نگاه عارفانه و حماسی به عاشورا، چیزی است که در چند قسمت اول سریال «رحیل» به وضوح مشاهده میشود. شاید پیش از این تنها یک نگاه آیینی و حزنآلود به این واقعه تاریخی وجود داشت اما وقتی شخصیت محا به آسمان نگاه میکند و میخواند «کیست این پنهان مرا در جان و تن»، فرای آن حزنی که در کربلا دیده، عشقی با نگاه زنانه دارد.
رحیل اصراری به نشان دادن عاشورا و کربلا و آن نمادهای همیشگی ندارد. آرام در ذهن مخاطب میخزد و مفاهیمی مثل جادوگری قاجار و مصائب زنان اندرونی را نشان میدهد. هرچند که قرار است در ادامه قصه شاهد برپایی تعزیه زنانه باشیم اما بیان این مفاهیم با تنیدن در یک قصه معاصر، باعث شده تا روایتی تازه از مفاهیم عاشورایی مقابل آنتن برود. علاوه بر هنری که رامین عباسیزاده در بیان مفاهیم ماورایی دارد، نگارش فیلمنامهای که بتواند بهدرستی، عمیق و بر پایه واقعیت، مفاهیم موردنظر را به مخاطب منتقل کند، نیاز به یک قلم قوی و استوار دارد. فرهاد نقدعلی، نویسنده فیلمنامه سریال رحیل است که طبق گفته تهیهکننده، هنوز هم در کنار کار حضور دارد تا بازنویسیهای لازم در فیلمنامه صورت گیرد. او از دو سال و نیم تحقیق و پژوهش برای رسیدن به مفاهیم دقیق قصه رحیل میگوید. در ادامه گفتوگوی فرهاد نقدعلی، نویسنده سریال رحیل را با جامجم میخوانید.
آن چیزی که بهوضوح در سریال رحیل دیده میشود، عمیق بودن مفاهیمی است که در تصویر بیان میشود. دیالوگها تا حد زیادی در خدمت پیشبرد متن بوده و همگی شاهدی بر تحقیقاتی است که پیش از نگارش فیلمنامه انجام شده است. فرهاد نقدعلی که پیش از این دستی بر تولید کارهای نمایشی داشته، در سریال رحیل هم در قامت نویسنده حضور دارد. او درخصوص تحقیقاتی که پیش از نگارش فیلمنامه انجام شده، به جامجم میگوید: هنوز هم در ارتباط مستقیم با عوامل هستم و بسیاری از سکانسها را با همراهی عوامل، بازنویسی و روی متنها کار میکنیم. درباره تحقیق پیش از نگارش باید بگویم، زمانی که خواستیم این ایده را به قصه تبدیل کنیم، از تحقیقات قبلی خودم استفاده کردم و برخی از تجربیاتم در حوزه نمایش هم به کمکم آمد اما وقتی کار بهصورت جدی با آقای عباسیزاده شروع شد، تحقیقاتمان را وسیعتر کردیم. خواندن کتابهای مهم آن دوره ــ از کتابهای حسین مکی درباره تاریخ آن زمان گرفته تا کتابهایی مثل احزاب سیاسی ملکالشعرای بهار و رمانهایی همچون تهران مخوف مشفق کاظمی ــ بخشی از تحقیقات ما بود و در کنار آن تلاش کردیم هر سندی را بررسی کنیم. در واقع میخواستیم هر چیزی که در مورد تاریخ میگوییم را با سند مطرح کنیم که زمان زیادی از ما میگرفت. در کنار آن، از مشاور تاریخی در کار استفاده کردیم که متنها را میخواند و مواردی را که لازم بود، اضافه میکرد. بهجز مسائل تاریخی، درباره عمان سامانی با او صحبت میکردیم. وقتی استفاده از اشعار عمان سامانی پیشنهاد شد، شناختی نداشتم؛ تحقیق کردیم و به مرور متوجه شدم که این شاعر هم به عاشورا، نگاه عارفانه داشته است.
حضور مشاور تاریخی در کنار گروه
وی ادامه میدهد: پژوهش کار به شکل جدی انجام شده است. در واقع درباره هر مبحثی که در سریال مطرح میکردیم، پژوهش صورت میگرفت؛ مثلا صحافخانههای آن زمان، کتابخانه سلطنتی آن دوران و ذخایر موجود در کاخ گلستان که قبل از مطرح شدن در سریال درباره آن تحقیق میکردیم. به لحاظ زمانی حدود دو سال و نیم زمان برد، چون تحقیقاتمان را شروع کردیم و بعد نگارش و تحقیق را در کنار هم ادامه دادیم. هنوز هم برای قسمتهای بعد در تلاش هستم، برخی مسائل را با نظر مشاور تاریخی اضافه کنم. مسائل تحقیقاتی بسیار کار سختی است و این وسواس از طرف من و هم از طرف آقای عباسیزاده بوده؛ حتی روی پوسترهای تئاتر که روی دیوارها زده میشد، حساس بودم که اگر دوربین هم آنها را نمیگرفت، کلمات درست استفاده شود. به این نکات اجرایی بسیار توجه میکردیم. حتی آقای عباسیزاده، مشاور تاریخی را به صحنه میبرد تا موارد مختلف را چک کند. سعی کردیم تحقیقاتمان چند جانبه باشد.
این نویسنده درباره ورود به بحث خرافه و پرداختن به آن در سریال اینطور میگوید: در آن دوران رمالی بهشدت رواج داشته و به آن علوم خفیه یا غریبه میگفتند. از درون دربار گرفته تا مردم عادی به آن باور داشتند. مثلا یکی از باورها این بود؛ اگر دو جغد از ساعت شمسالعماره بیرون بیاید، یعنی سلطنت واژگون میشود و سلطنت دیگری میآید. من این اعتقاد آن زمان را با قصه پیوند زدم تا مسأله خرافههای کاملا اجتماعی را نشان دهم. این نکته و باور در کتابهای جعفر شهری و دیگر منابع اشاره شده است. مورد دیگری که در سریال به آن اشاره کردیم، مرواریدی است که در توپخانه بوده و همین نشان میدهد رمالی در آن دوران چقدر رواج داشته است.
ماجرای رمالهای قاجاری
نقدعلی ادامه میدهد: تلاش کردیم همه این موارد را به شکل نمایشی نشان دهیم. رمالهای آن دوره خیلی تلاش میکردند نوع ادبیات گفتاری خاص خود را داشته باشند تا مردم را جذب کنند. حتی در پوشش و لباس و فضایی که کار میکردند هم اینطور بود. شاید برخیشان حقیرانه زندگی میکردند اما بهطور کلی تلاش میکردند متفاوت باشند. این را در شخصیت قصه رحیل که رمالی میکند هم نشان دادیم. هر کتابی را درباره آن زمان بخوانید، ممکن نیست که در مورد خرافه نگفته باشد. در یک شعر دیدم که نوشته بود و از دو چیز آن زمان ناله کرده که یکی دزدی و دیگری رمالی بوده، یعنی شرایط اجتماعی آن زمان را نشان میدهد که چقدر رواج داشته است. مثلا چنار عباسعلی که یک درخت مقدس در کاخ گلستان بوده و ما در مجموعه رحیل به آن اشاره کردیم. با این حال، شاید کمتر جای آن بود که در سریال به همه این خرافهها اشاره کنیم. وی به شناسنامه شخصیتی هرکدام از نقشهای سریال رحیل اشاره کرده و میگوید: چیزی که در شناسنامه بیتاج با بازی اندیشه فولادوند اشاره کردیم، این است که کولی بوده. درباره کولیها خیلی تحقیق کردیم و با این کد، نشان دادیم که رگ و ریشه او به کجا میرسد. در واقع تفکرات سحر و جادو را از اقوام همسایه گرفته است. ما رمل و اسطرلاب و کفبینی در تهران قدیم زیاد داشتیم اما ستارهبینی کمتر بوده. شخصیت ما به دلیل گذشتهای که دارد، روی ستارهبینی هم کار میکند. کولیها چون همیشه در سفر بودند، به مناطقی مثل کشمیر رفتوآمد میکردند. به همین دلیل شخصیت بیتاج، علوم غریبه را از فرهنگهای همسایه آموخته است. بهطور کلی ریشه کولیها به هند برمیگردد، آنها دائم در سفرند و در کل دنیا پخش شدهاند.
شروع تعزیه زنانه
نقدعلی درباره پرداختن به تعزیه زنانه در این مجموعه میگوید: تعزیه زنانه در اواخر ناصرالدینشاه و به همت زنان آن دوران توانست به یک کار پیشرو تبدیل شود. شخصیت قهرمان رحیل هم میخواهد دوباره این تعزیه زنانه را از اندرونی به میان مردم بکشاند. زنان در آن دوران حرکات نو و پیشرو زیاد داشتند؛ این مسأله از ادبیات تا تعزیه دیده میشود. انگار آنها نمیخواستند تنها تماشاگر باشند، تلاش میکردند خودشان در صحنه باشند. تعزیه زنانه را یکی از دختران ناصرالدین شاه کلید میزند و قهرمان سریال تلاش میکند این تعزیه زنانه را به میان مردم ببرد. تعزیه زنانه شکل نوینی از نمایش ایرانی بوده. ما پیش از این نمایشهای شادیآور زنانه داشتیم و برخی از نسخههای نمایش در قدیم، برای تعزیه زنانه نوشته شده بود. محا در سریال رحیل تصمیم دارد تعزیه زنانه راه بیندازد، صحافباشی برای آنها نسخه تعزیه مینویسد و تمرین آنها را در طول کار میبینیم.
ورود اشعار عارفانه عمان سامانی
به گزارش جامجم، یکی از نقاط قوت سریال رحیل، استفاده از اشعار عارفانه عمان سامانی در مدح عاشوراست. عمان سامانی جزو اولینهایی بوده که تلاش کرده نگاهی حماسی و عاشقانه به واقعه عاشورا داشته باشد و خطی از اشعار و نگاه او را میتوان در شخصیت محا مشاهده کرد. نقدعلی، نویسنده سریال رحیل درخصوص استفاده از اشعار این شاعر میگوید: مسیری که قصه ما طی میکند، سلوک عارفانه است که در ادبیات خودمان داریم. مثل سیمرغ عطار یا کارهای مولانا و این مسأله در دل ادبیات ماست. قصه عاشقانه رحیل هم که بین اصلان و محا شکل میگیرد، یک سیر و سلوک عاشقانه و عارفانه ادبیات ایران است. وقتی با عمان سامانی آشنا شدم، بسیار به وجد آمدم و دیدم این سیر و سلوک در او هم وجود داشته و نگاهی عارفانه به عاشورا دارد. تلاش کردیم مسیر و سیر و سلوکی که در ادبیاتمان وجود دارد را در زندگی شخصیتها و قهرمانپردازی ببینیم وادیهای این سلوک را به زبان نمایش بیان کنیم و عشقی ایرانی را نشان دهیم. چند نوع عشق در این کار خواهیم دید اما مسیر شخصیت اصلی ما متفاوت است. قبل از رفتن محا به کربلا، نوشتههایی را به اصلان میدهد که باید عین نوشتهها با عشق برخورد کند.