در دهه۶۰ برنامه «صبح جمعه با شما» با هنرمندانی چون مرحوم منوچهر نوذری، عزتا… مقبلی، مهین دیهیم، حسین امیرفضلی و بسیاری دیگر پخش میشد. در همان سالها که ایران درگیر جنگ ناخواسته با عراق بود، این برنامه یکی از دلخوشیهای مردم جنگزده ایران بود؛ برنامهای طنز که در آن زمان تلاش میکرد روحیه مردم ایران را حفظ کند. هنرمندان بسیاری در این برنامه و طی سالها به ایفای نقش پرداختند و به شخصیتهای مختلف جاندادند. صبح جمعه با شما برنامه پرطرفداری است که دو اتفاق را پیگیری میکند؛ یکی بازگشت به ضبط همراه با تماشاگر و ساخت برنامه مشترک با تلویزیون.
وی تأکید کرد: این همافزایی قرار است اتفاق بیفتد که میطلبد فضای گفتمان ما برای تولید این دست برنامهها جدیتر شود. تلویزیونیشدن صبح جمعه با شما پیشنهاد شده و صحبتهایی هم داشتهایم.
او درباره ضبط برنامه همراه با تماشاگر، اشاره کرد: قرار بود این اتفاق بیفتد اما بهدلیل اتفاقات اخیر عقب افتاد. فرهنگسرای شفق را صحبت کردیم که محل ضبط صبح جمعه با شما باشد و تماشاگران بتوانند در جریان این ضبط باشند و اجرا را از نزدیک ببینند. همانطور که در گذشته این اتفاق میافتاد.
قدوسیان درخصوص غیبت طولانی علیرضا جاویدنیا در برنامه صبح جمعه با شما گفت: آقای جاویدنیا از زمانی که دچار مشکلات قلبی شدند در کنار ما نیستند. چون پزشکان منع کردند که ایشان در جاهای پرفشار و شلوغ حضور داشته باشند. در پخش زنده همچنان هستند و سر ضبط نمیتوانند بیایند. صبح جمعه با شما را مردم بهعنوان یک طنز فاخر میشناسند که هر هفته جمعهها صبح روی آنتن رادیوایران میرود. طنزی که نسبت به ناهنجاریهای اجتماعی و برخی از مشکلات مردم به زبان طنز انتقاد میکند و ازجمله دستمایههای جذاب طنز رادیویی است.
سری به رادیو بزنید
اصغر سمسارزاده، هنرمند قدیمی رادیووتلویزیون که سالهاست در رادیو و در برنامه قدیمی «صبح جمعه» فعالیت داشته، از وضعیت معیشتی اهالی این برنامه رادیویی گلهمند است. او که سالهاست در رادیو فعالیت دارد، نسبت به دستمزد و وضعیت معیشتی هنرمندان صبح جمعه با شما گلهمند است و در این زمینه تصریح میکند: رادیو با تمام هنرمندانی که زمانی در صبح جمعه با شما بودند، بیمهر بوده است. پیامی برای آقای جبلی گذاشتم که یک سر به رادیو بزنند. با دستمزدهایی که میدهند، چهار عدد سیبزمینی هم نمیشود خرید! البته اینکه میگویم چهار عدد سیبزمینی مثال است. منظور اقلام اولیه است. البته انتقاد من درباره بچههای صبح جمعه با شماست و اطلاعی از میزان دستمزد بقیه در رادیو ندارم. ما در ماه ۱۰ ساعت برنامه تولید میکنیم و برخی فقط با حقوق رادیو زندگی میکنند، دستمزدهایی که حتی پول کرایه ماشینشان هم نمیشود. شاید درجهبندی باشد و برخی پول بهتری بگیرند اما آن هم خوب نیست. من حاضرم دستمزدهای ما را بیایند و اعلام کنند.
گوشیها را کنار بگذارید
فرانک رفیعی، دیگر هنرمند برنامه صبح جمعه با شمای رادیوایران میگوید: من در این برنامه نقشهای متعددی دارم، ازجمله «ننهکتی» که با لهجه اصفهانی صحبت میکند و یک کودک خوشگل و خوشصدایی به اسم تربچه، با صدای شیرینش. وی با بیان اینکه هدفشان سرگرمی و فراهمکردن اوقات خوش برای مخاطب است، افزود: صبحهای جمعه بهانهای است که شما نازنینها دور هم جمع میشوید. این گوشیها را بگذارید کنار، دور هم جمع باشید. گل بگویید و گل بشنوید، انرژی مثبت به هم ساطع و صبح جمعه رادیو را گوش کنید. صبح جمعه با شما نمایشهایی را فراهم کرده شما دوستان نازنین میشنوید و خوشحال میشوید و حال دلتان خوب میشود.
محبی و تیپهایی از جامعه
عباس محبی یکی از این هنرمندان است که در نقشهای مختلف حضور یافت اما بیش از همه شخصیت «جانعلی» دیده شد و در اذهان باقی ماند. او در سالهای جنگ نقش مهمتری در نیروی هوایی ارتش برعهده داشت اما در کنار آن به اجرای برنامههای طنز نیز پرداخت تا در هر دو جبهه هنر و ارتش خدمت کند. او این روزها در فیلم کمدی دهنمکی ایفای نقش کرده است اما صدایش را میتوان همچنان با جانعلی در برنامه صبح جمعه با شما شنید. تمام تیپهایی که من در رادیو اجرا میکنم بلااستثنا از دل جامعه بیرون آمده است. تیپ و شخصیتها را در شرایط مختلف تحلیل میکنم، روی برخی ویژگیها غلو میکنم و شخصیت را تبدیل به تیپ میکنم. این کار بسیار زمانبر است. اینکه من با کج کردن دهان صدایی را تقلید میکنم تیپ نیست. تیپ، شناسنامه میخواهد. تمام تیپسازیهایی که تاکنون داشتهام از اطرافیان و مردم جامعه الهام گرفته شده است که نیاز به تحقیق دارد. درست مانند خبرنگار که درهرحال هر مسأله و سوژهای را تحلیل میکند، من بازیگر کمدی هم باید این کار را انجام دهم. این کار، کار آسانی نیست. متأسفانه خیلی از بازیها ادابازی است و تحلیلی پشت آن نیست، ریشه ندارد و مسخرهکردن است. مثلا اگر من نقش یک راننده تاکسی را بازی کنم و راننده تاکسی هم بگوید «دمتگرم همین است که میگویی» این یعنی بازیگری اما اگر نتوانی رضایت همان شخصیت را جلب کنی یعنی موجبات تمسخر او را فراهم کردهای. طنز یعنی تفکر؛ یعنی اگر من نقدی به یک راننده تاکسی یا مدیر یا یک بانوی خانهدار یا یک کارمند وارد کردم و فرد خود را با تکیه بر طنز من محاکمه کرد کار من درست انجامشده است.