مصطفی راغب بهواسطه ارادتی که به سرورسالار شهیدان دارد همواره تلاش میکند در نیمه اول ماه صفر به کربلا برود و در پیاده روی اربعین حضور یابد. خودش میگوید: «فکر میکنم سالهای ۸۳یا۸۴ بود. آمریکاییها تازه به عراق حمله کرده بودند و سقوط صدام راه حضور به پابوس آقا را باز کرده بود. اولین بار قاچاقی به کربلا رفتیم. به یاد دارم پدرم با تعدادی از دوستانش تصمیم گرفتند از مرز خرمشهر به عراق بروند و من هم که نوجوان بودم با آنها رفتم. در خرمشهر به ما گفتند شب را بخوابید ساعت ۳ صبح از مرز خارج میشویم و اذان صبح عراق هستیم. خواب به چشمانم نمیرفت. تا صبح به فکر لحظات حضور در کربلا بودم. حوالی ساعت ۳ صبح بیدار شدیم و با قایق به سمت عراق حرکت کردیم. اواسط راه بودیم که مرزبانان ما را دیدند و شروع به تیراندازی کردند. لحظات خیلی سختی بود. خیلی ترسیده بودیم ولی به لطف خدا اذان صبح وارد عراق شدیم و از آنجا به کربلا رسیدیم. حضور در کربلا و حرم مطهر امامحسین(ع) و حضرت عباس(ع) لحظات عجیبی بود؛ واقعا نمیشود توصیف کرد».
راغب پس از این سفر میل و رغبت زیادی به پیادهروی پیدا کرد و چند سالی است مرتب به این سفر میرود. او درخصوص شوق و لذت حرکت با پای پیاده از نجف به کربلا، معتقد است: حضور در کربلا حس خاصی دارد و قابل توصیف نیست. تا زمانیکه در این مسیر نیایید به لذت آن پی نمیبرید. به حرف زدن نیست. خیلی از دوستان اعتقادی به این سفر نداشتند و نمیآمدند اما وقتی برای اولین بار آمدند و شوق حضور را دیدند، نظرشان تغییر کرد.