قصه اصلی سریال «چشمبندی» از زمانی آغاز میشود که کارخانه آقای کاشانچی که مالکیت آن در اختیار دو باجناق است آتش میگیرد و یکی از این باجناقها با بازی امید روحانی در این آتشسوزی فوت میکند. عمه ناهید، خواهر جمشید از شهرستان به تهران میآید تا کارخانه را دوباره راه بیندازد و از اموال برادر مرحومش حفاظت کند.
در این میان دو مامور بیمه در تلاش هستند ثابت کنند آتشسوزی عمدی بوده و کل قصه در جدال میان آنها با مالکان کارخانه اتفاق میافتد. این خلاصهای از سریال چشمبندی است که به کارگردانی شاهد احمدلو و تهیهکنندگی سلیم ثنایی این شبها از شبکه سه پخش میشود. میتوان گفت چشمبندی هم یک کار طنز است و هم چکیدههایی از یک قصه جنایی را دارد. حضور عمه ناهید و جستوجوگری او، فضا را برای یک قصه پر چالش آماده میکند. در این سریال که این روزها با بازخورد خوب از سوی مخاطبان روبهرو شدهاست، مرجانه گلچین، حمید لولایی، سیاوش مفیدی، سروش جمشیدی، نعیمه نظامدوست و… بازی میکنند. میتوان گفت چشمبندی یک سریال کمدی اجتماعی است که برخی مایههای جنایی را هم در خود دارد. با سلیم ثنایی درباره این سریال گفتوگو کردهایم.
سلیم ثنایی، تهیهکننده سریال چشمبندی در پاسخ به این پرسش که این اثر کمدی اجتماعی ــ جنایی است، چطور شد دست روی چنین طرحی گذاشتید؟ آیا هدف این بود که با ساخت این سریال کام مردم را شیرین کنید یا اهداف دیگری داشتید؟ به جامجم میگوید: بحث ما این بود که به یک مسأله اجتماعی بپردازیم و کمی به مسائل روز هم پرداختهشود. چون میخواستیم با ساخت این اثر فرهنگسازی و آموزش داشته باشیم که در بستر مسائل اجتماعی رخ دهد. همچنین میخواستیم یک گونه جدید از کمدی را به مردم نشان دهیم، بنابراین سراغ کمدی جنایی رفتیم. از فروردین امسال تا اواخر خرداد و اوایل تیرماه کار تحقیقات شروع شد. در این بخش پروندههای مختلف و مشکلات گوناگونی را که پیش آمده بود و بازتاب رسانهای داشت مورد بررسی قرار دادیم تا بتوانیم کمی به سمت کمدی جنایی پیش برویم.
وی ادامه میدهد: البته مسائل بسیاری بود مثل متروپل، پلاسکو، سیلهایی که رخ داده بود، مسائل اجتماعی و بحثهایی مانند موادمخدر و… که توسط گروه اتاق فکر برنامه و گروه تحقیقات بررسی کردیم. یکی از این پروندهها برمیگشت به یک پرونده آتشسوزی که در یکی از کارخانهها رخ داده بود. به نظر پرونده جالبی بود و ابعاد گوناگونی داشت. بنابراین متن داستان و موضوع اصلی از این موضوع نشأت گرفت که یک کارخانه آتش گرفته و مشکلاتی در آن است. چون مسأله قابل درک بود و به مسائل مختلف میپرداخت، این موضوع را مبنای اصلی قصه قرار دادیم. در مجموع هدف ما فرهنگسازی به ویژه در حوزه بیمه بود. البته در پروندهها مسائل زیادی بود که با آن مواجهه داشتیم. این تهیهکننده عنوان میکند: یکی از مباحث، صحنهسازیهایی بود که در این باره رخ داده بود و یک دامنه فساد بزرگ را تشکیل داده و افراد زیادی درگیرش بودند. از سوی دیگر این پروندهها تقریبا جنایی هستند. بنابراین از این دو موضوع الهام گرفتیم و با سرپرستی آقای ادیبی، دوستان نویسنده و اتاق فکر به این نتیجه رسیدیم روی این دو محور کار کنیم که هم به پرونده آتشسوزی کارخانه بخورد و هم به صحنهزنیهای تصادفی که رخ میدهد. این دو را با هم ترکیب کردیم و طنز داستان یکپارچهای را در این زمینه نوشتیم.
ثنایی درباره اینکه چه موضوعاتی در اولویتتان بود که میخواستید برای مردم فرهنگسازی کنید، توضیح میدهد: فرهنگسازی که مدنظرمان بود، فرهنگ بیمه و مسائل مربوط به رانندگی و تصادفات بود. چون این موضوع دغدغه امروز است و در این زمینه پروندههای مختلف را بررسی کردیم. مثل مسائل اجتماعی، کارگری و …که در خیلی از قسمتهای مختلف سریال به آن پرداختهایم، ولی چون به دنبال کمدی جنایی بودیم، سراغ پروندههایی هم رفتیم که بتواند به ما این قابلیت را بدهد که یک مأموری دنبال پروندهای باشد. ضمن اینکه پروندهها در گونههای مختلف اکثرا به پلیس برمیگردد، یعنی یک مأمور پلیس دنبال پرونده است اما ما میخواستیم کار جدیدی را انجام دهیم و گفتیم به جای این که مردم را ببریم به سمت همان چیزی که همیشه نگاه کردند، این دفعه مأمور دیگری در یک قالب متفاوت باشد که میخواهد پروندهای را کشف و حقیقتی را اثبات کند. تا اینکه به پرونده آتشسوزی کارخانه برخوردیم.
ماموران به دنبال پروندههای جنایی
این تهیهکننده درباره این که چرا هنوز بخشهای جنایی کار پررنگ نشدهاست، بیان میکند: در حال حاضر به این بخشها نرسیدیم. با پیشرفت هر قسمت متوجه کمدی جنایی سریال چشمبندی خواهیدشد. وی درباره اینکه معمولا وقتی قرار است سریالی با حمایت نهادی ساخته شود به شکل گل درشت و اغراقآمیز در قصه شاهد اسپانسر هستیم اما این اتفاق در سریال چشمبندی رخ نداده، میگوید: به دلیل اینکه ما شش ماه روی موضوع فکر کردیم که اغراقآمیز نباشد. فرهنگسازی زمانی صورت میگیرد که در ضمیر ناخودآگاه افراد بنشیند، مخصوصا این که چیزی در زمینه فرهنگ رانندگی و فرهنگ بیمه باشد. مثلا ممکن است ساعتها رانندگی کنید اما بخشهایی از مسیر را یادتان نمیآید که کجاها رفتید، ولی مسیر را طی کردید؛ چون رانندگی در ضمیر ناخودآگاه شماست و میدانید در کجا ترمز بگیرید، کجا پا روی گاز باشد یا دنده عوض شود و … پس بهترین شکل فرهنگسازی این است که اگر میخواهیم مفاهیمی را به مردم آموزش دهیم در زمانی باشد که داستانی را دنبال میکنند و لحظات خوشی را دارند یا در حال تماشای سریالی هستند و در بطن ماجرایی که وجود دارد، مفاهیم را به او نشان دهیم که چه چیزهایی میتواند گرهگشا یا چه کارهایی به نفع یا ضررشان باشد. خوشبختانه در صنعت بیمه با توجه به فرهیختگی که در این صنعت وجود دارد، دوستان به این نتیجه رسیدند که تبلیغات مستقیم برای فروش یک کالا ممکن است چندان تاثیرگذار نباشد، چون هدف فروختن کالا نیست بلکه ارائه خدمت به مردم است و چون صنعت بیمه و بیمه مرکزی، نهادهای دولتی هستند هدفشان فرهنگسازی است و بر مبنای مسئولیت اجتماعی که دارند، میخواهند کارهایی انجام دهند که مردم بدانند اگر این بیمه را داشتند چقدر میتواند از ضررهایی که به آنها وارد میشود، جلوگیری کند. ما سعی کردیم این موضوع را نشان بدهیم.
دانای کل در قصه
وی در پاسخ به این که سعید پیردوست جزو هنرمندان پیشکسوت است که مدتها هم کار طنز از او ندیده بودیم، چطور شد به انتخاب او و دیگر بازیگران این سریال رسیدید، میافزاید: با توجه به اینکه قبلا نقشها را مشخص کرده بودیم و قسمتهایی از فیلمنامه تعریف شده بود، توسط اتاق فکر و کارگردان فهرست را تهیه کردیم و برای هر شخصیتی به چند بازیگر رسیدیم و با توجه به نوع مهارتی که دوستان داشتند و نوع کاری که انجام میدادند، افراد مختلف را گلچین کردیم.
این تهیه کننده ادامه میدهد: در مورد آقای پیردوست با توجه به این که بهدنبال فردی میگشتیم که هم در خانواده، حکم دانای کل را داشته باشد، هم بزرگ فامیل و هم سابقه بازی کمدی داشته باشد به آقای پیردوست رسیدیم و خیلی بحث بود که ایشان چنین ایفای نقشی را در تلویزیون نداشتند. برای این که به پیشکسوتان عزیز احترام بگذاریم و از توانمندیها و هنرشان استفاده کنیم از ایشان دعوت کردیم تا سر سریال تشریف آوردند و نقش بزرگ فامیل، یعنی خان عمو را بازی کردند. درباره بازیگران نقشهای آقای لولایی و خانم گلچین بسیار فکر کرده بودیم و با خودشان هم صحبت کردیم. نظرات دوستان را با حضور کارگردان شنیدیم و بر اساس تعریفی که نقشها داشت به این دو بزرگوار رسیدیم.
وی میافزاید: برای نقش وکیل کارخانه که فرد زرنگی هم است به دنبال هنرمندی بودیم که هم قابلیت نقشهای طنز و هم بازی جدی داشته باشد تا اینکه به انتخاب شهرام قائدی رسیدیم. شخصیت سروش جمشیدی که یک کارآگاه خیلی مشهور و در عین حال سادهای است که بسیار آدم دست پاک، دقیق، حساس و در پی کشف حقیقت است؛ تقریبا شبیه مستربین بود که هم جدی و هم طنز باشد و احساس کردیم سروش جمشیدی بهترین گزینه برای این نقش است. سیاوش مفیدی هم ایفاگر نقشی است که دست پاک است اما در عین حال این شخص طنازیهای خودش را هم دارد. تا کنون مفیدی چنین نقشی را بازی نکرده بود یا برای انتخاب نگار بهدنبال کسی بودیم که تقابل میان عمه و نگار درست بیاید، یعنی فردی که هم مهربانی خاص و هم مظلومیت داشته باشد و پرستو الماس این نقش را بازی کرد. نعیمه نظام دوست هم با توجه به سابقه کاریاش و اینکه بازیگر خوب و توانمندی است، انتخاب شد و همین طور امید روحانی. در مجموع سعی کردهایم کار شسته رفتهای را تهیه کنیم. در پایان از بیمه مرکزی و صندوق تعیین خسارت تشکر میکنم که در شرایط سخت به ما کمک کرده و حامی ما بودند.
عمه خانم با وانت میوه فروشی
مخاطبان، عمه خانم با بازی مرجانه گلچین را میبینند که با وانت، میوه فروشی میکند. گرچه قبل از این سریال بینندگان سیما مریم امیرجلالی را در سریال ترش و شیرین دیده بودند که با ماشینش ترشی میفروخت اما چنین شغلی را تا امروز در تلویزیون برای یک زن ندیده بودیم که برای فروختن میوههایش مرتب پشت بلندگو داد و بیداد کند. ثنایی درباره این صحنه توضیح میدهد: ما بهدنبال یک تناقض بسیار زیاد بودیم. قرار بود سکانسی از ایشان ببینیم که نقش یک آدم متمول تازه به دوران رسیده است. ضمن اینکه فردی جاهطلب بوده و میخواهد به همه نشان دهد که بسیار متمول است اما این طور هم نیست. برای نشان دادن این تناقضها بهدنبال شغلی بودیم که خیلی دیده نشده باشد تا این که با همفکری دوستان به این شغل رسیدیم.
بهره بردن از کمدی دارک
ثنایی در پاسخ به این سؤال که در بخشی از قصه میبینیم شخصیت جشمیدی با بازی امید روحانی فوت میشود اما این موضوع باعث نمیشود طنزتان به سمت تلخی گرایش پیدا کند، چرا این اتفاق افتاد؟ تاکید میکند: هدف سریال این است که حتی اگر با مرگ یک نفر قرار است داستانی شروع شود، چون هنوز لایههایی از داستان باز نشده معلوم نیست چه اتفاقاتی میافتد. ضمن اینکه وجوه واقعی برخی آدمها هنوز دیده نشده است. بنابراین کوشیدیم از کمدی دارک و جنایی بهره ببریم و کام مردم را تلخ نکنیم و آنها را به خندیدن وا داریم. برای ما پیامهایی ارسال شده که حتی در صحنههای سوگواری که خانم گلچین یا دختر آقای جمشیدی گریه میکنند، همزمان هم خندیدند و هم اشک ریختند. این زیبایی کار کارگردان را نشان میدهد که چنین موقعیتی را خلق کرده است. ضمن اینکه آقای احمدلو، سابقه درخشانی در ساخت طنز دارد و در فیلم «چند میگیری گریه کنی» چنین لحظاتی را خلق کرده بود.
وی میافزاید: همچنین شاهد احمدلو بهترین گزینه برای کارگردانی سریال چشم بندی بود، زیرا او تجربه کارگردانی و بازی در آثار جدی و طنز را دارد و با ساخت این مجموعه کار شسته رفته ای را تحویل مخاطبان داده است .