فیلم کمدی جدیدی که قرار بود گیشه را رونق بدهد، کارنامه بازیگرانی چون فرهاد اصلانی، سیامک انصاری و آزاده صمدی را مخدوش میکند
هر سال با پایان یافتن جشنواره فیلم فجر، مهم ترین بحث روز اکران سینما، ترکیب فیلمها برای نمایش نوروزی در سالنهای سینماست که مهم ترین بازه زمانی سال به شمار میرود و احتمال فروش خوب فیلم ها در این بازه زمانی بیشتر می شود. بر همین اساس پس از پایان چهل و یکمین جشنواره بینالمللی فیلم فجر، در حالی که هنوز ترکیب فیلمهای اکران نوروزی مشخص نشده بود، فیلم سینمایی «خط استوا» که از مدتها پیش آماده نمایش بود و به عنوان یکی از آثار پرشانس گیشه مطرح میشد، به سینماها آمد تا در اسفند نمایش خود را آغاز کند و به شکلی غیررسمی، نخستین فیلم از مجموعه آثار اکران نوروزی لقب گیرد.
سازندگان چه کسانیاند؟
«خط استوا» ساخته اصغر نعیمی، پنجمین فیلم این کارگردان است که در سالهای گذشته به عنوان منتقد سینما نیز فعالیت میکرد و در سالهای اخیر به فیلم سازی پرداخته است. در کارنامه او، آثاری چون «سلام بر عشق»، «هایلایت» و «سایههای موازی» به چشم میخورد. نعیمی این فیلم را به تهیهکنندگی احسان ظلیپور مدیر سابق روابط عمومی فیلمهای سینمایی ساخته که پیش از این، سریال «نیسان آبی» منوچهر هادی را تهیه کرده است. نویسنده «خط استوا» نیز محمدرضا آریان است که برای همکاری در فیلم نامه بعضی آثار مهران مدیری شناخته میشود.
از فرهاد اصلانی تا آزاده صمدی
قصه فیلم «خط استوا» با محوریت یک مدیر ورزشی روایت میشود که به عنوان شخصی کارنابلد، ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده میگیرد و برای مذاکره با گزینه سرمربیگری تیم ملی فوتبال و حضور در اجلاس کنفدراسیون فوتبال آسیا به شرق آسیا سفر میکند، اما با بروز اعتراضات سیاسی در کشور اندونزی، دچار مشکل میشود. او در این سفر، «عاطفی» نایب رئیس فدراسیون را نیز به همراه دارد. هنرپیشههای اصلی فیلم، فرهاد اصلانی در نقش رئیس فدراسیون و سیامک انصاری در نقش نایب رئیساند و آزاده صمدی نیز در «خط استوا» نقش پررنگی دارد. امید روحانی و رضا کریمی دیگر هنرپیشههای این اثر هستند که حضوری کوتاه دارند.
فیلمی ماقبل نقد
نخستین و مهم ترین نکته درباره «خط استوا»، مشکل متن این اثر است. فیلمی که به نظر میرسد عملاً فیلم نامه مشخصی ندارد و سازندگان با داشتن یک طرح کلی از یک داستان کمابیش تکراری، دو کاراکتر اصلی را به شرق آسیا فرستادهاند. فیلم در ژانر کمدی تولید شده و بالطبع قرار است بامزه باشد، اما اصلا خندهدار نیست و در طول زمان ۸۶ دقیقهای، شاید ۴-۵ بار بتواند مخاطب خود را به خنده بیندازد که از آن بین هم یکی دو مورد، مربوط به شوخیهای دوپهلوی جنسی است. سازندگان به شکلی محسوس و در تلاشی ناموفق برای تکرار الگوی موفق آثار مسعود اطیابی، سعی کردهاند تا از بعضی مؤلفههای جذاب و رایج فیلمهای کمدی سالهای اخیر استفاده کنند که گمان میشد از عوامل موفقیت آثاری چون «من سالوادور نیستم» و «تگزاس» است؛ مؤلفههایی چون موسیقی با ضرب آهنگ بالا، طبیعت شرق آسیا و هنرپیشههای زن خارجی. با این حال این وصلهها به قدری نچسب درآمدهاند که «خط استوا» را به دلیل ضعف مفرط منطق داستانی، به یک اثر غیرقابل تحمل تبدیل کرده است. تولید اثر به اندازهای سردستی است که به نظر میرسد عوامل برای فیلم برداری سریعتر و تولید ارزانتر، دست به هر کاری زدهاند. تلاش فرهاد اصلانی برای جان دادن به شخصیت پرداختنشده رئیس فدراسیون، ستودنی است، اما او نیز بهتنهایی نمیتواند فیلم را نجات دهد. در مقابل به نظر میرسد آزاده صمدی که در آثاری چون «میخواهم زنده بمانم»، نقشآفرینی قدرتمندی دارد، همان تلاش را نیز برای این فیلم انجام نداده است. «خط استوا» که به ظاهر برای رونق گیشه به سینماها آمده، تماشاگر خود را که بلیت ۴۵ هزار تومانی خریده، آنقدر دلزده خواهد کرد که برای مدتی قید تماشای فیلم در سالن سینما را بزند.