دروازهبان هندبال ایران که با درخشش در مسابقات قهرمانی جهان نقش بسزایی در موفقیتهای تیم ملی داشت از روزهای پرفراز و نشیب خود در زندگی و این رشته سخن گفت.
عاشق فوتبال بود ولی در ۱۴ سالگی با اجبار معلم ورزشش پا به هندبال گذاشت. در مسیر زندگی با سختیهای زیادی روبرو شده اما هیچگاه ناامید نشده و جنگجویی واقعی بوده است. در کمتر از یکسال پدر، مادر و برادر بزرگش را از دست میدهد اما هیچ چیزی نتوانسته سنگربان ایران را از پا بیاندازد و همچنان با گامهایی استوار پیش میرود.
در ابتدا خیلی با این رشته اخت نبود اما رفته رفته و وقتی درون چارچوب دروازه ایستاد عاشق هندبال شد. از ۲۰ سالگی به تیم ملی بزرگسالان دعوت شد اما به دلیل آسیبدیدگی و یا شاید بدشانسی تا مسابقات قهرمانی آسیا عربستان زیاد چهره شناخته شدهای نبود. او در قهرمانی آسیا عربستان و بعد هم در قهرمانی جهان ۲۰۲۳ با سیوهای خوبش درخشید و نقش بسزایی در موفقیتهای تیم ملی داشت.
محمد سیاوشی بعد از ۱۴ سال حضور در تیم ملی با درخشش در قهرمانی آسیا عربستان دیده شد و حالا در ۳۷ سالگی جزو دروازهبانان مطرح است. او در مسابقات قهرمانی مردان جهان در بازی مقابل شیلی جایزه بهترین بازیکن زمین را دریافت کرد و همچنین در پایان مسابقات نیز در رده ۲۶ برترین گلرهای جام قرار گرفت. حالا یکی از هدفهای سیاوشی بازی کردن در لیگهای خوب اروپایی است و آرزو دارد چند سال آخر حضور در این رشته را به عنوان لژیونر سپری کند.
بعد از درخشش سیاوشی در مسابقات قهرمانی آسیا و قهرمانی جهان با او گفت و گوی ۹۰ دقیقهای داشتیم که در ادامه میخوانید.
به من گفتند به درد فوتبال نمیخورم
۱۳ فروردین سال ۱۳۶۴ در بندر انزلی متولد شدم اما بلافاصله به دلیل شرایط کاری پدر به تهران آمدیم. زمانی که هفت ساله بودم ساکن کرج شدیم. در نوجوانی عاشق فوتبال بودم و ساعتهای زیادی در زمین خاکی یا آسفالت فوتبال بازی میکردم. تقریبا ۱۳ سالم بود که فهمیدم در مدرسه (شهدای فردیس) تست فوتبال انجام میشود. وقتی برای تست رفتم، آقای کریمی معلم ورزشی مدرسه گفت اصلا به درد فوتبال نمیخورم و بهتر است به رشته هندبال بروم. آن زمان اصلا هندبال را نمیشناختم برای همین از تست فرار کردم. زنگ ورزش هم در مدرسه فقط فوتبال بازی میکردم. شش ماه پس از آن دوباره دیدم تست فوتبال برگزار میشود. دوباره برای تست رفتم و دوباره همان معلم ورزش تا مرا دید دستم را گرفت و گفت تو همانی که دنبالش میگشتم. توپی آورد و مرا درون زمین گذاشت و شوت کرد. به من گفت یک ماه دیگر مسابقات است و برای آن تمرین کن. آن زمان سالنی در فردیس بود به اسم آوینی که زمین هندبالش خیلی کوچک بود. وقتی میخواستیم شوت بزنیم از وسط زمین ضربه میزدیم و توپ وارد دروازه حریف میشد. هندبال را از این سالن و از ۱۴ سالگی شروع کردم.
وقتی گلر شدم از هندبال خوشم آمد
ابتدا دروازهبان نبودم. جلو بازی میکردم. بعد از دو بازی مربی گفت گلر نداریم. من هم داخل دروازه رفتم. وقتی درون دروازه ایستادم از هندبال خوشم آمد. آن زمان در مدرسه والیبال و بسکتبال هم بازی میکردم، حتی یکی از برادرانم والیبالیست و دیگری بسکتبالیست بود. کسانی که در والیبال شاغل بودند میگفتند به والیبال بروم اما من قبول نکردم. چون واقعا به هندبال علاقمند شده بودم. دیگر از ۱۹ سالگی به تیم ملی جوانان دعوت شدم. هدایت تیم ملی آن زمان بر عهده سرگئی نیکولنکو بود.
جذابیت هندبال از پول بیشتر برایم مهم بود
آن زمان یعنی سالهای ۷۷- ۷۸ اصلا پول برای ما مطرح نبود. کسی آن زمان برای پول بازی نمیکرد. جذابیت هندبال برای من شاید نکته مهم و کلیدی بود که مرا مجبور میکرد در این رشته دوام بیاورم. هندبال به قدری جذاب است که همیشه گفتهام اگر میخواهید بچهها هندبالیست شوند، تنها کافی است دو هفته آنها را به تمرین بیاورید. پس از آن جذابیت هندبال کار خود را میکند و دیگر نمیشود از آن گذشت. مدتی پیش در کرج شاگرد داشتم و این واقعیت را به عینه دیدم. اگر هم کسی این رشته را رها میکرد پس از مدتی میآمد و میگفت اشتباه کردم.