سریالی که مدت اندکی است به صورت ویژه روزهای پنجشنبه و جمعه راهی آنتن شبکه یک سیما شده است، توانسته مخاطبان را با خود همراه کند و یادآور سریالهایی چون یوسف پیامبر، مختارنامه، در چشم باد و… باشد که آخر هفته بینندگان را پای جعبه جادو مینشاند تا برایشان قصه بگوید. سریال گیلدخت به تهیهکنندگی محمدرضا شفیعی، کاگردانی مجید اسماعیلی و با قلم مجید آسودگان بعد از دو سال تصویربرداری در ۶۰قسمت روی آنتن رفته است. سازندگان این قصه که پنج سال نگارشش زمان برده است سراغ خطه گیلان رفتند و قصهای از آن منطقه را در دوران قاجار برای مخاطبان تصویر میکنند.
قصه گیلدخت برای مخاطبان شبکه یک سیما با تصاویری از زیبایی چشمنواز طبیعت خطه گیلان آغاز میشود و با صدای دختری همراه است که از اهمیت خانه و حس امنیت میگوید. او چنین بیان میکند: «عمارت، سرا، کاشانه یا هر کلمهای که سرپناهمون رو با اون واژه یاد میکنیم تا وقتی که امن و امان آنجا شب و روز رو طی میکنیم درکی از ماهیت و اهمیتش نداریم. اینکه حیات و ممات ما با این کلمه معنا و مفهوم پیدا میکنه. خونه، صرفا ماوا و محل آرامش و قرار نیست. خونه همه هویت ماست. رگ و ریشه ما از میون سنگ و چوب و خشت و گل خونههامونه که سربرمیاره. هیچ چیز توی عالم سختتر و تلختر از این نیست که دیگری خونه و کاشانهات رو تصاحب کنه. جلوی چشمات جولون بده و نفسکش بطلبه و اونجا رو به خاک و خون بکشه. اینطور مواقع حرجی نیست که آدم همه هست و نیست و داروندارش را بده تا خونهاش رو پس بگیره و اون رو دوباره آباد کنه.» این نریشن بر تصاویری که آرامش منطقه را تصویر میکند و به صحنههایی از درگیری، آتش و جنگ میانجامد مخاطبان را با قصهای مواجه میکند که احتمالا قرار است دستکم در بخشی از آن ارزش حریم خانه را روایت کند و همچنین با شخصیتی آشنا میکند که به اهمیت این مهم آگاه است و ماجراها بیش از همه با او پیش میرود. این شخصیت، گلنار، دختر خان است که احتمالا تصویری که از جایگاه اجتماعی زن در گذشته ایران دارید را بر هم میزند.
دختر متفاوت خان
میشود گفت گلنار خلاف جهت آب شنا میکند و از اینکه متفاوت به نظر برسد، نمیهراسد. چوب حرف مردم و اهل خانه را میخورد، اما کوتاه نمیآید. در سرای اربابی خانه دارد، اما دلش در گروه رعیتزادهای شجاع است و بهای این عشق را میپردازد. همانطور که اشاره شد شخصیت گلنار با زنان اطرافش متفاوت است. او نهتنها خواستههای دلش را از حضور در اجتماع و شرکت در شادیهای جمعی بگیر تا عشقی ممنوعه سرکوب و پنهان نمیکند، بلکه برای به چنگ آوردنشان میجنگد و اسیر حرف مردم نمیشود. این شخصیت ممکن است به زعم عدهای، چندان مطابق با آنچه در تاریخ و همچنین تصویری که از زنان آن دوره در ذهن داریم نباشد، اما همیشه استثناها قصهساز هستند و زندگیشان جذابیت بیشتری برای روایت دارد. در اینجا هم گیلدخت با همین منطق مخاطبان را با جسارت خود همراه میکند.
این تاریخ همیشه جذاب
از وجوه دیگری که این سریال میتواند برای بهدست آوردن دل مخاطب بر آن تکیه کند، بستر زمانی قصه است. سریالهای تاریخی وقتی راوی قصهای دراماتیک باشند، بینندگان را با شخصیتهایی نه در محدوده مشاهیر یا سلاطین همراه میکنند. بهخصوص اگر تصویرگر شخصیتهایی از جنس خودشان باشند تا حس کنند گویی گذشتگانشان جان گرفته و در قاب جادو حضور پیدا کردهاند. این نوع سریالها دریچهای به تاریخ اجتماعی، سیاسی و… کشورمان هستند و همانگونه که گفته شد تماشایش میتواند برای بسیاری جذاب باشد.
گردهمایی چهرهها در حریم خانه
همانطور که ابتدای این نوشتار آمد، سریال با نریشنی درباره اهمیت پاسداری از امنیت خانه و جانبازی در این راه آغاز میشود. خانه چه در تصویر و چه در کلام، در این سریال نشانی از وطن تلقی میشود که گیلدخت سعی دارد در سطور قصه خود گرامیداشت مام میهن را یادآوری کند. این موضوع نیز از آن دست سوژههاست که در هر برههای، گفتنش لازم و دیدنش خوشایند است. زیرا با القای حس حب وطن به مخاطبان این مهم را یادآور میشود.
از سوی دیگر، با نگاهی با اسامی بازیگران این سریال و دیدن بازی آنها که تا امروز وارد قصه شدهاند میتوان ادعا کرد گروه سازندگان گیلدخت، جمع درخشانی از چهرهها را گرد هم آوردند تا در قامت شخصیتهای این قصه دست مخاطبان را بگیرند و با خود همراه کنند. از بازیگران این اثر میتوان به سعید راد، میترا رفیع، رضا اکبرپور، سعید چنگیزیان، رامتین خداپناهی، شقایق فراهانی، یاسمن معاوی، پریوش نظریه، ثریا قاسمی، محمود پاکنیت، سعید راد، صالح میرزاآقایی، حبیبدهقاننسب، نفیسه روشن، فخرالدین صدیقشریف، حمید ابراهیمی، فریبا متخصص، محمد فیلی، رویا جاویدنیا و… اشاره کرد که ازنسلهای مختلف هستند.
خانه، خانواده و امنیت در یک قاب
اگر از بینندگان این سریال باشید، با قصه آن آشنا هستید و میدانید در زمانه حکومت قاجاریان بر ایران میگذرد. دورهای که دستمایه بسیاری از فیلمنامهنویسان شده و همچنان به خاطر ظرفیتهای رخدادهای سیاسی و اجتماعی و جدا شدن برخی مناطق از کشور برای قصهپردازی مورد توجه است. احسان کاوه، قائممقام معاون و مدیرکل تولیدات نمایشی معاونت برونمرزی پیشتر درباره انتخاب این زمان برای طرح قصه گیلدخت به جامجم گفت: در تاریخ ایران، هر دوره سلطنتی که امکان سوءاستفاده از ارکان قدرت در آن مهیا بوده چه دوره قاجار باشد، چه پهلوی، این موضوع میتواند بستر مناسبی برای روایت سریال باشد، چرا که وابستگان دربار و حاکمیت این اجازه را داشتند که حتی به خانههای مردم نیز که رعایای حکومت خوانده میشدند، تعدی کنند. به همین دلیل ما زیرلایههای مضامین سریال گیلدخت به لزوم حفظ خانه و خانواده و همچنین به موضوع امنیت میپردازیم که یک اصل مهم برای زیست اجتماعی و فردی بشر است. درضمن، تاریخ گذشته به لحاظ تولید دست ما را بازتر میگذاشت؛ زیرا در آن بخشهایی از تاریخ معاصر که به ما نزدیکتر است، تکنولوژی پررنگتر بوده اما بهدلیل سرعت بالای پیشرفتهای تکنولوژیک، با زمان حال فاصله معناداری دارد و از این حیث، فراهم کردن امکانات لازم از دکور و معماری تا ادوات صحنه و… دشوار است و گاه انتخاب دورههای زمانی پیشین را که تکنولوژی کمرنگتر بوده، اولویت میبخشد. علاوه بر آن، فضای تاریخی انتخابشده برای این کار، نوع پوشش، مراودات و حتی ادبیات کلامی از جذابیتهای خاص خود بهرهمند است که آن را برای مخاطب خاطرهانگیز میکند. با اینکه شخصیتها، اسامی و اتفاقات اصلی سریال مابهازای واقعی در تاریخ ندارند، روند و جریانات جاری سیاسی و اجتماعی کاملا آشنا در سریال طراحی شده است. مهمترین پیامی که در این سریال گنجانده شده، جایگاه مهم و ضروری حفظ امنیت است که اگر نباشد، حریم خانه، خانواده و ناموس نیز در مخاطره قرار میگیرد؛ مضامینی برآمده از دل فرهنگ غنی و اصیل ایرانی-اسلامی است و در زیر متن درام اصلی مورد توجه قرار میگیرد.