ناصر ارباب- محمد حاتمی، بازیگر و کارگردان شناختهشده،بهتازگی نمایشی با نام «شبیه خون» را به نویسندگی سهراب حسینی، در سالن قشقایی تئاتر شهر تهران روی صحنه برده است. نمایشی که بر اساس تکگویی به روایت تنهایی، رنج ها و امیدهای یک انسان میپردازد. در این تئاتر که از ششم شهریور شروع شده است و تا بیستم این ماه ادامه دارد، محمد حاتمی و صدف حسینی (بازیگران روی صحنه) و حسین رفیعی (بازیگر صدا) ایفای نقش میکنند. نمایشی که برخی از مخاطبان، استعاری بودن دیالوگ و نوع طراحی صحنه را از نقاط قوت آن برشمرده و به همین دلیل برای درک عمیق تر مفهوم این اثر نمایشی به تماشای دوباره و لذت بردن عمیقتر از آن روی آوردهاند. به بهانه اجرای این نمایش با محمد حاتمی که سالهاست تجربه بازیگری در سینما، تلویزیون و تئاتر را در کارنامه خود دارد، گفت و گو کردهایم. در این مصاحبه به موضوعاتی درباره تئاتر «شبیه خون»، وضعیت امروز تئاتر ایران در جهان و دلایل کمرنگ شدن این هنر در ذهن تعداد زیادی از مردم پرداختهایم.
لطفاً درباره دلیل انتخاب نمایش نامه «شبیه خون» و چگونگی شکلگیری آن توضیح دهید.
من برای این نمایش از متن آمادهای که از پیش نوشتهشده باشد، استفاده نکردم، به عبارتی این نمایش، اثری نیست که ما آن را از میان نمایش نامههای از پیش نوشتهشده انتخاب کرده باشیم. ابتدا با سهراب حسینی از کارگردانان و نویسندههای مطرح برای سوژه یابی این اثر، صحبتهایی کردم. بعد از دست یافتن به چند سوژه از سهراب خواهش کردم نمایش نامهای بر اساس تکگویی بنویسد. او شروع به نوشتن کرد و چند طرح به من داد. درنهایت، یک طرح را که در حد دو خط بود،انتخاب کردیم. طرح اولیه ما تنها در این چند جمله خلاصه میشد که: «این تکگویی، گزارشی است مخدوش از آن چه بر انسانی تنها اما امیدوار گذشته است». بر اساس همین ایده چند سطری، نمایش «شبیه خون» به روایت تنهایی، رنج ها و امیدهای یک انسان میپردازد که محل اقامتش مشخص نیست.
این اثر نمایشی چه اهدافی را دنبال میکند؟
به این سؤال شما نمیتوان پاسخ مشخصی داد. هنرمند، اصولاً با نگاه دقیق به اتفاقات جامعه، اثر هنریاش را خلق میکند، این که بخواهم بگویم این اثر هنری چه هدفی را درنهایت دنبال میکند، دیدگاه کاملی نیست. باید بگویم که در این نمایش و انتقال مفاهیم آن ، نهایتی در کار نیست. این اثر نمایشی را آنگونه ساختهایم که مخاطب بر مبنای فضای فکری خودش و در همان لحظه که نمایش را میبیند برداشتهایی داشته باشد و در مرحله بعد، وقتی از سالن بیرون رفت این نمایش همچنان تجربهها و اتفاقات جدیدی را در ذهن او خلق کند.
یعنی این نمایش پایانی باز دارد؟
اجازه بدهید برای پاسخ به این سؤال شما مقدمهای بگویم. من در این نمایش میخواهم این سؤال را در ذهن مخاطب ایجاد کنم که مگر انسان پس از مرگ تمام میشود؟ بیتردید پاسخ منفی است. انسان از مرحلهای به مرحلهای دیگر انتقال پیدا میکند. مرگ، پایان یک پوشش است، ولی ماهیت روح ما که به پایان نمیرسد. داستانها و زندگی همچنان جریان دارد. قرار نیست این نمایش برای یک هفته یا یک ماه آینده پیامی داشته باشد و پیام نمایش بعدازاین تاریخ به فراموشی سپرده شود. به نظر من دوام و قوام هنر به این است که بیانتها باشد و در هر زمان و مکانی تاثیر خودش را نشان دهد، نه این که تاثیر آن با گذر زمان کمرنگ شود.
از سؤالات مربوط به نمایش «شبیه خون» که بگذریم، جایگاه تئاتر ایران را در مقایسه با تئاتر دیگر کشورهای جهان چگونه ارزیابی میکنید؟
در سالهای نهچندان دور به دلیل تعاملات فرهنگی که با دیگر کشورها داشتیم هنرمندان تئاتر ما بیش از ۲۰ تا ۳۰ تئاتر را در خارج از کشور روی صحنه میبردند، اما پس از مدتی انگار، مدیران فرهنگ و هنر با تصمیماتی (که هیچکدام از هنرمندان عرصه تئاتر دلیل آن را نمیدانند) بودجه این اجراها را قطع کردند و کمکم این مراودات از بین رفت. من معتقدم که تبادلات فرهنگی میان کشورهای مختلف، روابط و دیدگاههای مردم این کشورها را نسبت به هم تقویت میکند. انسانهای جهان با فرهنگ و هنرشان با یکدیگر ارتباط میگیرند نه با پیچ لوله نفت. شاید فعالیتهای دوجانبه اقتصادی، دولتها را به هم نزدیکتر کند، اما عموم جامعه با فرهنگ و هنر به هم وصل میشوند. پیشینه هنر که همان عشق، صلح و دوستی است در همه جای دنیا از یک سرچشمه آب میخورد. جایگاه تئاتر ما در دنیا در سالهای گذشته بسیار ممتاز بوده است. همین امروز هم در سطح جهان، تئاتر ایران از سینما جدیتر گرفته میشود. پس باید تا دیر نشده است برای ازسرگیری اجراهای خارج از کشور چارهاندیشی شود.
پیشنهاد شما برای رونق دوباره تئاتر چیست؟
به نظر من باید فردی مسئولیت حوزه هنر را بپذیرد که راجع به این حوزه، شناخت دیرینهای داشته باشد. مسئولان هنر کشور، باید برنامههایی برای درازمدت بنویسند نه این که با تغییر هر مدیر، برنامهها بهکلی تغییر کند. ما بازیگران تئاتر زیادی داریم که با آثار ارزشمندشان در دنیا، جای پای محکمی از خود به یادگار گذاشتهاند، اما همین بازیگران موثر به دلیل برنامهریزیهای ضعیف دچار سرخوردگی شده اند و امروز، دیگر خبری از آنها نیست.
و سخن پایانی
مردم را به دیدن تئاتر و آشتی با این هنر، دعوت میکنم. دیدن تئاتر، یکی از مهمترین خوراکهای فرهنگی فرزندان ما به شمار میآید. این موضوع مثل روز روشن است که با بالا رفتن تعداد مخاطبان تئاتر، علاوه بر استمرار این هنر، اندیشههای عمیق و سازنده تئاتر به یک خانواده، یک شهر و یک کشور منتقل میشود.
محمد حاتمی از جهانیسازی تئاتر ایران معطل حمایت مسئولان گفت
گفتوگوی اختصاصی خراسان با محمد حاتمی ،بازیگر و کارگردان شناخته شده تئاتر،سینما و تلویزیون درباره دلایل حضور کمرنگ تئاتر ایران در دیگر کشورها