تقریبا بعد از جنگ جهانی دوم بود که تازه به یاد فوتبال افتادند. در بازیهای آسیایی ۱۹۵۱ شرکت کردند و با قبول شکست برابر کرهجنوبی از رسیدن به جامجهانی ۱۹۵۴ بازماندند. در شنا و دوومیدانی و… جزء نامداران بودند اما کمیتشان در چمن سبز میلنگید.
به واسطه حضور دتمار کرامر آلمانی و سرشناس، توانستند دو حضور موفق در المپیکهای ۱۹۶۴ و ۱۹۶۸ داشته باشند و در مکزیک، مدال برنز را تصاحب کردند اما این موفقیت، یک جرقه محض بود. با این حال، تسلیم شدن در DNA آنها مانند اعداد گنگ در ریاضیات، تعریف نشده بود. به قول خودشان یک سامورایی، هیچ وقت تسلیم نمیشود.
دشت اول با یک هلندی
مسئولان فدراسیون ژاپن متوجه شدند که تا لیگ حرفهای نداشته باشند و زیرساختهای مناسب را فراهم نکنند، خبری از موفقیت در قاره کهن و همچنین در دنیای فوتبال نخواهد بود. قانونی وضع شد تا تیمها بتوانند بازیکنان خارجی را به صورت محدود جذب کنند.
لیگ ژاپن به حالت حرفهای نزدیک شد و سروشکل گرفت. نهایتا در سال ۱۹۹۳ شاهد افتتاح رسمی جیلیگ بودیم؛ همان زمانی که لیگ برتر در انگلیس کارش را آغاز کرد. ژاپنیها یک عادت خاص دارند. آنها اگر به جامی یا رقابتی وارد شوند دیگر از آن خارج نخواهند شد. در سال ۱۹۸۸ بود که اولین بار به جام ملتهای آسیا رسیدند و حالا نهمین حضور پیاپی خود را در این مسابقات تجربه میکنند.
در سال ۱۹۹۸ برای نخستین مرتبه جهانی شدند و پس از آن حتی یک جام را هم از دست ندادند. تا قبل از سال ۱۹۹۲، همه سرمربیان تیم ملی ژاپن، بومی بودند اما هانس اوفت هلندی اولین نفری بود که برای جام ملتهای ۹۲ استخدام شد. او تیمی متفاوت را روانه مسابقات کرد و درنهایت مقام قهرمانی را هم به دست آورد تا نخستین فتح ساموراییها در قاره کهن به ارمغان بیاید. اتفاقی که در سالهای ۲۰۰۰، ۲۰۰۴ و ۲۰۱۱ با سه مربی خارجی دیگر یعنی فیلیپ تروسیه، زیکو و زاکرونی تکرار شد.
سامورایی لقب ژاپن نیست!
سامورایی آبی، لقبی است که برای تیم ملی ژاپن در نظر گرفته شده و خیلیها این تیم را با این لقب میشناسند اما جالب است بدانید خود مردم این کشور اصلا تیمشان را با این لقب صدا نمیزنند. آنها معمولا تیمهای ملی خود را با نام سرمربیان کنونیشان ادغام میکنند. مثلا به تیم حال حاضر خود «موریاسوژاپن» میگویند.
انقلاب زیبا پس از حذف شکوهمندانه
بعد از بازی با بلژیک و حذف شکوهمندانه در یکهشتم نهایی جامجهانی روسیه، انقلاب در تیم ملی ژاپن آغاز شد. تیمی که پیر شده بود و باید جوان میشد. ۱۱ بازیکن، دیگر به تیم ملی دعوت نشدند. کاواشیما، هاسبه، کاگاوا، اوکازاکی و… در این جمع بودند. به اضافه هوندا که از بازیهای ملی خداحافظی کرد. با این حال از ترکیب اصلی بازی ژاپن و بلژیک همچنان هفت نفر همراه تیم هستند و هر دو بازیکنی که دروازه تیبو کورتوآ را باز کردند جزء مهرههای اصلی تیم موریاسو به حساب میآیند.
هنوز هفت بازیکن ۳۰ و بالای ۳۰ سال در لیست ساموراییها به چشم میخورند و البته، جا برای پدیدههای ۲۰ سالهای چون تاکهیرو تومیاسو و ریتسو دوان باز شده تا خودی نشان بدهند. تیم متفاوت ژاپن همچنان مملو از لژیونر است. ۱۴ بازیکن که در ۱۰کشور مختلف توپ میزنند از انگلیس، فرانسه و آلمان تا هلند، اتریش، امارات و… ۹ بازیکن باقیمانده از هفت تیم داخلی گلچین شدهاند و به جز کیتاکاگاوا در خط حمله، الباقی نقش چندانی در تیم ندارند و لژیونرها هسته اصلی تیم را تشکیل میدهند.
چرا لباس ژاپن آبی است؟
یک سوال بزرگ درباره ژاپن وجود دارد. چرا لباس تیم ملی فوتبال آنها آبی است؟ در حالی که در بقیه رشتهها ورزشکاران این کشور با لباسهای سفید و قرمز که برگرفته از پرچمشان است وارد میدان میشوند. پاسخ این سوال به اعتقادات و خرافات موجود در این کشور بر میگردد. آنها در گذشته بیشتر از لباس قرمز و سفید استفاده میکردند اما در یک بازی مقابل سوئد در المپیک ۱۹۳۶ که با نتیجه۳ بر ۲ برنده شدند از لباس آبی و سفید بهره بردند.
پس از آن این کیت محبوب شد و بیشتر به کار گرفته شد اما کنزو یوکویاما، سرمربی ژاپن حدفاصل سالهای ۱۹۸۸ تا ۱۹۹۲ دوباره لباسهای قرمز و سفید را احیا کرد. آن تیم از رسیدن به جامجهانی ۱۹۹۰ و المپیک ۱۹۹۲ بازماند و پس از این ناکامی بود که هم سرمربی برکنار شد و هم لباسهای قرمز و سفید تکهتکه شدند و دیگر در تیم ملی فوتبال ژاپن مورد استفاده قرار نگرفتند.
از هافبک ناشناخته ۱۹۹۲ تا سرمربی همه کاره ۲۰۱۹
بعد از چند انتخاب دور از انتظار و روی کار آمدن نفراتی چون آگیره و هلیل هوذزیچ، ژاپنیها تصمیم گرفتند به گزینههای بومی روی بیاورند. آکیرا نیشینو در جامجهانی خوشدرخشید اما ترجیح داد از تیم جدا شود. بعد از او خبری از یک نام بزرگ نبود. هافبک ناشناخته جام ملتهای ۹۲ که خیلی از بازیکنان ژاپن در آن برهه نامش را نمیدانستند؛ هدایت تیم بزرگسالان را برعهده گرفت.
همان بازیکنی که هانس اوفت کشفش کرد و به او گفت وظیفه دارد توپ را بگیرد و آن را به روی راموس، پلی میکر تیم برساند. هاجیمه موریاسو حالا در ۵۰ سالگی و در اوج پختگی، هدایت تیم بزرگسالان و امیدهای ژاپن را توامان در دست دارد. هم به قهرمانی در جام ملتها میاندیشد و هم نگاهی به حضور قدرتمندانه در المپیک ۲۰۲۰ توکیو دارد.
او بعد از سه قهرمانی جیلیگ، دو قهرمانی در سوپرجام، سومی در جام باشگاههای جهان، نایبقهرمانی در بازیهای آسیایی جاکارتا و حضور در یکهشتم جامجهانی بهعنوان کمک مربی، حالا به جایی رسیده که چند رکورد بزرگ را میتواند بشکند.
سد محکم ایران، مانع رکوردزنی ژاپن
تیم تحت هدایت موریاسو در ۱۰ بازی به ۹ برد و یک تساوی رسیده است. آنها اگر دو بازی دیگر را ببرند به رکورد هشت پیروزی پیاپی میرسند و رکورددار میشوند. آنها اگر دو بازی دیگر بتوانند به رقبا گل بزنند به رکورد ۱۳ بازی پیاپی همراه با گل میرسند و جاودانه میشوند. برای رسیدن به همه این رکوردها، «موریاسو ژاپن» باید ایران شکستناپذیر را از پیش رو بردارد.