پس از آسیبهایی که کرونا به فرهنگ و هنر وارد کرد، فعالیت اهالی این حوزه بهخصوص در بخش موسیقی پس از رکود طولانی که گویی تمامی نداشت، فقط برای مدتی کوتاه از سر گرفته شد ولی به علت ناآرامیهای کشور، تابلوی توقف دیگری مقابل فعالان این حوزه قرار گرفته شد و گویا در این مسیر، موسیقی آخرین نقطهای است که دیده میشود. با این حال از آنجا که بسیاری از اهالی موسیقی راه و روش ارتزاقشان از موسیقی است باید با تعامل بیشتر هنرمندان، متولیان موسیقی و اهالی رسانه راهحلهای درستی برای برون رفت از این شرایط یافت.
درباره ازسرگیری کنسرتهای موسیقی و روشنشدن چراغ دوباره فعالیتهای این حوزه، اطلاعی دارید؟ آیا قرار است کنسرتها بهزودی از سر گرفته شود؟
از آنجا که در اینگونه مواقع حفظ امنیت شهر به عهده ارگانهای متفاوتی از ارگانهای عادی جامعه است، تصمیمگیری درباره این مورد برعهده یک سازمان یا یک نهاد نیست، بنابراین اجازه برگزاری تجمعات را مراجعی باید صادر کنند که تابهحال با آنها مواجه نبودهایم. من هم در جریان اینکه آنها چه تصمیمی دارند و چه نقطهنظری درباره برگزاری تجمعها دارند نیستم. در سالنهای کنسرت گاهی ۲۰۰۰ نفر آدم جمع میشوند که حفظ نظم و امنیت آن برعهده کنسرتگذار است که البته کنترل چنین جمعیتی آسان نیست. از طرفی هم بعید میدانم که اصلا خود نهادهای صادرکننده مجوز زیر بار این مسئولیت یا تعهد بروند که به ۲۰۰۰ نفر در این شرایط اجازه تجمع بدهند.
شما سابقهای طولانی در برگزاری کنسرتهای مختلف دارید. هماکنون هم در مقام تهیهکننده، با چند خواننده همکاری دارید. آیا خود شما و هنرمندانی که با آنها کار میکنید، برنامهای داشتهاید؟
بله. قرار بود که «سیصد» را در شهرستانها، اصفهان، شیراز و کیش برگزار کنیم و حتی صندلیها را از سعدآباد به محل برگزاری بعدی منتقل کرده بودیم و تمام مجوزهای کنسرت رضا بهرام را تا اسفند گرفته بودیم و برای برگزاری کنسرت برنامهریزی کرده بودیم. البته کسی به ما نگفت که برگزاری کنسرت را لغو کنیم یا نکنیم، ولی کنسرت مال مردم، برای مردم و به خاطر مردم است. این مردم هستند که تصمیم میگیرند در یک اتفاق حضور پیدا کنند.
یکی از نکاتی که این روزها زیاد به چشم میخورد، تقابل برخی اقشار با برگزاری کنسرتهاست. این درحالیاست که هماکنون اجراهای تئاتر روی صحنه میرود، فیلمها در سینماها در حال اکران هستند و گالریهای هنرهای تجسمی هم رویدادهایشان را برگزار میکنند. در این میان گویا فقط اجراهای کنسرت است که بلاتکلیف مانده!
امروز هرچه بگوییم فحش میخوریم، نمیدانم چرا اغتشاشگران نسبت به برگزاری کنسرت گارد دارند ولی نسبت به باز بودن دیگر مشاغل گاردی ندارند؟ هیچکس نمیگوید چرا مغازهها، شرکتها و کارخانهها باز هستند؟ همه میگویند چرا کنسرتها برگزار میشوند! پس شما هم رستوران و مغازه خود را ببندید و فعالیتهای شغلی و کسبی خود را کنار بگذارید. چطور از موسیقی و تئاتر انتظار دارند فعالیت ارتزاق اجتماعی خود را کنار بگذارند ولی خودشان این کار را نمیکنند! این توقع ناعادلانه، زیبا نیست.
در برگزاری هر کنسرت تعداد زیادی شغل ایجاد میشود و افراد بسیاری در هر سئانس از کنسرتهای مختلف، صاحب درآمد میشوند. درواقع کنسرتها به نوعی ایجاد شغل میکنند. دراینباره بیشتر برایمان بگویید.
تقریبا ۲۳۰ نفر مستقیما و هزار خانواده بهصورت غیرمستقیم از برگزاری یک کنسرت در شهر تهران ارتزاق میکنند. من تهیهکننده یکی از این کنسرتها هستم، وقتی کنسل میشود، همه آن هزار خانوار از امرارمعاش بازمیمانند. این باور که بهخاطر حمایت از آشوب باید از ارتزاق دست بکشیم، غلط و نادرست در جامعه ما جا افتاده است، ولی آن کسانی که کارخانه دارند، مغازه یا کارگاه دارند و حتی کارگر هستند، باید مثل همیشه به محل کار خود بروند، کارشان را بکنند، عصر هم بروند خانه شامشان را بخورند و این وسط به صنعت و هنر موسیقی و تئاتر اعتراض و فحاشی کنند. مگر آن کارگردان یا بازیگر اجارهخانه نمیدهد؟ مگر بازیگر پول بنزین نمیدهد؟ مگر آن کسی که طراح لباس است با هزینهها و گرانیهای موجود در این مملکت دستوپنجه نرم نمیکند؟ یا آن کسی که گریمور است مایحتاج زندگی خود را از سوپرمارکت محلشان تهیه نمیکند؟ زمانی که یک تئاتر یا کنسرت کنسل میشود همه اینها از نانخوردن میافتند.من نمیدانم که این نگاه نادرست به این رویدادها کی قرار است درست شود.
زمان حمایتهای دولتی است
در سه بخش موسیقی ایرانی، موسیقی کلاسیک و موسیقی نواحی گروههای بسیاری وجود دارند که آماده اجرا هستند اما باید حمایت لازم را داشته باشند. فراموش نکنیم که هزینههای برگزاری کنسرت در این روزها آنقدر بالاست که بیشتر این گروهها توان ورود به این عرصه را ندارند. اجارههای سرسامآور سالنها، هزینههای وحشتناک محل تمرین، رفت و آمدها و تبلیغات همه اینها هر گروهی را برای برگزاری کنسرت به وحشت میاندازد. از همین روست که بسیاری از این گروهها تصمیمی برای برگزاری کنسرت نداشته، ندارند و نخواهند داشت. پس تنها راه این است که دولت حمایت کند. بخشی از هزینهها را تقبل کند و ریسک برگزاری کنسرت را برای گروههایی که مخاطب کمتری دارند، پایین بیاورد. با این کار میتوان شاهد رونق دوباره کنسرتها بود.