دومین مینیسریال سجاد پهلوانزاده با بازی مهدی حسینینیا با یک قصه پراتفاق و کنجکاویبرانگیز مورد توجه قرار گرفت و پایانبندی خوبی داشت
سریال «حیثیت گمشده» جمعه هفته قبل پس از انتشار ۹ قسمت به پایان رسید. این مجموعه دومین مینیسریال سجاد پهلوانزاده است که قصه و ژانر متفاوتی نسبت به ساخته قبلی او یعنی «سقوط» داشت. شروع خوب «حیثیت گمشده» نوید سریالی موفق را میداد و درنهایت نیز این اتفاق رخ داد. ساخته پهلوانزاده اگرچه بدون حضور ستارههای سینما تولید شده بود، اما این مجموعه به پشتوانه یک قصه خوب و کنجکاویبرانگیز، توانست مورد توجه قرار بگیرد و تا پایان نیز مخاطبان خود را حفظ کند. این مجموعه سرانجام با یک پایان نه چندان قابل پیشبینی به پایان راه رسید و توانست در میان سریالهای موفق نمایش خانگی، جایی برای خود باز کند.
روایت خوشریتم و پرماجرا
«حیثیت گمشده» قصه مردی به نام «امیر» را روایت میکرد که پس از مرگ همسرش در یک تصادف، به وجود رازهای مهمی در زندگی او پی میبرد. بارداری «هاجر» هنگام مرگ با وجود بچهدار نشدن آنها، باعث میشود «امیر» به کندوکاو گذشته همسرش بپردازد. روایت «حیثیت گمشده» حول محور دو سوال مهم میچرخید؛ اول اینکه چطور «هاجر» در دام فروش مواد مخدر افتاده و چه کسی مقصر گرفتاری او بوده است؟ معمای سریال در همان آغاز، حس کنجکاوی را در مخاطب ایجاد کرد، بنابراین قصه در شروع تماشاگر را با خود همراه کرد و سپس قدم به قدم، به سمت رمزگشایی از این معما رفت. معمای سریال آنقدر غیرقابل پیشبینی و جذاب بود تا تماشاگر از ابتدا تا انتها به پیگیری قصه ترغیب شود. «حیثیت گمشده» در قالب مینیسریال تولید شده بود، بنابراین مانند بسیاری از سریالهای نمایش خانگی، در دام کشدار شدن قصه نیفتاد. داستان مخاطبپسند «حیثیت گمشده» کشش لازم را برای جلب توجه مخاطب داشت و مسیر فیلمنامه هم خوشریتم و پراتفاق طراحی شده بود.
ترکیب بیستاره، اما موفق
گروه بازیگران «حیثیت گمشده» ستارهای نداشت، اما ترکیب خوب و هوشمندانهای داشت. مهدی حسینینیا به عنوان بازیگری که اخیرا با «میخواهم زنده بمانم»، «یاغی» و «رهایم کن» در مرکز توجهات مخاطبان بوده، نقش اصلی سریال را برعهده داشت. بهزاد خلج با مجموعه پربیننده «پوست شیر» خاطره خوبی از خود در ذهن مخاطبان به جای گذاشته، امیر نوروزی با «میخواهم زنده بمانم»، «مردم معمولی» و «روزی روزگاری مریخ» به چهره آشنایی برای مخاطبان تبدیل شده بود. ستاره پسیانی، الناز حبیبی و مهدی زمینپرداز نیز بازیگران شناختهشدهای بودند و درنهایت حضور آنها کنار یکدیگر، ترکیبی جدید و غیرتکراری را شکل داده بود. بازی خوب بازیگران به ویژه مهدی حسینینیا و امیر نوروزی یکی از برگهای برنده «حیثیت گمشده» است.
پایانبندی خوب و غیرکلیشهای
پس از روشن شدن نقش «فرشاد» در اتفاقاتی که برای «هاجر» رخ داده بود و بهویژه پس از مهمانی «احمد بلور»، عدهای از مخاطبان درباره هویت نفر اصلی پشت ماجرا پیشبینیهایی کردند، اما دست قصه کاملا برای مخاطب رو نشده بود و معمای آن همچنان تا انتها کار میکرد. شک و تردیدها درباره هویت نفر اصلی به یقین تبدیل نشده بود و بسیاری از مخاطبان پیشبینی خاصی درباره این موضوع نداشتند، به این ترتیب هیجان سریال تا انتها حفظ شد و قسمت آخر برای عموم تماشاگران «حیثیت گمشده» با غافلگیری همراه بود. پایانبندی کامل، باورپذیر، تلخ و البته بدون پند و اندرز این سریال باعث شد پرونده دومین مینیسریال پهلوانزاده، با خاطره خوبی در ذهن مخاطبان بسته شود. هرچند که میتوان به منطق بعضی اتفاقات قصه مانند رفاقت سریع «اسماعیل» و «امیر» و همچنین فرار ساده و غیرمنطقی «امیر» از مهمانی «فرشاد» ایرادهایی وارد کرد، اما فارغ از این موضوع به صورت کلی میتوان گفت روند اتفاقات «حیثیت گمشده» برای مخاطب قابل پذیرش بود