تیم ملی فوتبال ایران در حالی با دو شکست و یک پیروزی، از مرحله گروهی جام جهانی حذف شد که خیلیها انتظار صعود این تیم را داشتند. از طرفی شرایط مختلف باعث شد بازیکنان با حواشی مختلفی دست و پنجه نرم کنند و همه اینها دست به دست هم داد تا شاگردان کیروش با کارنامهای ضعیف قطر را ترک کنند و انتقادات زیادی به کیفیت این تیم صورت بگیرد. حالا و در شرایطی که جام جهانی برای ایران تمام شده، خیلیها نگران آینده این تیم هستند و معتقدند باید یک جوانگرایی و تغییر مربی صورت بگیرد تا ایران بتواند در مسابقات پیش رو به قالب اصلی خود برگردد. جهانگیر کوثری چهره فرهنگی – ورزشی کشور به عنوان پیشکسوت فوتبال ایران و بازیکن اسبق استقلال در دهه ۵۰، یکی از افرادی بود که در جام جهانی قطر از نزدیک نظارهگر عملکرد ملیپوشان بود. او در گفتوگویی مفصل به بررسی عملکرد ملیپوشان پرداخت و درباره ابقا یا رفتن کیروش نظر داد.
تیم ملی فوتبال در شرایطی در جام جهانی حذف شد که پیش از شروع مسابقات، آنقدر حواشی مختلف دامنش را گرفت که به عقیده خیلیها قبل از شروع مسابقات کار ایران تمام شد، به نظرتان تاثیر این حواشی تا چه اندازه بر عملکرد فنی ملیپوشان تاثیر گذاشت؟
در هر جامعهای اگر سیاست در آن رسوخ کند و آن جامعه دچار تنش شود، طبیعتا روی پدیدههای اجتماعی هم تاثیر میگذارد و اگر این پدیده فوتبال باشد که گستردهتر است و در طیفهای مختلف جامعه نفوذ دارد و همه طبقات اجتماعی به آن علاقه دارند، نمود آن بیشتر است. شما ببینید از یک افسر نظامی تا رفتگر و بازاری به فوتبال علاقه دارند و در چنین شرایطی، وقتی پایه اصلی آن در جامعه دچار تنش شود، قطعا روی این حوزه هم اثر میگذارد. خیلی از کشورها که از نظر فوتبال درجه یک بودند، وقتی دچار مسائل سیاسی شدند لطمه دیدند. مانند لهستان در سال ۱۹۸۰ که با فرهنگترین تماشاگران را داشت اما وقتی درگیریهایی پیش آمد و دستجات مختلف شکل گرفت و… با بطری به سر داور زدند که نشان میدهد کشوری که دچار تنش شده چه تاثیری میپذیرد.
یعنی تیم ملی ما از نظر روحی، تحتتاثیر جامعه پریشان بود و این پریشانی باعث ضعف فنی شد؟
دقیقا، تیم ملی ما پریشان بود و وقتی به جام جهانی رفت، از جامعهای رفت که دچار درگیریهایی بود و سیاستی متلاطم داشت. من کاملا پیشبینی میکردم که ما دچار مشکل شویم چون از همه کیفیتهای روحی- روانی موثر در فوتبال نمیتوانیم استفاده کنیم. در بازی اول مقابل انگلیس این موضوع خیلی خوب خودش را نشان داد. وقتی یک گروه که برشی از جامعه هستند یا اگر از خود جامعه گروهی بروند که درباره یک عقیده سیاسی، فرهنگی و… در تضاد باشند، آن تیم دیگر تیم نمیشود چون در درون خود دچار تضاد است و برآیند آن مثبت نخواهد بود. ما هم با انگلیس دچار این مشکل بودیم. مگر میشود در جامعه باشید و سرود کشور نواخته شود و بعضی بخوانند و بعضی نه؟ این موضوع حس آدم را از درون متلاشی میکند و روی تیم از نظر روانی تاثیر میگذارد. وقتی تیمی از این بخش جامعه بلند میشود و به جام جهانی میرود، نگران جامعه و خانواده خود است که بخشی از جامعه است. در تیم ما هم هر کدام چنین مسالهای داشتند و هراسی از درون از نظر روانی روی آنها تاثیر گذاشت و طبیعی بود به انگلیس ببازیم. در بازی دوم هم من مطمئن بودم میبریم و از طرفی آن تیم قوی انگلیس هم در کار نبود. از طرف دیگر انگار بچهها به یک باور رسیده بودند که شکست بدی خوردهاند و باید تلافی کنند که یک انگلیس کوچکتر را گیر آوردند و خوب هم بردند. در آن بازی هم دوباره دچار تنشی شدیم که قرار شد کسی سرود را نخواند و در بازی سوم هم گروهی با برداشت و ذهنیت خود اهدافی را دنبال میکردند و در مقابل گروهی در زمین اهداف خود را داشتند که در زمین، آن یک دستی و هماهنگی که لازمه فوتبال است، دیده نشد. فوتبال مانند یک ارکستر است و همه باید درست بنوازند و وقتی کسی خوب ننوازد، میبینیم یک گوشه و یک پست در زمین میلنگد که ما هم دیدیم در چپ یا وسط زمین مشکل داشتیم.
با این وجود همین مسائل فنی را شاید میشد با تغییر در چینش بازیکنان و استفاده از بازیکنان دیگر حل کرد؟
وقتی میگوییم مربی باید فلان بازیکن را در زمین میگذاشت یا نه، در واقع مشکل تیم اینها نبود. بلکه مشکل تیم فراتر بود و خود کیروش خیلی خوب میدانست داستان چیست که سعی کرد از نظر روانی روی تیم کار کند. او سعی کرد دور از چشم خبرنگاران تیم را تمرین دهد و آنها را آرام کند اما نمیتوانست چون مشکل بزرگتری بود و با ترفندها و دانش کیروش، مشکل حل نمیشد. ما باید نتیجه نمیگرفتیم؛ هرچند تیم امریکا از ما قویتر نبود و من پیشبینی کردم که با آنها مساوی و صعود کنیم اما شرایط دیگری رقم خورد، اما چیزی که تیم ما نداشت، فقدان آرامشی بود که تیم را به حرکت در بیاورد. این تیم از ما قویتر نبود اما آنقدر خونسرد بودند که برنده شدند.
البته نباید از این نکته هم گذشت که تیم ما خیلی روی خلاقیت فردی بازیکنان حساب کرد اما بازیکنان اصلی تیم، درخشش همیشگی خود را نداشتند.
دقیقا؛ طارمی، طارمی پورتو نبود، اشکال داشت و مشخص بود عصبی است. سردار آزمون، آن بازیکن همیشگی نبود و آن پریشانی درونی در سردار بیشتر از همه دیده میشد. یا حاج صفی و دیگر بازیکنان. حالا در این شرایط شما باید در مقابل انگلیس بازی کنید و در ابتدای بازی هم دروازه بان تیم مصدوم میشود و دروازهبانی به زمین میآید که تاکنون در جام جهانی بازی نکرده و در چنین شرایطی، رقیب با بهترین نفرات دنیا، بهترین بازیاش را انجام داد. انگلیس در نیمه دوم سه بازیکن خط حملهاش را کامل عوض کرد، ببینید این تیم هشت هافبک دارد که در بزرگترین تیمهای باشگاهی بازی میکنند که همیشه جزو برترینهای اروپا هستند. از طرفی آن یکپارچگی و هماهنگی و همسان بازی کردن هم در تیم ما دیده نشد و طبیعی بود، ببازیم. در بازی با امریکا هم کمی شانس دخیل بود، اما اگر به نظرم تیم صعود میکرد، خود آن صعود یک مسکن میشد تا به ادامه بازیها بپردازیم. در واقع تا تیم ملی ما از این مشکل عبور نکند و به آرامش نرسد، نمیتواند نتیجه مطلوبی بگیرد چرا که از نظر نفرات تیم خوبی داریم و مربیمان هم جزو ده مربی برتر دنیاست و در آسیا از کی روش بهتر نداریم. درست است ژاپن نتیجه گرفت اما این کشور یک رویای مادی- معنوی خوب، بودجه عالی و… دارد. ما هم در سال ۱۹۷۸با مربی داخلی به جام جهانی رفتیم اما نمیتوان مقایسه کرد و گفت ببینید کره یا عربستان چه عملکردی داشتند. ما اگر آن آرامش عمومی را در تیم داشتیم قطعا بهتر عمل میکردیم.
در این باره یک موضوعی مطرح است که اصلا این همه فشار روی بازیکنان طبیعی بود؟
آن اتفاقات تاثیرات خود را گذاشت و به این سادگی رفع نمیشد. در یک هیجان سیاسی دامنهدار و تند، تیم به جام جهانی میرود که در اینجا بحثی مطرح بود که اصلا تیم به جام جهانی برود یا نه. خود این موضوع انسان را دچار یک دوگانگی میکند. چرا تیم نباید به جام جهانی برود درحالیکه حضور در این مسابقات یک افتخار بزرگ برای هر کشوری است؟ نه در تیم ملی که در بخشهای دیگر هم این موضوع هست و باید مسائل کلان سیاسی در جامعه ما حل شود تا دیگر پدیدهها در یک آرامش نسبی به کار خود ادامه میدهند.
بعد از حذف ایران از مسابقات هم در رسانهها، بین مردم و طرفداران و… بحث ماندن یا رفتن کی روش مطرح است و خیلیها معتقدند اگر قرار بود سرمربی عوض شود اما نهایتا اینگونه حذف شویم، با اسکوچیچ هم میرفتیم همین نتایج را میگرفتیم و نیازی به تغییر سرمربی نبود.
من صد درصد موافق ادامه کار با کیروش هستم؛ آمدن او یک تحول ایجاد کرد چرا که او وقتی آمد که روسای فدراسیون عوض شده بودند. ابتدا یک رییس رای آورد و بعد از مدتی کوتاه رفت، بعد از آن یک سرپرست آمد که برای خود یک تیم درست کرده بود و نهایتا آقای تاج آمد و در این بحران عجیب فوتبال و تغییرات مدیریتی که باز هم سیاسی است و سیاسیون در آن دخالت میکنند که نباید بکنند، کیروش آمد. همین حضور او به نظرم باعث یک تحول مثبت شد که با اروگوئه و سنگال بازی کردیم. کیروش زمین تا آسمان با اسکوچیچ فاصله دارد. اسکوچیچ در اندازهای نبود که مربی تیم ملی شود، او ۹ سال در لیگ ایران مربی تیمهایی همچون ملوان و… بود اما معلوم نشد که دلالها چطور او را به تیم ملی هل دادند. تیم ملی ما چه با اسکوچیچ چه بدون او، به جام جهانی میرفت و ربطی به این موضوعات نداشت. اینکه بگوییم باید وفاداری خود را ثابت کنیم و…، معنایی ندارد. ما وظیفهای نداریم درباره این مسائل احساسی رفتار کنیم بلکه براساس قرارداد مبلغی رد و بدل میشود و کار صورت میگیرد. تفاوت این دو مربی خیلی زیاد است و یکی از بهترین کارها، آوردن کیروش بود. اما او به یک بحرانی خورده که کارش سخت شد. کیروش این مسائل را میفهمد و میداند چه چیزی در جریان است. بله، ما باختیم اما هرکس دیگری بود حتی اگر آنجلوتی هم بود، با شرایطی که در جامعه ما بود میباختیم. کیروش مربی رئال مادرید و منچستر یونایتد بوده، تیم جوانان پرتغال را قهرمان جهان کرده و این دو نفر اصلا قابل مقایسه نیستند، اما شرایط سخت باعث شد چنین اتفاقی بیفتد. ما باید با کیروش به کار خود ادامه دهیم، وضعیت را درست کنیم و یک آرامش را حاکم کنیم تا بچهها در شرایطی عادی به مسابقات ادامه بدهند.
جدا از عملکرد تیم ملی ایران، با توجه به اینکه در مرحله گروهی جام جهانی مسابقات را از نزدیک دیدید، نظرتان درباره کلیت این دوره چیست؟
این دوره جام جهانی خیلی خوبی بود که هم از نظر فردی، چشمنواز بود و سرنوشتها را ستارهها رقم زدند و هم از نظر تیمی در بعضی بخشها کارهای تیمی نتایج را رقم میزد که این دو فاکتور مهم همدیگر را تکمیل میکردند. مانند تیم آرژانتین که به دلیل حضور مسی، بقیه بازیکنان سعی میکردند خودشان را به او برسانند و همین یک امتیاز مثبت بود. یا تیم مراکش که در یک بازی گروهی هماهنگ با روحیه عالی نتیجه گرفت، اما ژاپن و کره و… دچار برخی تضادها بودند که تا مرحله مشخصی آمدند و حذف شدند. حتی در ضربات پنالتی هم همین تاکتیک و برنامه مشخص دیده میشود. هر تیمی باید روزی نیمساعت روی ضربات پنالتی کار کند. من میدیدم که گزارشگر ایرانی میگفت بازیکنها خودشان مشخص میکنند که پنالتی بزنند، مگر میشود؟ من وقتی در استقلال بودم، هر روز نیمساعت پس از پایان تمرین، تمرین پنالتی داشتیم و از نفر ۱ تا ۱۱ مشخص بود. به نظرم این دوره یکی از بهترین دورهها بود و اتفاقات تازهای را در فوتبال دیدم و خوشحالم که این ستارهها هستند چون فوتبال بدون ستاره، معنی ندارد. اگر مسی و رونالدو و… نباشند، فوتبال و تماشاگر معنا و زیبایی ندارد.
پیشبینیتان از قهرمان این دوره کدام تیم است؟
من شانس فرانسه را برای قهرمانی بیشتر از بقیه میدانم.
علیرضا فغانی هم متاسفانه نتوانست حضور موفقیتآمیزی در قطر داشته باشد. نظرتان در رابطه با ایشان چیست؟
من برای علیرضا فغانی داور کشورمان افسوس خوردم که به دلیل غرور زیاد که خصلت شخصی اوست، کنار گذاشته شد. اگر از دستم ناراحت نشود بگویم که او به دلیل منیت خود، VAR را قبول ندارد و میخواهد فرمانده زمین خودش باشد، در حالی که اینطور نیست و تکنولوژی به تو کمک میکند. همین باعث شد از اتاق وار به او اطلاع بدهند اما آن اتفاق افتاد و باعث شد او کنار برود در حالی که میتوانست فینال را هم سوت بزند.