«سال دوم دانشگاه من»، تازه ترین ساخته رسول صدر عاملی است. فیلمسازی که از فعال ترینهای دهه ۸۰ بود اما با وقفهای ۸ ساله با این فیلم در بخش مسابقه سی و هفتمین جشنواره فیلم فجر حاضر است. با وجود اینکه این فیلم اولین ساخته سینمایی صدر عاملی در دهه ۹۰ است او بازهم به سوژه مورد علاقه خود درباره دختران جوان و دغدغههای آنها پرداخته است.
این وقفه طولانی در فیلمسازی صدرعاملی، او را از دنیای پرتغییر جوان امروز دور نکرده؛ تیپهای«سال دوم دانشگاه من» از جنس جوانان این دهه و سالهای اخیر هستند. صدر عاملی که تجربه بسیاری در خلق شخصیت جوان دارد، این بار بخوبی توانسته شخصیتهای قصههای قبلی را به روز کند؛ فیلم برههای از زندگی دختری دانشجو به نام مهتاب را روایت میکند که با وجود مشکلات مالی در زندگی سعی در گذران عادی روزهای جوانی دارد.
از آنجا که فیلمنامه «سال دوم دانشگاه من» نوشته پرویز شهبازی است، ردپای دغدغه های ذهنی او که پیش از این در آثار سینمایی اش همچون «دربند» وجود داشت، در این فیلم نیز پدیدار است. البته ترکیب سبک قصه پردازی و پلاتهای پرویز شهبازی با سبک مورد علاقه صدرعامی منجر به خلق یک ملودرام کلاسیک با رگههایی از فیلمهای مدرن شده که در مقاطعی فیلم را دچار خلعهای دراماتیک میکند.
در سراسر فیلمنامه با کنشهایی از سوی شخصیتهای فیلم مواجه میشویم که نه تنها به سرانجام مشخصی نمی رسند، بلکه به پیشبرد روابط علّی پیرنگ اصلی فیلم نیز کمک نمیکنند و در مقاطعی تماشاگر را دچار دوگانگی در تشخیص وقایع داستان می کند؛ با همه این مشکلات در ساختار فیلمنامه، اما میتوان با اطمینان گفت که شاید «سال دوم دانشگاه من» بهترین فیلم کارگردانش نیست اما یکی از بهترین ساختههای او پس از ساخت فیلمهای موفقی چون «من ترانه پانزده سال دارم» و «دختری با کفشهای کتانی» است.
صدرعاملی در بیان بصری این روایت نمره خوبی دارد، او تجربه خلق تیپ هم سن و هم دغدغه با مهتاب راپس از سالها فیلمسازی درباره نوجوانان با خود همراه دارد و این مهم، یکی از دلایل قوام پرسناژ نقش اول فیلم است، بازیهای فیلم متوسط است؛ یعنی نه آنقدر خوب و نه آنقدر بد که موجب عدم باورپذری شخصیت مهتاب شود و این نقش بسزایی در شکل گیری بیان بصری فیلم دارد. بازی سها نیاستی به عنوان یک نابازیگر به شکلی است که تماشاگر نه تنها گفتار و زبان بدن را در این شخصیت تحلیل میکند، بلکه با دغدغههای ذهنی او آشنا میشود که تلفیقی از دوگانه خودخواهی یا از خودگذشتگی است.
فیلمساز اما قصدی برای تولید قهرمان و یا ضد قهرمان صرف در شخصیت اصلی فیلم ندارد بلکه، سعی میکند نقش اولش را در موقعیتهای گوناگونی قرار دهد و مخاطب را به تماشای تغییرات هویتی یک نوجوان دعوت کند. مهتاب که پیش از وقوع بحران در فیلم دوستی با معرفت و دلسوز را تداعی میکند، پس از وقوع بحران رفته رفته خصوصیات ضد قهرمانی تا حد عبور از مرز های انسانی طی می کند و در نیمه پایانی فیلم همراه با نوعی دگر آزاری شدید همراه میشود.
این دوگانگی شخصیتی که خاصیت بسیاری از تیپهای بازنمایی شده از هم نسل های مهتاب در سینمای ایران است، در سایر پرسوناژهای جوان فیلم دیده می شود؛ آوا دوست مهتاب که در دوگانه شک و عشق گرفتار است و همچنین شخصیت منصور و علی که فیلمساز نگاه آبجکتیو به آن ها دارد و بیشتر در مقام انتخاب شونده هستند تا انتخابگر؛ موضوع قابل توجه در شخصیت پردازی این فیلم عدم علاقه فیلمساز به خلق تیپهای سرکش است، در مقام قیاس با تیپ های بازنمایی شده در آثار پرویز شهبازی پرسناژهای «سال دوم دانشگاه من» از عصیانگری کمتری برخوردارند.
صدر عاملی در این فیلم به نوعی تمام شخصیت هایش را به لبه تیغ میبرد و تماشاگر را به تماشای قدم های آن ها دعوت می کند، دو لبه ای که یک سوی آن از خود گذشتگی، صداقت و رفاقت است و سوی دیگر خیانت و خودخواهی که می تواند تا لبه پرتگاه انسانیت پیش برود.