون کار میکرد. شفیع هم در دانشگاه تهران علوم سیاسی خوانده بود اما از همان ابتدا فوتبال را دوست داشت و فوتبال هم بازی میکرد.
شفیع وقتی که درگذشت، ۷۲ سال سن داشت. بچه پامنار تهران بود و بعد از تحصیل، ۲۶ ساله بود که به استخدام صداوسیما درآمد.
حدود سه سال پس از استخدام در صداوسیما، با ممنوعالتصویری سازنده برنامه «ورزش و مردم»، جایگزین او و پس از آن در این برنامه ماندنی شد.
پس از مدتی «ورزش و مردم» از یکشنبهها به جمعه صبحها و در ادامه به جمعه شبها تغییر پخش داد اما شفیع همچنان ماند که ماند. به قول خودش در این سالها گاه میشد چهار دروازه هم روی هم بگذارند اما شوتش گل نشود! در حقیقت «ورزش و مردم» در سالهای بهرام شفیع، در مقاطعی دچار افت و خیزهایی میشد اما نه او برنامه را رها میکرد و نه تلویزیون قصد سپردن این برنامه به فرد دیگری را داشت.
مراسم وداع با بهرام شفیع چهار سال قبل در حالی برگزار شد که دوستدارانش از دو جامعه ورزش و رسانه برای بدرقهی او به خانهی ابدی در مقابل مسجد بلال صداوسیما گرد هم آمده بودند. شفیع رییس فدراسیون هاکی هم بود و برخی افت «ورزش و مردم» را به همین حضور همزمان در فدراسیون نسبت میدادند.
با این همه شفیع برای بسیاری، از جمله مجریان و گزارشگران فوتبال شخصیتی محبوب بود و در مراسم وداع با او، بسیاری از جمله جواد خیابانی، عادل فردوسیپور، مزدک میرزایی و همچنین فرزند بهرام شفیع که خود اجرا میکرد بر پیکرش زانو زدند تا به او ادای احترام کنند.
هرچند جواد خیابانی در همین مراسم هم از نبود چهرههای فوتبالی گله کرد و از بیمهریهایی گفت که در آن سالها نسبت به شفیع روا شده بود؛ خیابانی گفته بود: «بهرام شفیع را در این روزها خیلی اذیت کردند. باید بگویم که این روز نوبت همه ما میشود و یک روز برای من در اینجا جمع میشوید.»