کارگردان نمایش «بزباش» درباره دغدغهای که موجب تولید این نمایش شده است، گفت: ایده اولیه این اجرا حین ترجمه نمایشنامه «بچهیتیم» اثر «لیل کسلر» به ذهنم خطور کرد. یکی از چندین موضوعی که نگارنده در این اثر به آن پرداخته بود؛ تبعات مراقبت بیش از حد از فرزندان بود. البته در نمایشنامه اصلی به این موضوع صرفاً اشاره شده بود و موضوع اصلی نمایشنامه مسائل دیگری بود که موضوع بحث ما نیست.
صدرا صباحی گفت: به هر صورت، یک خطی داستان آن اثر به این موضوع میپرداخت که چگونه مراقبت بیش از حد میتواند خطرآفرین باشد. وقتی با خانم یاسمن اسمعیلزادگان (نویسنده این اثر) اولین جلسه جدی خود را برگزار کردیم، به این نتیجه رسیدیم که آن خط داستانی را دنبال کنیم. به این ترتیب در نهایت نمایشنامه «بزباش» نوشته شد که اثری مستقل بود و هیچ تناسب و ارتباطی را با متن اولیهای که از آن الهام گرفتیم نداشت.
این کارگردان تئاتر در ادامه صحبتهایش بیان کرد: به هر صورت دغدغه اصلی قبل از پیدایش هر نمایشنامهای برای من، تبعات مراقبت و دلسوزی بیش از حد است و اینکه چگونه گاهی مراقبت میتواند ورای هر نوع میزان خشونتی، آسیبزا باشد.
صباحی درباره مخاطب هدف خود در این اجرا توضیح داد: به شخصه با تفکیک مخاطب در اجرای عمومی بسیار مخالفم، به خصوص آنجایی که دستهبندی به عوام و خواص تبدیل میشود. اما جدا از این موضوع، در مورد این کار، مخاطب ما میتواند هر کسی باشد، اما به گمانم کسانی که تنها زندگی میکنند احساس سمپاتیک بیشتری با اثر کنند.
او ادامه داد: به معنای وسیعتر نیز تمام افراد تفکیک شده بر اساس جبر محیطی، جبر خانوادگی و جبر جغرافیایی میتوانند با این اثر ارتباط برقرار کنند. در نهایت فکر میکنم این نمایش برای هرکسی که بتواند منِ مغلوبش را در نمایش پیدا کند و از آن رهایی یابد، مناسب باشد.
کارگردان نمایش «اسطرلاب» در بخش دیگری از صحبتهایش درباره شرایط دو قطبی جامعه تئاتر که نسبت به اجرا رفتن یا تحریم با یکدیگر اختلاف نظر دارند؛ گفت: همسو با افرادی هستم که تلاش میکنند در میان بایدها و نبایدها به زیستن ادامه دهند. اگر چند ماه پیش از خود من هم، همین سوال پرسیده شده بود، قاطعانه بر سر ایده اجرای عمومی نرفتن میبودم و مفاهیم و اهداف این کنش را بیان میکردم.
صباحی در ادامه عنوان کرد: در همین راه هم، پس از شکلگیری ایده اجرا نرفتن تا تحقق خواستههای هنرمندان، دو اجرا که به صورت کارگاهی و با مرارت بسیار تولید شده بودند را فدای منفعت جمعی جامعه هنری کشور کردم، اما با در نظر گرفتن شرایط خاص کنونی، اجرا نرفتن من و امثال من تنها ثمرش آسیب فردی به خودمان و دیگر هیچ است. به هر صورت حتی اگر دیگرانی با من در جزئیات به اشتراک نرسند، روحیه هنرمند و روح اثر هنری در آزادی هنرمند معنا میابد.
او همچنین در ادامه صحبتهایش درباره همکاری با خانه هنرمندان ایران گفت: خانه هنرمندان مأمن همه هنرمندان است. تاکنون نشده که هیچ کدام از پرسنل در حق ما کملطفی کنند. تا به امروز همهچیز جز دیمر نوری سالن که سوخته، مطلوب بوده است. امیدوارم مدیران محترم این خانه هر چه زودتر فکری برای دیمر سالن و افزایش اتاقهای گریم مجموعه کنند.
این کارگردان تئاتر در بخش پایانی صحبتهایش بیان کرد: امیدوارم روزی فرا برسد که همه مردم ایران و به خصوص هنرمندان هوای یکدیگر را داشته باشند تا هنر ایران زمین بتواند به جایگاه راستینش برسد. به عنوان حسن ختام میخواهم سخنی از بزرگی بگویم؛ «آرزویم دوستی انسانها است»
نمایش «بزباش» به نویسندگی یاسمن اسمعیل زادگان و کارگردانی مشترک صدرا صباحی و مسعود کاروری هر شب ساعت ۱۹ در سالن انتظامی خانه هنرمندان ایران به صحنه میرود.