اسپینآف جذاب از یک سریال
سریال آخرین پادشاهی حماسهای به تمام معناست که براساس رمان برنارد کورنول ساخته شده و قصه آن در قرن۱۰ و درست قبل از تهاجم نورمنها رخ میدهد. حتی اگر بیننده هیچکدام از قسمتهای پنج فصل قبلی این سریال نبودهاید، با تماشای فصل جدید احتمالا تمایل پیدا میکنید تا از ابتدا به تماشای این حماسه بنشینید، چون سریال میتواند در چند سکانس هم مخاطبان را به خود جذب و همراه کند.
در این قصه جامعهای متشکل از دانمارکیهای بتپرست و ساکسونهای مسیحی – و افرادی که کمی از هر دوی آنها هستند – را میبینیم که بهسختی تلاش میکنند با هم کنار بیایند. یکی از شخصیتهای اصلی سریال فردی با عقبه مختلط است. در واقع این شخص با نام اوترد (الکساندر دریمون) یک ساکسون به دنیا آمده اما توسط وایکینگها بزرگ شده است و به خدایان نورس اعتقاد دارد. او در قامت یک جنگجوی ترسناک تصویر میشود. اوترد با شمشیری که نگینی از کهربا روی دسته دارد و موهای درهم که کنارههای آن تراشیده شده است به مسافری از عصر جدید و دهه ۱۹۹۰ میماند. وی رهبر جامعهای در نورثامبریا است که از دریافت عنوان پادشاه دوری میکند. اتحاد اوترد با خانواده سلطنتی در جنوب ویسکس، زمانی مورد آزمایش قرار میگیرد که پادشاه تازه تاجگذاری شده اتلستان(هری گیلبی) به قدرت میرسد و توسط نزدیکترین مشاورش، اینگیلموندر (لوری دیویدسون) متقاعد میشود تا از این لحظه برای کنترل تمام پادشاهیهای بریتانیا، از جزایر شتلند و اورکنی گرفته تا ویسکس اقدام کند. همانطور که عنوان سریال نشان میدهد، در مجموع هشت پادشاه وجود دارند اما همسر یکی از دوستان اوترد که سابقه پیشگویی دارد، پیشگویی میکند هفت نفر از آنها خواهند مرد.
بهطور کلی داستانکهای زیادی در فیلمنامه وجود دارد اما کارگردان، ادوارد بازالگت، قصهپردازی را بهخوبی مدیریت و با نمایش نام مکانها در ابتدای هر صحنه به فهم بهتر موقعیتها کمک میکند. این تصاویر توضیح میدهد که اکنون در کدام قلعه هستیم و این قلعه چه ویژگیهایی دارد. اگر به این نوع توجه ریزبینانه به جزئیات علاقه دارید، حتما سریال را دوست خواهید داشت و بر این اساس میتوان ادعا کرد تماشای این حماسه برای علاقهمندان به بازیهای حماسی نیز لذتبخش و البته ضروری خواهد بود.
یکی از ویژگیهای این سریال که از آن میتوان به عنوان سنگبنا یاد کرد، این است که بازالگت سعی نکرده کارگردانی خود را به رخ بکشد و بیشتر تلاش داشته به قصه و زمانهای که در آن روایت میشود، وفادار بماند. هر چند صحنههای نبرد قابل مقایسه با صحنههای مشابه در سریالهای ارباب حلقهها یا بازی تاج و تخت نیست اما بسیار خوشریتم است. میتوان گفت برای اثری که بهوضوح نسبت به دو اثر یاد شده بودجه کمتری دارد، اتفاقا بهخوبی طراحی و صحنهسازی شده است.