بسیاری از مخاطبان تلویزیون با نقشهای مینا جعفرزاده خاطرهها دارند. این بازیگر کهنهکار در برخی از نوستالژیترین سریالهای تلویزیونی ازجمله گالشهای مادربزرگ، عطر گل یاس، آوای فاخته، خالهخانم، رسم عاشقی، هتل پیادهرو و تفنگ سرپر به ایفای نقش پرداخته است. اخیرا سریال «چادرگلدار» به کارگردانی سیدمحسن یوسفی و با بازی جعفرزاده از تلویزیون پخش شده است. جعفرزاده در این سریال نقش مادربزرگی فعال و دلسوز به نام مامانپری را بازی میکرد که برای رفع گرفتاری نوهاش از هیچ کمک و ایثاری دریغ نداشت. این بازیگر پیشکسوت، نقش برجسته مادربزرگ در زندگی نوهاش و فعال بودن این کاراکتر را یکی از جذابیتهای آن برمیشمرد و تاکید میکند که دوست ندارد نقشهای تکراری را بازی کند. یکی از ویژگیهای جعفرزاده در ایفای نقشهایش این است که همیشه نقشهایی که بازی میکند برای مخاطبان شیرین است. درواقع این هنرمند سعی میکند مردم از تماشای بازی او لذت ببرند. ضمن اینکه برخی مواقع نقشهایش را با گویش ترکی بازی میکند و همین مورد نقشهایش را جذابتر مینماید. با جعفرزاده درباره نقشهایش گفتوگو کردیم.
نگاهی به سابقه بازیگری شما نشان میدهد که معمولا نقشهایتان را با وسواس انتخاب میکنید. آخرین کاری که مخاطبان از شما در تلویزیون دیدهاند، شخصیت مامانپری در سریال چادر گلدار بود که در این مجموعه نقش یک مادربزرگ مهربان را بهعهدهداشتید. تا چه میزان این نقش برایتان نزدیک بود؟
در زندگی شخصی هم برای نوهام خیلی ارزش قائلم و برایم شیرین است. در این سریال هم مامانپری بهعنوان یک مادربزرگ، سرپرستی نوه را برعهده دارد. این مادربزرگ همهجوره پشتیبان نوهاش است تا گرفتار نشود. وقتی قصه سریال را برایم تعریف کردند همین نقش برجسته مادربزرگ در زندگی نوهاش برایم جذاب و دلچسب بود.
معمولا مادربزرگهای سریالهای تلویزیونی زنانی آرام، گوشهنشین و حتی منفعل هستند اما مامانپری یک زن فعال، اجتماعی و حامی است. همین شاخصه، مامانپری را از بسیاری مادربزرگهای تلویزیونی متفاوت میکرد. این تفاوت برای خودتان چقدر اهمیت داشت و جذاب بود؟
دوست ندارم نقشهایم به هم شبیه باشند و همین خصوصیتی که اشاره کردید، مامانپری را از سایر کارهایم متفاوت میکرد. انگیزه باعث میشد که این پیرزن قدرت بگیرد و در آن شرایط سخت به دنبال کارهای نوهاش باشد. ایفای این نقش برای خود من هم کار آسانی نبود. در گرمای مردادماه در خیابان بودیم و پاها و کفشهایم را خیس میکردم تا بتوانم گرما را تحمل کنم.
چقدر در روند بازیگریتان تلاش داشتهاید تا کلیشهها را بشکنید و فرم و شکل جدیدی از یک شخصیت را ارائه دهید؟
اول قصه را میخوانم و میفهمم، بعد سعی میکنم از همبازیهایم شناخت پیدا کنم که در بازیگری خیلی اهمیت دارد. بدهبستانهای کلامی و رفتاری با همبازی باید درست از آب دربیاید که در سریال چادر گلدار، خانم مهتاج نجومی، پارتنر خیلی خوب و همراهی بودند. درمجموع، هیچ عاملی به اندازه قصه اهمیت ندارد. مثلا من دو سه کار داشتهام که نقش یک فرد آلزایمری را بازی کردهام یا مثلا نقش یک نابینا را. سعی میکنم در انتخاب نقش، وسواس داشته باشم و نقشهای متفاوتی را انتخاب کنم. گاهی کمدی بازی میکنم، گاهی هم یک نقش درام را. نقش مورد علاقه خودم در سریال «حامی» است که یک کار درام بود و نقش مادری را بازی میکردم که فرزندش پس از بزرگشدن قرار است بفهمد که او مادر واقعیاش نیست.
اصولا بازیگر خیلی پرکاری نیستید اما در سالهای اخیر از همیشه کمکارتر شدهاید. دلیل این کمکاری چیست؟
اتفاقا سال گذشته چند کار کردهام اما هنوز اکران و پخش نشدهاند.
این روزها چه میکنید؟
فعلا که خانه هستم و کار نمیکنم. یک خانم خانهدار شدهام و در خانه نشستهام (میخندد).
با وجودی که در یکی دو دهه اخیر هم در بازیگری فعال بودهاید اما همچنان نقشهایتان در سریالهایی مثل «عطر گل یاس» و «خالهخانم» در اذهانعمومی باقیمانده و مردم شما را بیشتر با این نقشها به یاد میآورند.
مردم لطف دارند، بهخصوص وقتی جوانان ابراز محبت میکنند خستگی از تن آدم بیرون میرود. میبینم که جوانان چقدر با دقت کارهای قدیمیام را تماشا و تحلیل میکنند و همین موضوع خوشحالم میکند. معمولا در خیابان هرکسی مرا با نقشی که برایش جالب بوده است به یاد میآورد.
به نظرتان چرا سریالهای قدیمی حتی برای نسلهای امروزی تلویزیون هم جالب و تماشایی بهنظر میرسند؟
برای اینکه قصه جذابی داشتند. قصه در سریال خیلی اهمیت دارد. مثلا تلهفیلم «مرثیهای برای مرتضی» یک قصه خیلی جذاب داشت. این کار را واقعا دوست داشتم، با وجودی که تلهفیلم بود. بازیگر هم به دنبال چنین قصههای جذابی است.
در سالهایی که در عرصه بازیگری فعال هستید کدام نقشتان برای خودتان جذابیت خاصی داشته است و بیشتر دوستش داشتهاید؟
نقشهایم در سریالهایی مثل حامی، رسم عاشقی و خاتون را خیلی دوست دارم.
دخترتان هم زمانی در کار بازیگری بودند و نقشآفرینیشان در سریال «آوای فاخته» در خاطرهها مانده است. چه شد که به بازیگری ادامه ندادند؟
رشتهاش موسیقی بود. از طرفی با صحبتهایی که با من و پدرش داشت به این نتیجه رسید که بازیگری در دوران جوانی رونق دارد و بعد از بالارفتن سن با افول همراه میشود. اتفاقا پس از سریال آوای فاخته خیلی هم پیشنهاد داشت اما قبول نکرد و ترجیح داد در رشته تخصصی خودش ادامه فعالیت بدهد.
برای بازیگران میانسال نقشهای متنوع نوشته نمیشود
مینا جعفرزاده، بازیگر در پاسخ به این سؤال که در سالهایی که در عرصه بازیگری فعال هستید نقشی بوده است که دوست داشته باشید بازی کنید اما فرصتش پیش نیامده یا پیشنهادش ارائه نشده باشد؟ میگوید: خیلی دوست دارم نقش یک فرد معتاد را بازی کنم اما هیچوقت چنین نقشی را به من ندادند. در سالهایی که در رادیو کار میکردم وقتی به خانه برمیگشتم و افراد معتاد را میدیدم خیلی روی جزئیات رفتاریشان دقت میکردم اما متاسفانه هیچوقت پیشنهاد چنین نقشی نشد. نقشهای منفی را هم خیلی دوست دارم، مثلا نقش زنان بدجنس را خیلی دوست داشتم و پیشنهاد چنین نقشهایی را هم داشتم اما متاسفانه نقش زن معتاد پیشنهاد نشد.
وی ادامه میدهد: با بالارفتن سنوسال تنوع نقشهای پیشنهادی هم کم میشود. در همه جای دنیا هم همینطور است. تا جوان هستی نقشهای اول را بازی میکنی اما با بالارفتن سن بیشتر نقشهای فرعی پیشنهاد میشود. در جوانی نقشهای اصلی زیادی بازی کردهام اما حالا گاهی پیش میآید که فقط در چند سکانس بازی میکنم. قصهها جوانانه شده و نقشهای اصلی هم برای بازیگران جوان است. به ما هم نقشهای فرعی مثل مادر و مادربزرگ میرسد.