روزهای پایانی سال گذشته بود که محمدعلی غلامرضایی، مدیرکل تأمین و رسانه بینالملل معاونت سیما گفت حق پخش تلویزیونی فیلمهای سینمایی «هوک» به کارگردانی حسین ریگی، «شماره۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد و «هایپاور» به کارگردانی هادی محمدپور را که از برگزیدگان چهلویکمین جشنواره فیلم فجر بودهاند، خریداری کردهاند.
برخی آرزوی پخش فیلمشان از تلویزیون را دارند
مهدی عظیمی، تهیه کننده سینما با اینکه انتقاداتی نسبت به پخش فیلمهای سینمایی پیش از اکران عمومی در تلویزیون دارد، ولی این عملکرد را آغازی برای تعامل بیشتر بین تلویزیون و سینما میداند. او به جامجم گفت: قطعا تلویزیون بستر مناسب و فراگیری برای عرضه آثار سینمایی است. تلویزیون مخاطب میلیونی و پوششی فراگیر در اقصینقاط کشور دارد و بسیار سهلالوصول است اما پخش فیلمهای سینمایی از تلویزیون پیش از اکران عمومی اتفاق چندان خوشایندی نیست. بهخصوص اگر این فیلمها قابلیت برقراری ارتباطی منطقی در سالن سینما با مخاطب را داشته باشند و به موضوعات مهم، جذاب و دغدغهمند بپردازند. چنین فیلمهایی وقتی قبل از اکران عمومی در تلویزیون پخش میشوند، دیگر شانسی برای موفقیت در سالن سینما ندارند. البته اگر فیلم سینمایی در سالن سینما امکان عرضه نداشته باشد یا از توان جذب مخاطب در سالن سینما برخوردار نباشد، طبعا مناسبات دیگری برایش رقم میخورد و چنانچه پیش از اکران عمومی از تلویزیون پخش شود، لطمهای نمیبیند، چراکه پخش اثری سینمایی از تلویزیون باید موجب افزایش موقعیتی برتر برای یک فیلم شود، نه اینکه موقعیتهای دیگر را برای آن از بین ببرد. کمااینکه دهها فیلم سینمایی را میتوانم نام ببرم که با وجود اینکه با شکل و قالبی سینمایی ساخته شدهاند اما اگر در سینما اکران میشدند کسی برای تماشای آنها پولی به گیشه پرداخت نمیکرد. فارغ از نکتهای که گفتم فیالنفسه پخش آثار سینمایی از تلویزیون بهعنوان یک رسانه گسترده و قابلدسترس برای مخاطب چه در سطح ملی و چه بینالمللی موقعیتی ارزشمند است، منتها به این موضوع هم باید توجه داشت که پخش تلویزیون با سینما تفاوتهایی دارد. او با تاکید بر اینکه مدیوم سینما و تلویزیون متفاوت است، توضیح میدهد: نهتنها قاببندی فیلمهای سینمایی متفاوت از آثار تلویزیونی است بلکه نمایش یک فیلم در سالن سینما با نمایش آن در تلویزیون تفاوتهایی فنی دارد. کلا هر مدیوم ویژگی خود را دارد. مثالی درباره فیلم هایپاور میزنم که منظورم بیشتر روشن شود. حق پخش تلویزیونی این فیلم را بنیاد سینمایی فارابی بهعهده دارد و فارابی نسخهای از فیلم را تحویل تلویزیون داد که صدای آن ۵.۱(یعنی ششبانده) بود. چنین نسخهای از فیلم با این صدا مناسب سینماست که صدای فیلم در شش باند تقسیم میشود و به گوش مخاطب میرسد. برای پخش تلویزیونی این فیلم باید تیم صداگذاری این میزان صدا را درنهایت تبدیل به استریو (یعنی دوبانده) میکرد که نکرد و این اصلاحات در صداگذاری برای پخش تلویزیونی فیلم هایپاور انجام نشد. درحالیکه صداگذاری از مهمترین ویژگیهای یک فیلم سینمایی است.
پخش تلویزیون ارزش افزوده برای آثار سینمایی
ولی با این حال این تهیهکننده، پخش فیلم سینمایی از تلویزیون را ارزش افزودهای برای آن فیلم میداند و میگوید: در حالت کلی نمایش فیلمهای سینمایی در تلویزیون ارزشافزودهای برای فیلم محسوب میشود اما از سوی دیگر باید مواظب باشیم این ارزشافزوده باعث ازبینبردن ارزشهای دیگر فیلم نشود. عظیمی در انتهای صحبتش تاکید میکند تلویزیون گسترهای ارزشمند در حوزه مخاطبان عام است و تاثیرگذاری زیادی روی مردم در سطح کشور دارد: «با قرابت بیشتر فیمابین سینما و تلویزیون موافق هستم. من از مدیران اسبق سازمان صداوسیما هستم و به حسننیت امروز دوستان در این سازمان شک ندارم. تلویزیون گسترهای ارزشمند در حوزه مخاطبان است. کاملا به یاد دارم در دورهای جریان ضدانقلاب فعالیتهای فراوانی داشت و بهتبع آن فضای مسمومی در جامعه به وجود آورده بودند. در همان ایام یک فیلم کوتاه از کنفرانسی در برلین از صداوسیما پخش شد که تمام معادلات ضدانقلابها را بههم ریخت. قدرت تلویزیون با در دست داشتن کانالها، شیوهها، زمانهای پخش متعدد و … زیاد است. پس این رسانه قدرتمند توانایی دارد که ارتباط مردم با آثار تولید شده در داخل کشور را به بالاترین سطح خود برساند. برای بسیاری از صاحبان فیلم نمایش اثرشان در تلویزیون آرزوست. این درحالیاست که همیشه گفتهام سینمای سالنی، سینمایی مرده است. به این معنا که اگر براساس محاسبات مالی به سالنهای سینما نگاه کنید، نهفقط با ریزش مخاطب، با نابودی مخاطب روبهرو میشوید. شرایط اقتصادی که بر جامعه حاکم است هزینه تولید فیلم را بالا میبرد و به تبع آن قیمت بلیت بالا میرود. از طرفی دیگر جذابیت فیلمها را به شکلی که در گذشته برای تماشای آنها جلوی سینما صف میکشیدند، امروز دیگر نمیبینیم. تمام این مسائل به ضرر سینماست. الان ساخت یک سالن سینما چند میلیارد تومان هزینه میبرد و در این شرایط اقتصادی دقیقا چه تعداد مخاطب باید به سالن سینما بروند که چرخه اقتصادی سینما بچرخد؟ الان اگر بلیت سینما ۱۰۰هزار تومان هم بشود باز مجموعه سینما ضرر میکند. در چنین شرایطی طبعا فیلمهای سینمایی برای برقراری ارتباط با مخاطب نیاز به بستری مناسب دارند و چه بستری بهتر از تلویزیون؟ تلویزیون از دو روش میتواند از سینما حمایت کند؛ نخست با نمایش فیلمها و دیگری با حمایت آنها در اکران. آن هم نه از چند فیلم خاص. یعنی از یک سمت هم وزارت فرهنگ و ارشاد باید در دادن مجوز دقت کند، هم سازندهها در نوع ساخت و پرداخت فیلمها دقت کنند تا تلویزیون با اطمینانخاطر بیشتری بتواند با آثار سینمایی تعامل کند. اگر چنین سازوکاری رعایت شود تلویزیون ابزار بسیار کارآمد و پررونقی برای آثار سینمایی است، به این شرط که این ارزشافزوده با سوزاندن ارزشافزوده دیگری تامین نشود.»
چگونگی پخش تلویزیونی فیلمهای استراتژیک
اما ابراهیم اصغری، تهیهکننده فیلم شماره ۱۰ مناسبات پخش فیلمهای با موضوع ملی و دفاع مقدسی در تلویزیون را متفاوت از سایر فیلمها میداند. از نظر او طی سال تعداد محدودی فیلم سینمایی در ژانر دفاعمقدس ساخته میشود که از بین آنها صرفا چند اثر به لحاظ محتوایی و تکنیکی توانایی ارتباط با مخاطب را دارند: «پخش فیلمهای دفاع مقدسی در تلویزیون که از پتانسیل بالایی برای جذب مخاطب در سالن سینما برخوردار است به نفع سینمای دفاعمقدس نیست.» او ادامه میدهد: اکران یک فیلم سینمایی (بهخصوص اگر در ژانر دفاعمقدس و استراتژیک باشد) در سالن سینما باعث ایجاد یک جریان رسانهای در جامعه میشود که این جریان رسانهای مهمتر از میزان فروش آن در گیشه سینماست، کما اینکه بارها دیدهایم فارغ از اینکه چه فیلمی جریانساز است، فیلمهای بیمحتوا در گیشه سینما بسیار پرفروشتر از فیلمهای بامحتوا هستند. بیشتر مردم زمانی انگیزه کافی برای تماشای فیلمی بهعنوان فیلم سینمایی در تلویزیون را پیدا میکنند که سابقهای در اکران سینمایی داشته باشد. این سابقه سینمایی ممکن است حتی با تعداد کمی مخاطب و تعداد کمی سالن اتفاق بیفتد. زمانیکه فیلمی در سینما اکران نمیشود عامه مردم اطلاع کمی از سینمایی بودن اثر و موفقیتهای آن دارند. به همین دلیل با نگاهی سطحی پای تماشای آن مینشینند یا اصلا از دیدن آن صرفنظر میکنند. این در حالی است که اگر فیلمی بلافاصله بعد از اکران سینمایی با تبلیغاتی مناسب در تلویزیون پخش شود قطعا مخاطب وسیعی را جذب میکند. به عنوان مثال فیلم «غریب» که الان در اکران عمومی است، جریان رسانهای خوبی در جامعه ایجاد کرده. این فضای مثبت رسانهای تا چند ماه بعد از اکران عمومی در سطح جامعه باقی میماند. اگر این فیلم بلافاصله بعد از اکران با تبلیغات کافی از تلویزیون پخش شود مخاطب بسیار بالایی را به خود جذب میکند. بنابراین لحاظ این نکات در پخش آثار سینمایی در تلویزیون به نفع خود تلویزیون هم هست.
سرمایهگذاری تلویزیون در فیلمهای استراتژیک
اصغری در خاتمه شیوه حمایت بهتری از فیلمهای دفاع مقدسی به تلویزیون پیشنهاد میدهد و میگوید: پیشنهادی که سالها پیش و حتی همین اخیرا در اینباره به مسئولان رسانهملی دادهام این است که اگر تلویزیون خواستار حمایت از فیلمهای دفاع مقدسی یا فیلمهای پرمحتواست، بهتر است زمان ساخت اثر در بخشی از تولید سرمایهگذاری کند و همان زمان برای رایت تلویزیونی آن اثر با صاحب فیلم قرارداد ببندد. با این روش از پیش مطمئن است که مثلا برای سال آینده رایت تلویزیونی فلان تعداد اثر را دارد. در اینصورت زمان ساخت حتی میتواند روی موضوعات و ساخت اثر اعمال نظر داشته باشد و فیلم را به سمت فاکتورهای مدنظرش هدایت کند. این شیوه بهتر و کارآمدتری از حمایت تلویزیون از فیلمهای دفاع مقدسی است.
عملکرد فارابی برخلاف اهداف
ورود آثار سینمایی که هنوز اکران عمومی نشدهاند برای نمایش در تلویزیون، گرچه محاسنی دارد و میتواند در زمینه فیلمهای استراتژیک بهعنوان یک راهکار برای دیده شدن بیشتر آثار از سوی مخاطب درنظر گرفته شود اما در عرصه سینما دچار برخی اشکالات است. به عنوان مثال، بنیاد سینمایی فارابی که هر سه آثار پخش شده از صداوسیما، هوک، هایپاور و شماره ۱۰ از تولیدات این بنیاد بود، نهادی است که اساس کارش ایجاد زمینه برای تولید و به حرکت درآوردن چرخ اقتصادی سینماست و حالا با تولیداتی که داشته برعکس این سیاست فعالیت کرده و از رویکردهایی که باید دنبال کند بهدور افتاده است. این مسأله نشاندهنده آن است که این بنیاد گرچه توانسته در زمینه ساخت فیلمهای استراتژیک موفق عمل کند اما در زمینه تولید آثاری که بتواند با این رویکرد در زمینه جذب مخاطب سینما هم موفق عمل کند، دچار نقیصه و ترک فعل است.