فتحاللهزاده این روزها در موقعیت مشابه انصاریفرد قرار گرفته است.
برکناری مدیرعامل استقلال در میانه راه، شاید برای سرمربی خارجی این تیم عجیب باشد اما در فوتبال ایران، یک اتفاق کاملا عادی است. در لیگ برتر اساسا اینکه یک باشگاه تا پایان فصل مدیرعاملش را حفظ کند، عجیب خواهد بود! ساپینتو که در انتظار چنین تغییری نبوده، بهگفته خودش از برکناری آجورلو شوکه شده و حتی قصد داشته از سمت مربیگری استقلال استعفا بدهد. این تصمیم البته چندان جدی نبود و به مرحله عملیشدن نرسیده است. فعلا ساپینتو به کارش در استقلال ادامه میدهد اما بعید نیست علی فتحاللهزاده خیلی زود، تصمیمهای متفاوتی برای این باشگاه بگیرد. بهطور معمول مدیران در فوتبال ایران علاقه زیادی به کارکردن با مربیان انتخابشده توسط مدیران قبلی ندارند. آنها احساس میکنند اگر با این مربیان بهکار ادامه بدهند، بخش مهمی از اعتبار هر نتیجه را به مدیر قبلی دادهاند. همین مسئله، موجب شده که از زمان انتخاب دوباره فتحاللهزاده بهعنوان مدیرعامل جدید باشگاه، زمزمههایی در مورد حضور فرهاد مجیدی یا امیر قلعهنویی در این تیم به گوش برسد؛ زمزمههایی که برای تیم ساپینتو، بهشدت زهرآلود است و هیچ کمکی به این تیم نخواهد کرد.
تردیدی نیست که فتحاللهزاده رابطه خوبی با مجیدی و قلعهنویی دارد اما اضافهشدن این دو مربی به باشگاه در شرایط فعلی کاملا دور از ذهن بهنظر میرسد. فرهاد اگر قصد داشت در فوتبال ایران بماند، تیم قهرمان لیگ را رها نمیکرد. او تازه پروژهاش را در فوتبال امارات استارت زده و دلیلی برای ترک الاتحاد نخواهد داشت. امیر قلعهنویی هم این فصل نتایج خوبی با گلگهر بهدست آورده و حداقل تا پایان لیگ به ترک این باشگاه فکر نخواهد کرد. در چنین شرایطی، اسم بردن از این دو مربی فقط فشار زیادی به ساپینتو و تیمش میآورد. اصلا چرا باید برای تیمی که در ۸هفته گذشته شکست نخورده و یکی از صدرنشینهای جدول لیگ برتر است، صحبت از تغییر احتمالی مربی به میان بیاید؟ آیا این درست همان اشتباه بزرگی نیست که محمدحسن انصاریفرد در پرسپولیس انجام داد؟ او عذر سرمربی تیم صدرنشین لیگ برتر را خواست و بهجای کالدرون، به سراغ یحیی گلمحمدی رفت. این تغییر هزینه وحشتناکی روی دست باشگاه پرسپولیس گذاشت؛ آن هم درحالیکه میزان دستمزد باقیمانده کالدرون تا پایان فصل، اصلا عدد زیادی نبود. حالا فتحاللهزاده در همان موقعیت مشابه انصاریفرد قرار گرفته است. تیم او یکی از صدرنشینهای لیگ به شمار میرود و تا زمان شروع تعطیلات طولانیمدت لیگ، چیز زیادی باقی نمانده است. آیا او در همان مسیر اشتباه انصاریفرد قدم میگذارد؟ آیا ساپینتو در استقلال قربانی علاقه مدیرعامل باشگاه به مربی ایرانی میشود؟ زمان همهچیز را مشخص خواهد کرد. مرور گذشته اما نشان میدهد که کنارگذاشتن مربی تیم صدرنشین، مجموعهای از زیانهای بزرگ مالی و فنی را شامل حال باشگاه میکند.
شوالیه در تاریکی
۴دلیل برای اینکه نمیتوانیم زیاد به عاقبت کار فتحاللهزاده در استقلال خوشبین باشیم
بحثها پیرامون بازگشت ناگهانی علی فتحاللهزاده به مدیریت باشگاه استقلال ادامه دارد. کمتر کسی تصور میکرد مصطفی آجورلو بدون ارائه هیچ توضیح شفافی از این تیم برود؛ آن هم درحالیکه یک قهرمانی برای آبیها آورده بود و همین حالا هم تیمش کنار پرسپولیس در صدر جدول قرار دارد. این اتفاق اما رخ داد و علی فتحاللهزاده، مرد همیشه حاضر میدان استقلال دوباره مدیرعامل باشگاه شد؛ کسی که پروژه دریافت (یا به تعبیری خرید) نشان شوالیه از سوی او از یک مؤسسه خارجی، این لقب را برایش به ارمغان آورد و ماندگار شد. هواداران استقلال احساسات متناقضی در مورد فتحاللهزاده دارند؛ برخی او را عامل موفقیت میدانند و گروهی تصور میکنند رویکردش زیاد علمی و مدرن نیست. با همه این تفاسیر، اما اجازه بدهید ما چندان نسبت به موفقیت شوالیه در دوره مدیریتی جدیدش خوشبین نباشیم. دلایلی داریم که البته امیدواریم درست نباشد.
بمبها قبلا ترکیدهاند
۱-عمده شهرت و محبوبیت علی فتحاللهزاده بین هواداران استقلال بهخاطر خریدهای جنجالی و مهمی است که انجام میدهد. جذب مهدی هاشمینسب از پرسپولیس در سال ۷۹نهتنها خبرسازترین انتقال تاریخ فوتبال ایران را رقم زد، بلکه نردبان ترقی آقای مدیرعامل شد. در سالیان بعد نیز فتحاللهزاده هرگز این عادتش را کنار نگذاشت و اصلا عبارت «بمب» با او وارد ادبیات فوتبال ایران شد. حالا اما جناب شوالیه در حالی وارد باشگاه شده که بمبها را قبلا یک نفر دیگر ترکانده است. آجورلو به هر کیفیتی که بود تیم پرستارهای بست و حتی مهدی قائدی را هم بازگرداند؛ بنابراین فتحاللهزاده مهمترین کارکردش را از دست داده است.
جبران بدهی با بدهی؟
۲-معمولا از بهجا گذاشتن بدهیهای چشمگیر بهعنوان یکی از نقاط ضعف سبک مدیریت علی فتحاللهزاده یاد میشده است. به هر حال بمب ترکاندن خرج دارد و غالبا اینطور بوده که مدیران بعد از او، درگیر انبوهی از بدهیها میشدند. حالا اما خود فتحاللهزاده در موقعیت «وارث بدهیها» قرار گرفته است. آجورلو تیم بسیار گرانقیمتی بسته و منابع درآمدیاش هم محقق نشده است. نخستین جمله حاجی در بازگشت به باشگاه هم این بود: «هر چه پرونده روی میز من گذاشتهاند مربوط به بدهی است.» ما که قبلا شاهکار خاصی از فتحاللهزاده در زمینه درآمدزایی ندیدهایم که امروز امیدوار به جبران این کسریها باشیم. تا ببینیم بعدا چه پیش میآید.
به جای ناکامها نیامده
۳-از عمده مسائلی که قبلا باعث میشد عملکرد فتحاللهزاده در استقلال به چشم بیاید، حضور این چهره به جای مدیران ناکام بود. او سال ۷۵در حالی جای کاظم اولیایی را گرفت که پرسپولیس در اوج اقتدار بود و قهرمانیهای پیاپی بهدست میآورد. بعدتر هم فتحاللهزاده جای امثال مقداد نجفنژاد، واعظ آشتیانی و امیرحسین فتحی را گرفت که به هر حال عملکرد مطلوبی نداشتند و مقبول مردم نبودند. حالا اما فتحاللهزاده به جای مدیری آمده که با تیم قهرمان شده؛ پس کارش بسیار سخت است و بهطور مستمر با آجورلو مقایسه خواهد شد. از شروع این فصل مدام نتایج تیم با نتایجی که فرهاد مجیدی فصل پیش با استقلال گرفت، مقایسه میشود.
چیز جدیدی دارد؟
۴-برخی رسانهها در توصیف بازگشت علی فتحاللهزاده به مدیرعاملی باشگاه استقلال از عباراتی همچون «پنجمین بازگشت» استفاده کردهاند که دقیق و درست است. هیچکس به اندازه او فرصت اداره استقلال را پیدا نکرده است. پرسش اینجاست که جناب شوالیه در پنجمین دوره کارش، ممکن است چه فتحالفتوحی داشته باشد که قبلا از او ندیدهایم؟ آدمی که ۴دوره در یک مسئولیت بوده، طبیعتا همه هنرهایش را باید رو کرده باشد. در چنین شرایطی، بازگشت فتحاللهزاده بهمعنای رجعت به فرمولهای قدیمی و بیفایده است. یادمان باشد آخرین دوره حضور او در استقلال فقط چیزی حدود یک ماه طول کشید. یک مدیر تازهنفس با طرز تفکر مدرن و جدید شاید میتوانست بیشتر بهکار استقلال بیاید.