«کت چرمی»
نویسنده و کارگردان: حسین میرزامحمدی
تهیهکننده: کامران حجازی
بازیگران: جواد عزتی، صابر ابر، گلاره عباسی، پانتهآ پناهیها، ستاره پسیانی، عباس جمشیدیفر، مائده طهماسبی، سارا حاتمی، رؤیا تیموریان و سیامک احصایی.
فیلمهای نوآر هرچند در تاریخ سینما از قدمت زیادی برخوردارند اما بهدلیل فیلمهای درخشانی که در این گونه از سینما ساخته شده و همچنین با توجه به اینکه درام اجتماعی هنوز برای مخاطب جذابیت دارد، فیلمسازانی را به سمت خود میکشاند. شاید مشخصترین یا متاخرترین نمونه در این زمینه، فیلم «مرد بازنده» محمدحسین مهدویان را میتوان نام برد که با بازی توام با گریم خاص جواد عزتی، در دوره قبلی جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد.
یکی از شاخصههای فیلمهای نوآر، فضای مهآلود جغرافیای پیرامونی توام با خیسی و رنگ توسیِ همه چیز است. قهرمان داستان اینگونه فیلمیها یک پلیس یا چیزی شبیه به آن است که یا از کار معلق و برکنار شده یا بهدلیل سرکشیها یا سوء تفاهمهایی، با سوء ظن دست و پنجه نرم می کند. او معمولا از بیخوابی، درد دندان، یک زخم در حال پیشروی و چیزهایی از این دست، در طول داستان فیلم رنج میبرد.
او همچنین در طول فیلم قرار است درگیر یک درام خانوادگی هم علاوه بر موضوع جنایی فیلم باشد؛ و برای این منظور، خیلی وقتها مرگ فرزند یا همسرش در گذشته یا زمان حال، لایهای دیگر از قصه را به خود اختصاص میدهد. تا همینجای کار به این نتیجه رسیدید که فیلمهای نوآر با توجه به ساختار کلی و تقریبا ثابت، خود به خود شباهتهایی به همدیگر دارند که فیلمساز برای آنکه از حالت کلیشهای آن بکاهد، باید وجههای جدید و جدی در قصه به مخاطب عرضه کند.
حال مساله این است که اگر فیلمی که دستکم سعی داشته به فضای اینگونه فیلمها نظری جدی داشته باشد، فضا و عوامل حاضر مقابل دوربین فیلمش یادآور حس و حال فیلمهای دیگر، مخصوصا از سینمای بومی باید باشد و قضیه پیچیدهتر و تبعا دشوارتر میشود. چه از لحاظ بازیگران (جواد عزتی، پانتهآ پناهیها و…)، چه از نظر شخصیتها (همانها علاوه بر شخصیتی که سارا حاتمی بازیگر آن است) و چه از نظر طراحیها (صحنه، لباس، نور، چهره و…) و فیلم «کت چرمی» که در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر حضور دارد، یادآور فیلمهایی دیگریست که قبلا دیدهاید و بهنوعی مخلوطی از خیلی از آنهاست.
این البته به آن معنا نیست که فیلم اساسا جذابیت نداشته یا کارگردان آن توانایی لازم را نداشته است. اما به هر حال این پرسش پدید میآید که دقیقا هدف از اینهمه تکرار چیست؟ بهجد هم میتوان گفت که اتفاقا «مرد بازنده» که دیدن فیلم مورد بحث ما خود به خود مخاطب را به یاد آن میاندازد، فیلم موفقتری بود یا دستکم تکلیف خودش و مخاطب مشخصتر بود. فیلم «کت چرمی» علاوه بر ضعفهایی در پرداخت شخصیتها و میزانسن برخی صحنههای خاص، از جمله صحنه تصادف عمدی دارد، از مشکل در ریتم تدوین نیز رنج میبرد. البته شاید این امر با ایده و فکر خاصی بوده باشد اما باید از کارگردان پرسید که انتخاب ریتمی چنین کُند برای یک اثر نیمه جنایی، دقیقا به چه علت بوده است؟
با این حال، «کت چرمی» فیلمی نیست که عموم مخاطبان به آن روی خوش نشان ندهند؛ مخصوصا در دورانی که فیلمهای با قهرمانهای عصیانگر، ساختارشکن و تا حدودی خشن، در جهان و از جمله در ایران با اقبال روبهروست.