نخستینبار بهواسطه یک هنرمند مشهدی بهنام کمالالدین غراب – که از باسابقههای تئاتر مشهد است – به عرصه هنر پا میگذارد؛ همان زمان که این بزرگمرد همراه داریوش و انوشیروان ارجمند پایههای محکم تئاتر بودند و نمایش «حج ابراهیم، حج عاشورا» در حال آمادهشدن برای اجرا بود. کمالالدین غراب، سیدجواد هاشمی ۱۳ساله را در نمایشاش بازی میدهد و بهاینترتیب او را وارد عالم بازیگری میکند: «به این مرد ادای احترام میکنم و تا آخر عمر خود را شاگرد و بدهکار او میدانم.» سیدجواد هاشمی را خیلیها بهعنوان معلم، بازیگر، کارگردان، نویسنده و مجری میشناسند و البته بازیگری که بیش از ۳۰بار نقش شهدای مختلف را بازی کرده است و چندی پیش برای سومینبار با نقش شهید رجایی در سریال «رازهای ناتمام» روی آنتن بود. این روزها در سریالی کرونایی به نام «ابر میبارد» در نقش حبیب میبینیم. او که فیلم سینمایی «جزیره فضایی» را روی پرده نقرهای دارد به عنوان کارگردان فیلمهای سینمایی کودک هم شناخته میشود. با او که بارها نسبت به تبعیض در اکران فیلمهای کودک گلایه و انتقاد داشته و دارد، گفتوگویی داشتیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ماجرا این است که ابتدا، بازی در این سریال را نپذیرفتم چون قبلا دو بار این نقش را بازی کرده بودم و احساس میکردم بهتر است بازیگر جدیدی این نقش را ایفا کند تا شاید اتفاق جدیدی بیفتد. پس سراغ بازیگر دیگری رفتند، عکس گرفتند و با او قرارداد بستند و حتی تا جاهایی با او پیش رفتند. اما ظاهرا پذیرفته نشد و دوباره سراغ من آمدند که با کمال میل پذیرفتم و با افتخار برای سومینبار برای این نقش گریم شدم. البته خودم خیلی احساس نمیکنم شباهت داشته باشم، اما همه میگویند شبیه هستم.اصول بازیگری این است که بازیگر چند بار یک نقش را بازی نکند، اما اگر بازیگر بتواند نقشی را بپذیرد که قبلا آن را بازی کرده و میانشان تمایز ایجاد کند به نظر نمیرسد غیرحرفهای عمل کرده باشد.
یکی از نقشهای دیگر شما که چند بار در تلویزیون دیده شد تبیان، سردار سپاه امام حسن مجتبی(ع) در سریال «مختارنامه» بود.
بزرگترین نقطه قوت سریال مختارنامه این است که به حواشی زندگی امام حسین(ع) میپردازد، چرا که پرداختن مستقیم به وقایع کربلا شدنی نیست و امکان دارد حق مطلب آنطور که بایسته و شایسته است، ادا نشود. افرادی مانند شهریار بحرانی میخواستند به واقعه کربلا به صورت مستقیم بپردازند، اما نشد زیرا امکان مخدوش شدن تصویر ذهنی مخاطبان وجود دارد. در مختارنامه به وقایعی که بعد از شهادت امام حسین(ع) رخ میدهد، پرداخته میشود. درست است که داستان از وقایع قبل از کربلا شروع و بخشی از زندگی امام حسن مجتبی(ع) به تصویر کشیده میشود که من در همان بخشها بازی داشتم، اما اصل سریال مربوط به بعد از شهادت امام حسین(ع) است. مختارنامه اما مستقیم به واقعه کربلا ورود نمیکند و همین موضوع، وجه مهمی از آن است. موضوع دوم این است که سریال از یک پروداکشن مناسب و قدرتنمایی هنری خوب بهرهمند است. این قدرت و تلاش خردمندانه را ما حتی در برخی آثار سینمایی هم نمیبینیم و به نوعی موضوع تازهای به شمار میرود. وجه سوم، انتخاب بازیگران بود. استفاده از این تعداد بازیگر در یک سریال خیلی سخت است. به نظر من انتخاب هنرپیشهها در ۹۰ درصد موارد درست بود. شاید در یکی دو مورد میشد انتخاب بهتری کرد، اما در کل انتخاب بازیگران خوب بود. به اعتقاد من مختارنامه جزو سریالهای کمنظیر تلویزیون است. در کنار توجه به حوزه کودک که همیشه دغدغهام بوده و هست، احساس میکنم باید ساخت این سریالها بیشتر شود؛ چراکه این نوع کارها را میتوان در سطح بینالمللی عرضه کرد و اتفاقات خوبی برایشان میافتد. این روزها بسیار خوشحالم که کار سلمان فارسی آقای میرباقری پیش میرود. هر بازیگری دوست دارد با ایشان همکاری کند و جزو آرزوهای خود من هم به شمار میرود که دوباره این همکاری اتفاق بیفتد.
پس دوست دارید دوباره با آقای میرباقری همکاری کنید؟
قطعا. البته آقای میرباقری فرد سختگیری است و تا به نتیجه مورد نظر نرسد، راضی نمیشود. به دلیل تمرینات مناسب قبل از گرفتن صحنهها و رسیدن به صحنههای ناب و خوب و میزانسنهای خیلی منطقی و سازگار با محیط، بازیگران با افتخار در کارهای او بازی میکنند. این موشکافی، همه سونگری و از همه مهمتر وسواس جانانه کارگردان باعث میشود درنهایت یک اثر جاودانه داشته باشیم. در کارهایی که کارگردانیاش به عهده آقای میرباقری است، بازیگر با چالش روبهرو میشود. به همین دلیل همکاری با او سخت است. او شخصیتها را به صورت پیچیده ترسیم میکند تا در عمل بهترین نتیجه به دست آید. درواقع، آن شخصیتپردازیای که در متن وجود دارد، در ذهن آقای میرباقری به صورت پیچیدهتر و پختهتر جلوه میکند. به همین دلیل بازی در نقشهایی که در حقیقت ساخته ذهن اوست، سخت است؛ اما در عین حال، یک چالش کمنظیر در سوابق بازیگر هم محسوب میشود.
از این بحث بگذریم. شما هر بار که نقشی غیر از فضای شهید و شهادت بازی میکنید با حواشی از جمله حضور در آن سریال نمایشخانگی مواجه میشوید. چرا این اتفاق میافتد؟
من تاکنون نقش ۲۹ شهید را بازی کردهام و اصلا این موضوع در ذهن مردم قابل توجیه نیست که مثلا نقش یک قاچاقچی یا دزد را ایفا کنم. اگر در کارهای بهروز نقش منفی بازی کنم، این امکان وجود دارد که خانوادههای شهدا دلگیر شوند. موضوعی نسبت به من وجود دارد و غیرقابل تغییر است و ظاهرا به این دلیل هرچند وقت یکبار حاشیههایی ایجاد میکنند. برخیها میگویند به مادر شهید کشوری قول دادید نقش منفی بازی نکنید. نه، من به مادر شهید کشوری قول دادم هر نقشی بازی نکنم. هر نقش هم به این معنا نیست که نقش متفاوت بازی نکنم. قرار است نقشی بازی نکنم که آبرویی از شهدا و گذشته مرا زیر سؤال ببرد. من خیلی از نقشها را رد کردهام. شاید بیش از ۵۰ کاراکتر باشد که به من پیشنهاد شد و نپذیرفتم.
نکتهای که بسیار دغدغه شما بوده بحث ساخت آثار کودکانه و نوجوانانه است. پیشنهاد شما در این زمینه چیست؟
تلویزیون برای آموزش و پرورش روحی و روانی کودکان فضای بهتری دارد البته نه به صورت مستقیم و کلیشهای بلکه هنرمندانه! همیشه گفتهام برای کودکان کم نگذارید. چراکه شبکهای مجزا طراحی شده به نام شبکه کودک اما از تأثیرگذاری که باید برای حوزه کودک اتفاق بیفتد، خبری نیست. درست است که کودکان به واسطه ذائقهسازیهایی که ایجاد شده علاقهمند به این انیمیشنها و کارتونها هستند اما باید در این حوزه انیمیشنها و فیلمها و آثار نمایشی داخلی تولید کرد. امیدوارم تلویزیون در این حوزه پرفروغتر از گذشته عمل کند.