سروش زرینی که این روزها نمایش «فردا» را روی صحنه میبرد، تاکید دارد که در اجرای یک اثر نمایشی، پروسه خلق کار بیش از هر چیز دیگری برایش اهمیت دارد.
او که جراح عمومی است و با اجرای این نمایش اولین تجربه کارگردانی خود را پشتسر میگذارد، در گفتگویی توضیحاتی درباره روند شکلگیری این اثر نمایشی ارایه کرد و گفت که نومیدی برایش بیمعناست و قصد دارد حتما کار تئاتر را ادامه بدهد.
زرینی یکی از هنرجویان دورههای نمایشنامهنویسی و کارگردانی مکتب تهران است و نمایش «فردا» را در پروسهای کارگاهی به اجرا رسانده است.
او که اجرای خود را از ۲۶ مرداد در خانه نمایش دا آغاز کرده، درباره روند شکلگیری این اثر نمایشی توضیح داد: نمایش «فردا» برداشت آزادی است از نمایشنامه «نمیتوانم فردا را تجسم کنم» (I cant imagine tomarrow) نوشته تنسی ویلیامز که خودم متن را به فارسی ترجمه کردم و متن ما ۹ بار بازنویسی شد تا به نسخه نهایی رسیدیم.
زرینی اضافه کرد: من از هنرجویان دورههای نمایشنامهنویسی و کارگردانی مکتب تهران هستم و بازیگران گروه هم از هنرجویان دوره بازیگری همین موسسه هستند. در یک سال گذشته کارگاهی داشتیم و با راهنماییهای آقای جلال تهرانی، مدیر مکتب تهران جلو رفتیم. چند گروه از هنرجویان زیر نظر ایشان تشکیل شد و گروه ما هم به عنوان یکی از همین گروهها فعالیت میکرد.
او که تخصصش جراحی عمومی است، درباره فعالیتش در تئاتر گفت: از هیجده نوزده سالگی که برای تحصیل در دانشگاه به تهران آمدم، تماشاگر پیگیر تئاتر بودهام. عشق اولم نوشتن است و همواره مشغول نوشتن بودهام. از سال ۹۶ در کنار تحصیل در رشته پزشکی، کار تئاتر را آغاز کردم و زیر نظر استادانی مانند آقایان محمد چرمشیر و جلال تهرانی، دوره درامنویسی را گذراندم. کم کم وارد دورههای کارگردانی هم شدم.
زرینی که در تهران دانشجو بوده است، یادآوری کرد: اهل مشهد هستم و زندگی در تهران این فرصت را میداد تا کاری را که دوست دارم، دنبال کنم. همزمان با دوره رزیدنسیام ، کار تئاتر را آغاز کردم که البته این همزمانی سخت هم بود چون دوره رزیدنسی (دستیاری پزشکی) بسیار پرفشار و اضطراب است و شیفتهای سنگینی دارد.
او که هماکنون طرح خود را در یکی از مناطق محروم استان هرمزگان میگذارند، افزود: همزمان با طرح، تمرینهای نمایش«فردا» هم پیش میرفت که کار سختی بود. رفت و آمد و همینطور تمرین آنلاین، دشواریهای خود را داشت و برای یک ماه اجرا به سختی توانستم هماهنگ کنم.
زرینی اما با همه این سختیها علاقهمند به ادامه این کار است و تاکید کرد: قطعا تئاتر و بخصوص نوشتن برای تئاتر را ادامه خواهم داد چون همیشه برایم یک مکاشفه و مواجهه هنری بوده است. مکاشفه لحظهای و زنده بودن تئاتر بیشترین ارزش را دارد.
او درباره ارتباط خود به عنوان یک جراح با تئاتر چنین توضیح داد: ارتباط جراحی با تئاتر همچون زنجیری است که تا به حال دیده نشده و فکر میکنم دارم آن را میبینم؛ تاثیر دردهای جسمانی در خلق هنری. کاری هم که الان روی صحنه دارم، خیلی بیارتباط با رشته تخصصیام نیست و نگاه تازهای به آن دارد. به هر روی، بین درد جسمانی و درد روحی انسان مدرن امروز ارتباط عمیقی وجود دارد که به آن توجه دارم.
او درباره تاثیر شرایط فعلی جامعه بر وضعیت تئاتر و آینده جوانان تئاتری توضیح داد: شاید حال مردم این روزها خوش نباشد ولی در همین حال هم هر کسی میتواند مکاشفه شخصی خود را در هنر داشته باشد. بنابراین حتی با این شرایط هم قطعا تئاتر را ادامه میدهم و خلق آثار هنری در همین وضعیت هم تداوم خواهد داشت.
این کارگردان جوان خاطرنشان کرد: استقبال از نمایش خیلی دغدغهام نیست و مکاشفه گروهی برایم در اولویت است. وقتی نیمه دهه هشتاد با تئاتر آشنا شدم، حال و هوای خیلی خوبی داشت و فضا متفاوت بود ولی در این کار، نومیدی برایم معنایی ندارد. بزرگترین چیزی که آقای تهرانی به ما آموخته این است که اول خودمان مخاطب کار خود باشیم و پروسه خلق یک اثر بیش از هر چیز دیگری اهمیت دارد. اجرای عمومی هم درواقع تکمیل پروسه مکاشفه و مواجهه است. به هر حال تئاتر اولویت من است و جراحی، ابزاری است کمکی که شاید بتوانم با خیالی راحتتر کار کنم.
نمایش «فردا» به نویسندگی و طراحی و کارگردانی سروش زرینی با بازی حمیده گل محمدی، محمد تنها روی صحنه میرود و دیگر اعضای گروه اجرایی آن به شرح زیر هستند:
مشاور هنری: ایمان عنایتی، طراح پوستر: مازیار تهرانی، طراح گریم: قدسی شریعتی، اجرای گریم:قدسی شریعتی، پیمان پرندوار، طراح و اجرای لباس: حمیده گل محمدی، انتخاب موسیقی: ایمان عنایتی، دستیار کارگردان:پگاه نکوکار، منشی صحنه:میترا بهرامپور، روابط عمومی و تبلیغات: بهناز شهسوار، موشن گرافی: صادق حسینی، ساخت تیزر: امین صامتی، مسئول صفحه مجازی : یاسمین زرینی.
در توضیح این نمایش آمده است: «فردا»، یک اجرای تجربی و برداشتی آزاد از متنی است که حدود ۵۳ سال پیش در کشوری دیگر نگاشته شده است و در طی پروسه تمرینی و تجربی ما در مکتب تهران، به عنوان یادگار و پایان کار از یک پروسهی هنری، در طی یکسال، به این فرم در آمده است.