گمانهزنی برای اکران۱۴۰۲ از میان آثار جشنواره فیلم فجر
هرسال بعد از پایان برگزاری جشنواره فیلم فجر، پیشبینیها و گمانهزنیها برای اکران نوروزی به عنوان طلاییترین فصل نمایش فیلم در سینمای ایران آغاز میشود و صاحبان آثار به ویژه پخشکنندهها در رقابتی سخت و نزدیک، برای کسب سهمیه نوروزی تلاش میکنند.
با این توضیحات، صحبت قطعی درباره گزینههای اکران نوروز ۱۴۰۲ دشوار و چهبسا غیرممکن است اما با نگاهی اجمالی به ۲۴ فیلم جشنواره اخیر فیلم فجر، به اولویتهایی درباره این فصل مهم اکران رسیدیم. هرچند این نوبت اکران از ۳ فروردین با ماه مبارک رمضان مقارن میشود و بنا به تجارب قبلی، نمایش فیلمها را با چالشهایی هم روبهرو میکند و فقط در ساعات بعد از افطار میتوان روی فروش بالای آثار حساب باز کرد. بنابراین فیلمهایی که برای اکران نوروز ۱۴۰۲ انتخاب میشوند، قطعا باید ظرفیت بیشتری برای جذب مخاطب داشته باشند. ویترین بازیگران، نام و پیشینه کارگردان و قصه، از جمله فاکتورهای مرسوم در این اولویتبندی است که معمولا شورای صنفی نمایش و شورای راهبردی اکران هم در جذب تماشاگر به ویژه برای اکران نوروزی روی آن نظر دارند یا دستکم باید داشته باشند. البته نمیتوان این موضوع را نیز نادیده گرفت که برخی از تهیهکنندگانی که آثارشان در جشنواره چهل و یکم به نمایش درآمده است و در گزارش پیشرو، در اولیت قرار گرفتهاند در گفتوگو با جامجم، بیشتر از اکران نوروزی برای اکران در عید فطر برنامهریزی کردهاند. تهیهکنندگان فیلمهای کت چرمی، سرهنگ ثریا، عطرآلود، شماره ۱۰، چرا گریه نمیکنی؟ بیشتر به دنبال اکران در عید فطر هستند و تولیدکنندگان آثاری همچون هفت بهار نارنج، یادگار جنوب و آه سرد به دنبال اکران در ششماهه دوم سال هستند. هر چند تهیهکننده اتاقک گلی به دنبال اکران نوروزی و بچهزرنگ به دنبال پخشکننده برای اکران این انیمیشن میگردند.
در سالهای اخیر رسمی در جشنواره فیلم فجر باب شده بود که بیراه و غیرمنطقی هم نبود و به کار اکران و گیشه میآمد و فیلمهایی که برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم مردمی (بهترین فیلم از نگاه تماشاگران) میشدند، بدون قید و شرط جزو یکی از آثار اکران نوروزی قرار میگرفتند و امتداد استقبال جشنوارهای از آنها به فروردین و اردیبهشت و حتی ماههای دیگر سال میرسید، اما در این دو دوره اخیر جشنواره و با حذف سیمرغ مردمی، اکران نوروزی این ظرفیت بالقوه را از دست داد و طبیعتا فیلمهایی که با بیشترین اقبال مردمی در ایام جشنواره روبهرو شدند و به سئانسهای فوقالعاده رسیدند، بخت قرارگرفتن در میان آثار اکران نوروزی را دارند. «کت چرمی»، «سرهنگ ثریا»، «غریب»، «اتاقک گلی» و «کاپیتان» از جمله فیلمهای چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بودند که در تهران و برخی شهرستانها به سئانس فوقالعاده رسیدند. شاید حضور فیلم کاپیتان در این جمع، کمیغریب و دور از انتظار باشد اما آن فیلمهای دیگر قابلیت توجه برای اکران را دارند که در ادامه به اولویت و ظرفیتهای آنها در این زمینه میپردازیم.
بیشترین ظرفیت
بدون ترتیب و ارجحیت، از میان ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، فیلمهای غریب، کت چرمی، بچهزرنگ، اتاقک گلی، یادگار جنوب، سینما متروپل و شماره ۱۰، بیشترین ظرفیت را برای جذب تماشاگر دارند و هرکدام از آنها میتوانند جزو گزینههای اکران نوروزی باشند. البته بهکاربردن «بیشترین ظرفیت» با توجه به بضاعت این دوره جشنواره فیلم فجر صورت گرفت و قطعا پای ارفاق و نگاه به نیمه پر لیوان هم درمیان است.
«غریب» به کارگردانی محمدحسین لطیفی و تهیهکنندگی حامد عنقا، در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر هم با تایید و تحسین مخاطبان و منتقدان مواجه شد و هم در شب اختتامیه با دریافت هشت جایزه از جمله پنج سیمرغ رکوردزنی کرد و بیشترین جوایز را به خود اختصاص داد، هرچند در کمال تعجب و غیرقابل توضیحی، داوران این فیلم را حتی شایسته نامزدی بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه ندانستند. غریب در جشنواره فیلم فجر نشان داد که همه چیز را برای موفقیت در گیشه و ارتباط با مخاطبان گسترده دارد و میتواند یکی از گزینههای اصلی اکران نوروزی باشد. بازی بابک حمیدیان در نقش شهید محمد بروجردی برگ برنده فیلم است و با شخصیتی کاریزماتیک و تاثیرگذار، مخاطب را تا پایان با خود همراه میکند.
روایت فیلم با وجود اینکه بر مبنای مستندات تاریخی است و مخاطبان از سرنوشت شخصیتهایی چون شهید بروجردی و شهید سرهنگ ایرج نصرتزاد مطلع هستند، به دلیل قصه جذاب، پرتعلیق و ماجراجویانه، داستان و کاراکترها را دنبال میکنند. فیلم فارغ از شخصیتپردازی درست و تدریجی و انتقال مفاهیم و تبدیل شعار به شعور، حواسش به هیجانات لازم یک فیلم اکشن و جنگی هم است. به جز امتیازات خود فیلم، جوایز غریب هم به اعتبار اثر اضافه میکند و میتواند اولویتهای اکران نوروزی فیلم را افزایش دهد، البته اگر نتیجه تصمیمات اعضای شورای صنفی نمایش و شورای راهبردی اکران، شبیه آرای داوران جشنواره فیلم فجر نباشد و همانطور که «غریب» را وارد بازی بهترین فیلم نکردند، طلاییترین فصل اکران را هم از این اثر دریغ کنند. فیلم کت چرمی گرچه اثر یک کارگردان فیلم اولی به نام حسین میرزامحمدی است اما حضور جواد عزتی بهعنوان بازیگری محبوب در آن کفایت میکند که بیشترین توجه را به خود جلب کند و جزو گزینههای بالفطره اکران نوروزی در نظر گرفته شود. فیلم، بازیگران نامآشنای دیگری چون صابر ابر، پانتهآ پناهیها، عباس جمشیدیفر، ستاره پسیانی و رویا تیموریان هم دارد و این هم میتواند دلیلی برای توجه بیشتر به فیلم باشد. به جز اینها خط اصلی و ماجراجویی قهرمان فیلم هم که قصد کشف حقیقت و رسیدن به منشاء آلودگیهای جهان داستان را هم دارد، یکی از جذابیتهای کت چرمی است. همکاری دوباره جواد عزتی و سارا حاتمی (برنده سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل زن جشنواره) بعد از سریال «زخم کاری» هم مزید بر علت این توجه و ظرفیت اکران نوروزی است.
انیمیشن سینمایی «بچهزرنگ» به تهیهکنندگی حامد جعفری و کارگردانی مشترک هادی محمدیان، بهنود نکویی و محمدجواد جنتی، یکی از غافلگیریهای چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بود. این اثر پویانمایی با قصهای جذاب و متعهدانه درباره محیطزیست و ترکیب آن با عناصر معنوی، روایتی پرکشش دارد و یکی از بهترین گزینهها برای اکران نوروزی است و قطعا با استقبال بالا و فروش چند میلیاردی در گیشه روبهرو خواهد شد. کارهای قبلی تیم سازنده یعنی انیمیشنهای سینمایی «فیلشاه» و «شاهزاده روم» هم که پرمخاطبترین و پرفروشترین فیلمهای سالهای اکران خود بودند، این موفقیت گیشهای را تضمین میکند. یکی از جذابیتهای بچهزرنگ برای مخاطبان، به ویژه بچهها صداپیشگی هومن حاجیعبداللهی به جای شخصیت ببر مازندران است. او که قبلا با لحن و لهجه و بازی درست و بانمک، نقش رحمت مجموعه «پایتخت» را از آب و گل درآورده بود، اینجا هم طنازانه به صدای یک کاراکتر کارتونی جان داده است. «اتاقک گلی» اگرچه اولین ساخته سینمایی کارگردانش محمد عسگری است و شاید حتی در نگاه اول بازیگران فیلم هم ستاره نباشند و کششی در مخاطب برای تماشا ایجاد نکنند، اما قصه عاشقانه آن در دل فیلمی جنگی میتواند کنجکاویبرانگیز باشد. به ویژه اینکه فیلم از این ملاحظه و تردید اولیه هم در جشنواره فیلم فجر عبور کرد و به یکی از آثار محبوب دوره اخیر این رویداد تبدیل شد. عسگری به پشتوانه دستیاری کارگردانهای بزرگی چون مجید مجیدی و رضا میرکریمی، نشان داد که رگ خواب تماشاگر را میداند و با روایت یک دلدادگی در بحبوحه عملیات مرصاد و هجوم منافقین به کشور، اثری جذاب و پرکشش خلق میکند. تایید و تحسین و دریافت جوایزی چون جایزه ویژه هیات داوران و سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول، گواه خوبی بر محاسن و امتیازات اتاقک گلی است و آن را به یکی از مهمترین اولویتهای اکران نوروزی تبدیل میکند. از آنجا که شهردار تهران هم جایزه ویژه خود به نام «جایزه آرمان» را به اتاقک گلی اهدا کرد، شاید بتوان اکران قریبالوقوع این فیلم را محتمل دانست. به جز اینها بازی خوب تورج الوند هم میتواند یکی از مهمترین دلایل توجه به این فیلم باشد، بازیگر جوانی که هم سال گذشته با بازی در «نگهبان شب» (رضا میرکریمی) خوش درخشید و نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول مرد شد و هم امسال برای بازی درخشانش در اتاقک گلی، از بختهای دریافت این جایزه بود. «یادگار جنوب» به کارگردانی حسین دوماری و پدرام پورامیری و تهیهکنندگی مجتبی رشوند هم از مهمترین فیلمهای جشنواره چهل و یکم فجر بود که قابلیت جذب مخاطب در گیشه و فروش بالا را دارد. فیلم اگرچه در این رویداد آن طور که باید قدر ندید و البته علت این ناکامی به شکل و ریتم روایت خود فیلم برمیگردد، اما با همین بضاعت و شاید با دستکاری در تدوین، میتواند به یکی از گزینههای مهم اکران نوروز باشد و به یکی از پرفروشترین فیلمهای سال بعد تبدیل شود. مهمترین دلیل این اقبال، ویترین بازیگران محبوب و نامآشنای فیلم است و الناز شاکردوست، پژمان جمشیدی، سحر دولتشاهی و صابر ابر باعث جذب مخاطبان میشوند. به جز این، قصه هم کشش و غافلگیریهایی دارد که خوشایند تماشاگران است. و باز از دلایل دیگر که اولویت اکران یادگار جنوب را افزایش میدهد باید به پیشینه دو کارگردان فیلم اشاره کرد که نویسندگی و کارگردانی فیلم «جاندار» و نویسندگی آثاری چون یاغی و شنای پروانه را در کارنامه دارند. استقبال از این آثار تضمین خوبی برای اقبال مردمی به یادگار جنوب در اکران است. «سینما متروپل» به کارگردانی محمدعلی باشهآهنگر و به تهیهکنندگی سیدحامد حسینی که عناوین برتر بهترین فیلم و بهترین کارگردانی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر را به دست آورد، میتواند یکی از اولویتهای اکران نوروزی باشد، منتهی قطعا نه با این زمان طولانی و اگر قرار به افزایش بخت اکران این فیلم در نوروز باشد، باید تجدیدنظری در تدوین و زمان فیلم صورت بگیرد. وگرنه قصه عاشقانه در دل جنگ همیشه طرفدار دارد و بهویژه با آن بازیگوشیهای سینمایی و روایتهای فیلم در فیلمی و سینما پارادیزویی، میتواند خوشایند تماشاگران باشد. فارغ از زمان طولانی که قابل رفع و رجوع است، شاید آن چیزی که کمی در نگاه اول باعث احتیاط مخاطب و سینمادار شود، ویترین بازیگران نقشهای اصلی باشد که ستاره و چندان شناختهشده نیستند اما بازیگران خوب نقشهای مکمل مثل رضا کیانیان، هومن برقنورد، شهاب عسگری، مهتاب نصیرپور و پریوش نظریه این قوت قلب را درباره کیفیت بازیهای فیلم به مخاطبان میدهند. ضمن اینکه هنگام مواجهه با فیلم هم مجتبی پیرزاده، حسین باشهآهنگر و نوشین مسعودیان – که نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر هم بود- دلگرمی تماشاگران را در این زمینه کامل و نگرانیهای آنها را برطرف میکند. در کارنامه کارگردان هم اگرچه فیلم پرفروشی با میزان فروش بالا و رکوردشکنی در گیشه مشاهده نمیشود اما باشهآهنگر روایتهای استاندارد و تاثیرگذاری در زمینه سینمای جنگ و دفاعمقدس دارد و راه ارتباط با مخاطب را به خوبی بلد است. در سینمامتروپل هم این اتفاق افتاده و مخاطبانی که دل به فیلم بدهند، دست خالی سالن سینما را ترک نخواهند کرد.
«شماره ۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری یکی دیگر از فیلمهایی با ظرفیت جذب مخاطب و فروش خوب است و میتواند یکی از گزینهها و پیشنهادهای اکران نوروزی باشد. فیلمهایی با موضوع و فضای فرار از زندان به طور بالقوه، قابلیت جذب مخاطب دارند و پرکشش هستند، شماره۱۰ هم در این فضا و با تکیه بر خاطرات واقعی چند تن از اسرای ایرانی در عراق، روایت و موفق میشود تا پایان مخاطب را با خود همراه کند. حضور مجید صالحی که در نقش اسیر «شماره ۱۰» سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را هم به دست آورد، یکی از شاخصههای فیلم است. حسام منظور، سیامک صفری، مهدی زمینپرداز و احمد کاوری هم دیگر بازیگران شناختهشدهای هستند که حضور جذابی در فیلم دارند و به سهم و اندازه نقش خود به کار جذب مخاطب میآیند. به جز اینها تعلیق، هیجان و ماجراجویی داستان هم به اندازهای است که تماشاگر را پای فیلم بنشاند.
اولویتهای دوم
«جنگل پرتقال»، چرا گریه نمیکنی؟، در آغوش درخت، روایت ناتمام سیما، سرهنگ ثریا، عطرآلود، گلهای باوارده و بعد از رفتن از دیگر فیلمهای چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر هستند که میتوانند جزو اولویتهای بعدی اکران باشند، هرچند با توجه به نشانهها و ظرفیت بیشتر این فیلمها، کمی بعید است این گزینهها شانسی جدی برای نمایش در نوروز داشته باشند و میتوان با ارفاق به اکران آنها در نوبتهای بعدی نمایش فیلم امیدوار بود.
جنگل پرتقال در نگاه اول چیز دندانگیری برای گیشه و اکران ندارد. تنها بازیگر شناختهشده فیلم برای مخاطب عام، سارا بهرامی است و کارگردان فیلم، آرمان خوانساریان هم که با جنگل پرتقال، اولین اثر بلند و سینماییاش را تجربه میکند، نامی شناختهشده در سینما نیست و دستکم تا پیش از این فیلم نبود اما با دیدن اسم رسول صدرعاملی، تهیهکننده فیلم قوت قلبی برای تماشای جنگل پرتقال ایجاد میشود و در مواجهه با بازیهای درخشان سارا بهرامی ـــ که نامزد دریافت سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول زن جشنواره فیلم فجر بود ـــ و میرسعید مولویان- که نامزد بهترین بازیگر نقش اول مرد بود- و رضا بهبودی و قصه غریب و عاشقانه جاری در فیلم، جنگل پرتقال خودی نشان میدهد و به تجربه دلپذیری برای تماشا تبدیل میشود. هرچند جهان خاص و کنترلشده فیلم چندان به فضای موردنظر مخاطبان عام سینما و غلظت احساسات نزدیک نمیشود که معمولا جزو معیارهای فروش در گیشه است. جنگل پرتقال از پایه و در آغاز بنا، راهش را از سینمای بدنه و گیشه جدا و در هوای دیگری تنفس میکند، بنابراین توقعی هم برای اکران ویژه به خصوص اکران نوروزی ندارد و ما هم نداریم، اما از آن فیلمکالتهایی است که مخاطب خاص و شیفته خود را در هر دورهای از اکران پیدا میکند. در این میان اشاره به ارزش کار صدرعاملی هم ضروری است که در حمایت از استعدادهای جوان فیلمسازی، راه درست و ارزشمندی را در پیش گرفته و بعد از تهیهکنندگی فیلم اول سینمایی محمد کارت، «شنای پروانه» حالا در فضایی بسیار متفاوت، تهیهکننده فیلمی مثل جنگل پرتقال شده است. «چرا گریه نمیکنی؟» هم مثل جنگل پرتقال از فیلمهای خاص و دوستداشتنی چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر بود و علیرضا معتمدی به عنوان نویسنده و کارگردان موفق به خلق جهانی یگانه و منحصربهفرد میشود و پوچی و ناامیدی انسان معاصر در جامعه مدرن را با روایتی بانمک پیش میبرد و بدون اینکه لحظهای مخاطب را از دست بدهد، او را تا پایان با خود به عنوان کاراکتر اصلی و قصه همراه میکند و موقعیتهای دلپذیر و به اندازهای میسازد. حضور فیلمی مثل چرا گریه نمیکنی؟ یا جنگل پرتقال در میان فیلمهای اکران نوروزی که معمولا جنبههای گیشهای و عامهپسندشان میچربد، میتواند پیشنهاد خوبی برای ایجاد یک تنفس و حال و هوایی متفاوت باشد و اینکه برنامهریزان اکران، حتی در این نوبت طلایی و در آغاز سال، مخاطب متفاوت و نیازهای او را هم ببینند و قدر سینمایی از جنس دیگر را هم بدانند. البته چرا گریه نمیکنی؟ فارغ از این جهان خاص و متفاوت و ناشناختهبودن بازیگر اصلی و نویسنده و کارگردان در میان مخاطبان عام، فیلم بازیگران نامآشنایی دارد که حتما به کار جذب تماشاگر میآید: هانیه توسلی، علی مصفا، فرشته حسینی، امیرحسین فتحی و مانی حقیقی که حضورشان در نقشهایی به اندازه و موقعیتهایی بانمک میتواند باعث خنده و حال خوب تماشاگر شود. چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر، به شکل عجیب و غریبی با کمدی بیگانه بود و نشانی از خنده و شادی نداشت، در این میان به جز انیمیشن بچهزرنگ که لحظات خندهدار هم دارد، چرا گریه نمیکنی؟ موفق شد در بستر روایت ذاتا تلخش، موقعیتها و لحظات کمدی و خندهدار درستی خلق کند و بازخورد مخاطبان هم در جشنواره نشان داد که فیلمساز در این زمینه موفق عمل کرده است. همین پیشینه دریافت خنده و ایجاد حال خوب در مخاطب، میتواند شانس چرا گریه نمیکنی؟ به تهیهکنندگی سیدرضا محقق را برای اکران در زمان مناسب – از جمله در نوروز- بالا ببرد.
«در آغوش درخت» به کارگردانی بابک خواجهپاشا و تهیهکنندگی محمدرضا مصباح، هم در ویترین چیزی برای قرارگرفتن در اولویت اکران نوروزی ندارد اما موفقیت فیلم در جشنواره فیلم فجر که با دریافت جوایزی چون سیمرغ بهترین فیلمنامه هم همراه بود، کفه ترازو را به نفع توجه در این زمینه سنگین میکند و نشان میدهد نویسنده و کارگردانی که قصه گفتن بلد است، شایستگی این شانس و توجه را دارد، حتی اگر بازیگران خوب فیلم، مارال بنیآدم، جواد قامتی و روحا… زمانی، ستاره سینما نباشند و خواجهپاشا اولین فیلم سینماییاش را ساخته باشد. «سرهنگ ثریا» هم در نگاه اول تنها حضور ژاله صامتی را در نقش اصلی فیلم دارد و توجه دیگری متوجه اثر در اکران نخواهد بود اما اطلاع از پیشینه موفق لیلی عاج، نویسنده و کارگردان فیلم در تئاتر و داستان مبتنی بر واقعیت اثر که نگاهی به تلاش مادران و خانوادههای فریبخوردگان سازمان مجاهدین خلق دارد، میتواند بخت توجه به سرهنگ ثریا را برای اکران در زمان مناسب- نه شاید اکران نوروزی- بالا ببرد. «روایت ناتمام سیما» به کارگردانی علیرضا صمدی هم میتواند جزو اولویتهای دوم اکران نوروزی باشد. فارغ از فیلم قبلی فیلمساز یعنی «صحنهزنی» که امتیازاتی داشت، ترکیب بازیگران اصلی فیلم قابلیت اشاره و توجه دارد و حامد کمیلی، آزاده صمدی، مهران احمدی و غزل شاکری بنا به سابقه بازیگری، میتوانند مخاطبان را با خود همراه کنند. البته جذب تماشاگران به سالن سینما با این نامها و با ظرفیت خود فیلم افاقه نمیکند و شاید در ترکیب با موضوع فیلم یعنی بحث تعرض و آزار جنسی بتوان کنجکاویهایی برای تماشا ایجادکرد. به نظر میرسد «عطرآلود» به کارگردانی هادی مقدمدوست و تهیهکنندگی یوسف منصوری هم جای مناسبی در میان اولویتهای دوم اکران فیلمهای چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر داشته باشد. بیشترین دلیل توجه به فیلم، به حضور مصطفی زمانی بازیگر نقش اصلی فیلم برمیگردد و بعد هم میتوان به بازی هدی زینالعابدین اشاره کرد که در این چند سال اخیر رشد خوبی در بازیگری داشته است و برای جذب فیلم، روی حضور او هم حساب باز کرد. به جز این قصه یک استعداد عطرسازی که با چالشی در زندگی شخصی روبهرو میشود هم میتواند باعث کنجکاوی مخاطبان شود، هرچند اگر التهاب و ماجراجویی روایت بیشتر بود، و برخی بازیگران نقشهای مکمل هم انتخابهای بهتری بودند، شاید عطرآلود میتوانست جزو اولویتهای اول برای اکران در زمان مناسب و حتی نوروز باشد. «بعد از رفتن» به کارگردانی رضا نجاتی و به تهیهکنندگی محمود بابایی از دیگر فیلمهایی است که به دلیل قصه و شکل روایت، جذابیت لازم برای قرارگرفتن در میان اولویتهای اصلی اکران نوروز را ندارد و شاید اگر همه اطلاعات مهم درباره کاراکترها به آن دقایق پایانی موکول نمیشد و مخاطب بیشتر در طول فیلم در جریان داستان قرار میگرفت، میتوانستیم با قاطعیت از شایستگی فیلم برای اکران نوروزی حرف بزنیم اما با همین وضع موجود هم حضور بازیگرانی چون صابر ابر، سارا بهرامی و پانتهآ پناهیها، کشش جذب مخاطب و دنبالکردن قصه از سوی او را دارد.
با احترام فراوان
به جز معدود فیلمهایی که با هر متر و معیار و سلیقهای میتوانند جزو اولویتهای اکران در نوروز و نوبتهای بعدی نمایش فیلم در سال ۱۴۰۲ باشند، خدا شاهد است که باقی گزینههای پیشنهادی با ارفاق و اما و اگر مطرح شده اما درباره این چند فیلم حتی با خوشبینی فراوان و دیدن چشمبسته نیمه پر لیوان هم راه به جایی نبردیم. برای همین با احترام تام و تمام به سازندگان و عوامل این آثار و اشاره به ارزشهای مضمونی و محتوایی، این فیلمها از جذابیتهای فروش گیشه تهی بوده یا دستکم آن طور که باید توان جذب مخاطبان گسترده و پرتعداد را ندارند. «گلهای باوارده» به کارگردانی مهرداد خوشبخت و به تهیهکنندگی سعید سعدی، بیشتر روی وجوه علمی و فنی فضای پالایشگاه نفت متمرکز میشود، ضمن اینکه ویترین بازیگران هم با وجود توان بازیگری آنها گیشهپسند نیست. «وابل» به کارگردانی تورج اصلانی و تهیهکنندگی سپهر سیفی، با وجود حضور نوید پورفرج، قصه ملتهبش را به شکل مناسبی روایت نمیکند و پایه غافلگیریهای داستان، تکیهگاه سستی دارد. «هفت بهار نارنج» به کارگردانی فرشاد گلسفیدی و تهیهکنندگی محمد کمالیپور فقط روی کاکل علی نصیریان – برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فجر- میچرخد اما قصه و روایت فقط محدود و منحصر به تیماری عاشقانه است و موقعیت و چرخش تازهای در قصه پدید نمیآید. تنها امتیاز «هوک» به کارگردانی حسین ریگی و تهیهکنندگی علی آشتیانیپور، به توجه به بحث اقلیمی سیستان و بلوچستان محدود میشود و قصه انسانی فیلم روایت جذابی ندارد و بازی بازیگران و لهجههای ناموفق آنها لطمه جبرانناپذیری به فیلم زده است. «آنها مرا دوست داشتند» به کارگردانی و تهیهکنندگی محمدرضا رحمانی، بحث اعتیاد و قاچاق نوزادان را به عنوان معضلاتی اجتماعی در قالب قصه و روایت کمجانی مطرح میکند و ترکیب و بازی بازیگران هم راه به جایی نمیبرد. «کاپیتان» به کارگردانی محمد حمزهای و تهیهکنندگی سیدصابر امامی هم قصه انسانیاش درباره کودکان بیمار را بدون ظرافت و جذابیت خاصی روایت میکند، قطعا اگر همه فیلم آن شور و نشاط و نمک لحظات حضور آن پسرک جنوبی را داشت، کاپیتان فیلم خوشرنگ و لعابی از آب درمیآمد و میشد روی آن به عنوان اولویت اکران حساب باز کرد. «هایپاور» به کارگردانی هادی محمدپور و تهیهکنندگی مهدی عظیمیمیرآبادی، روایت جذابی درباره شهید منصور ستاری ندارد و با وجود نیت خوب سازندگان، همه چیز در سطح باقی نمیماند. «پرونده باز است» به کارگردانی کیومرث پوراحمد و تهیهکنندگی علی قائممقامی حتی پیش از مواجهه هم امیدوارکننده نبود، بس که فیلمهای سالهای اخیر فیلمساز دوستداران قدیمیاش را سرخورده کرده بود. پرونده باز است به عنوان فیلمی جنایی، تبدیل به کمدی ناخواستهای شده که نمیتوان اکران خوبی را برای آن متصور بود. «آه سرد» به کارگردانی ناهید عزیزیصدیق و تهیهکنندگی سیدرضا محقق به دلیل فضا و قصه خاصش و ترکیب بازیگران نامآشنا یا کمتر شناختهشده چندان به کار اکران گسترده و خاصه اکران نوروزی نمیآید و بیشتر مناسب اکران در گروه هنر و تجربه است. «استاد» به کارگردانی سیدعماد حسینی و تهیهکنندگی بهروز افخمی هم زمان نمایش در چهل و یکمین جشنواره با وجود شروع خوب قصه، در ادامه حرفی برای گفتن نداشت و نتوانست حق مطلب را درباره موضوعش (تعرض و آزار جنسی) ادا کند. بازی محمدحسن معجونی هم فقط در اوایل فیلم جلوه دارد و مثل خود فیلم در ادامه داستان از جذابیت دور میشود. با چنین روایت کمجان و کماثری، پیشنهاد استاد به عنوان اولویت اکران ۱۴۰۲ نقض غرض است.