فاطمه شکری بازیگر سینما و تلویزیون ضمن تشریح وضعیت فعالیتهای خود در سالهای اخیر و اشاره به مهر و علاقه مردم تأکید کرد که به واسطه همین مردم خودش را ثروتمندترین بازیگر دنیا میداند.
فاطمه شکری بازیگر باسابقه سینما و تلویزیون که سابقه حضور در فیلمهای کوتاه را هم در کارنامه حرفهای خود دارد، در گفتگو یی درباره فعالیتهای اخیر خود توضیح داد: نزدیک به چهار ماه است که متأسفانه بیکار هستم. البته دو کار کوتاه را به دلیل اهمیت و ارزشی که برای جوانان قائل هستم پذیرفتم. کارهای کوتاه واقعاً با بودجههای شخصی جوانها ساخته میشود و شاید برخی از همکاران به دلیل مسائل مالی در این قبیل کارها حضور پیدا نکنند اما وقتی به من پیشنهاد میشود، میپذیرم. البته به شرط آنکه نقشی که در نظر گرفته باشند، مناسب من باشد.
وی افزود: بچههای فیلم کوتاه غالباً از این رفتار من خبر دارند و میدانند سر مسائل مالی هم با آنها کنار میآیم و هر کاری که از دستم بربیاید برای آنها انجام میدهم. با این همه در این مدت که بیکار بودم، شرایط مالی هم چندان مناسب نیست.
این بازیگر درباره حضور کمرنگ خود در فیلمهای سینمایی هم گفت: مدتی است که پیشنهاد مناسبی برای سینما نداشت. متأسفانه در حرفه ما اینگونه است که در مقطعی عدهای روی بورس قرار میگیرند و گویی بعد از آن دیگر تاریخ مصرفشان میگذرد! از طرف دیگر شرایط هم بهگونهای است که روابط هم براساس پول شکل میگیرد و اگر پول داشته باشی هم نقش خوب میگیری و هم راحت فعالیت میکنی! عزت و احترامت هم برقرار است.
گفتند فاطمه شکری نه، او همیشه پادرد دارد!
شکری ادامه داد: وضعیت بازیگران ما به گونهای است که وقتی به سن و سالی میرسند که دردهایی مانند کمردرد و پادرد سراغشان میآید، بهجای آنکه بیشتر به آنها توجه کنیم و مثلاً نقشهایی را به آنها واگذار کنیم که نیاز به تحرک نداشته باشد یا ویلچرنشین باشد، آنها را کنار میگذاریم. در کشورهای دیگر من دیدهام که بازیگران را حتی تا سن صد سالگی هم در پروژهها به کار میگیرند تا از ذهن مردم فراموش نشوند. بارهای شنیدهام که من را به پروژهای پیشنهاد دادهاند اما در جواب گفتهاند، شکری نه، او همیشه پادرد دارد!
وی افزود: چند روز پیش که با گروهی از دوستان دورهم جمع شده بودیم هم به آنها گفتم که من خیلی دوست دارم کار کنم اما پادرد از یک طرف خودم را اذیت میکند و پیگیر معالجهاش هستم و از طرف دیگر باعث شده است پیشنهادی نداشته باشم! هزینههای درمان این پادرد هم از سونا و ماساژ گرفته تا عمل جراحی، آنقدر بالاست که نمیتوان سراغش رفت. چرا در این شرایط نباید پیشنهاد نقش یک مادر معمولی را که خیلی قرار نیست در خانه جابهجا شود را به من بدهند؟ الان در این وضعیت که انتظاری غیر از نقش یک مادر یا مادربزرگ ندارم!
خاطره فراموشنشدنی همکاری با رضا عطاران
این بازیگر با ذکر خاطرهای ادامه داد: چند سال پیش برای بازی در فیلم «سهدرجه تب» به کارگردانی حمیدرضا صلاحمند قرارداد بسته بودم اما دچار شکستگی پا شدم. به تهیهکننده تماس گرفتم، شرایطم را گفتم و درخواست کردم که بازیگر این نقش را تغییر دهید. تهیهکننده اما گفت اصلاً این کار را نمیکنم. باورتان نمیشود برای حضور در آن فیلم آنقدر موقعیت خوبی را برای من فراهم کردند که همه سختیهای کار را فراموش کردم. یک سکانس به فیلم اضافه کردند که گویی من زمین خوردهام و در باقی فیلم پایم در گچ بود. برای برخی جابهجاییها عوامل با فرغون مرا جابهجا میکردند اما آنقدر به ما خوش میگذشت که حد نداشت. گاهی هم که رضا عطاران را میبینم به او هم میگویم که دیگر هیچ کاری برای من مثل «سهدرجه تب» نشد!
شکری با اشاره به اینکه کار کردن را از پنجسالگی آغاز کرده است گفت: من از آنجایی که در همان سنین کودکی پدرم را از دست دادم و مادرم هم مرا ترک کرد، پیش پدربزرگم بزرگ شدم و او هم سرایدار مدرسه بود. از همان سنین کودکی کلاسهای مدرسه را جارو میکردم. همان کلاسهایی را تمیز میکردم که صبحش میرفتم بهعنوان دانشآموز پشت میز آنها مینشستیم.
وی در حالی که بغض کرده بود، مطرح کرد: واقعاً در تمام این سالها سختیهای بسیاری کشیدهام و حالا دچار پادرد شدهام و کمتر امکان فعالیت دارم. کاش دولت کمی از ما حمایت میکرد و لااقل برایمان مستمری در نظر میگرفت. ایکاش لااقل یک مدیر از ما احوالپرسی میکرد و میپرسید که زندهایم یا مردهایم! هیچکس سراغ ما را نمیگیرد. گاهی که دور هم با دیگر بازیگران جمع میشویم از بیکاری برخی بازیگران شناختهشده و پیشکسوت متعجب میشوم. همه هم از نقشفروشی و اعطای پولی نقش به بازیگران ناشناخته، گله دارند.
در بازیگری، رانندگی و آشپزی ادعا دارم!
این بازیگر درباره عشق و علاقه خود به سینما تأکید کرد: من همچنان سینما را دوست دارم. گاهی که نقش خاصی را در یک فیلم میبینم، با خودم میگویم اگر این نقش را به من سپرده بودند چقدر خوب میتوانستم آن را ایفا کنم. هنوز این جنم و توانایی را در خود میبینم که نقشهای خاص را ایفا کنم. در سه چیز ادعا دارم؛ یکی بازیگری است، یکی رانندگی و دیگری آشپزی است. من واقعاً گاهی دلم برای سینما تنگ میشود. سینمای ما منحصر به فرد است. الان البته همه چیز اکیپی و مافیایی شده است و همه از اعضای اکیپ خودشان برای فیلمسازی استفاده میکنند. زندگی همهشان هم تأمین است و از دیگری خبر ندارند.
شکری درباره اینکه مردم با کدام نقشآفرینیها او را در خیابان میشناسند هم گفت: هنوز بسیاری با مجموعه «رشید» من را میشناسند. سال گذشته هم سریالی در زنجان کار کردم که به زبان ترکی بود. شاید باورتان نشود وقتی به منطقه آذربایجان میروم، عزت و احترامی از مردم آنجا میبینم که هیچ جای دیگر ندیدهام. چند وقت پیش به مناطق زلزلهزده خوی رفته بودم، مردم آنجا دورم جمع میشدند و درباره نقشهایی که در تلویزیون داشتهام صحبت میکردند. اینها برایم بسیار لذتبخش است. بارها گفتهام که من ثروتمندترین بازیگر دنیا هستم چرا که مردمی دارم که بسیار به من محبت دارند. من این حس و حال را با دنیا عوض نمیکنم.