*مجتبی رمضانی
به گزارش دیدار امروز،اگر فقط چند قسمت از مجموعه «رحیل» را دیده باشید، متوجه میشوید که موسیقی شخصیت برای بیشتر کاراکترهای این مجموعه قابل تفکیک است. بهعنوان مثال، وقتی قصه به سمت و سوی بیتاج و سحر و جادوی او میرود، موسیقی آن هم با همین رنگ و لعاب است و وقتی به اندرونی و دغدغههای مها میرود، حال و هوای موسیقی آرامتر و با آرامش بیشتری است. ریتم موسیقی رحیل در خدمت محتوای ارائه شده و برای پیشبرد قصه اصلی است.
تفاهم بین عوامل، نقطه قوت رحیل بود
به نظر میرسد رحیل با توجه به محتوایی که دارد، مجموعهای سخت در انتخاب موسیقی و ساخت آن است. محمد نصرتی، آهنگساز سریال در گفتوگو با جامجم بیان میکند: با توجه به فضای تاریخی که داشت، کار سختی برای فضاسازی و انتخاب نوع موسیقی داشتیم. طبیعتا برای رسیدن به آن چیزی که مدنظرمان بود، باید کمی بیشتر کار میکردیم تا بتوانیم نتیجه بگیریم. در این زمینه فیلم و سریال فرق دارد. یعنی در اصل میتوانیم بگوییم تفاوت موسیقی فیلم و موسیقی سریال عمده است. فیلم در یک مدیوم دو سه ساعته اجرا میشود، در حالی که سریال حداقل ۲۰تا۳۰ یا حتی۴۰ قسمت قرار است پخش شود. نکتهاش این است که شما باید موسیقیای داشته باشید که بتوانید کل سریال و روند داستانی آن را با جزئیات توضیح دهید. نکته مهمتر این که تیتراژ سریال با تیتراژ فیلم خیلی با هم تفاوت دارند. تیتراژ سریال یک جور در اصل نماد آن اثر برای ورود به داستان است. یعنی هر بار که مخاطب آن را نگاه میکند، با آن تیتراژ وارد فضای داستان میشود پس باید کلیتی را شامل شود و در عین حال جذابیت و موضوع را در خودش نهفته داشته باشد. برای این شکل کار کردن، خصوصا کارهای تاریخی با تهیهکننده خیلی صحبت کردیم و تغییرات زیادی برای رسیدن به اشتراکات موسیقایی دادیم؛ خیلی از فضاها را تست کردیم. هرچند از ابتدا المانهایی برای ساخت داشتیم. یعنی موسیقیای که در متن داشتیم از اول ساخته شده بود، ولی فضای تیتراژ یک مقدار متفاوت است، چون خودش باید قصههای متفاوت داستان را توضیح بدهد کمااینکه مباحثی درباره سحر، جادو، خیر، شر و فضای مذهبی هم مدنظر بود. کار سختی بود ولی خوشحالم الان به آن نتیجه مشترک رسیدیم که شنوندگان موسیقی و بینندگان سریال، این را دوست دارند. تاریخی بودن رحیل بهتنهایی کافی است تا موسیقی را به گذشته ببرد، علاوه بر این نقبی به فرهنگ دینی دارد.
از نصرتی میپرسیم چگونه این تعامل در ساخت موسیقی برقرار شد، وی توضیح میدهد: نکته مهم این است که در موسیقیهایی که فضای تاریخی ــ مذهبی دارند بتوانیم از فضاهای تازه و المانها و صدادهی جدید استفاده کنیم. یعنی به یک سونوریته جدیدتر برسیم که هم تکراری نباشد، هم جذابیت داشته باشد و هم محتوا و در اصل ایدههای سریال را شامل شود. بنابراین خیلی مهم است به ورطه تکرار نیفتیم. موسیقی باید به آن شکلی که میخواهیم، روند داستانی را پیگیری کند؛ در عین حال که مستقل کار خودش را انجام میدهد، به تصویر و درک بهتر داستان هم کمک کند.
این آهنگساز استفاده از نوع ساز، فناوری، نرمافزار و تجهیزاتی که در ساخت موسیقی این سریال استفاده شده است، عنوان میکند: من تا جایی که میتوانستم از سازهای آکوستیک استفاده کردم. اتفاقا در این سریال برای اولین بار است که فکر میکنم از ساز نفیر که خود یک جور سازشاخ قدیمی است استفاده میشود، که خودم آن را اجرا میکنم. ساز یسنای هم هست که یکی از سازهای ابداعی جدید است که از آن استفاده میکنیم و صدایی شبیه صدای دودوک دارد و آقای بهروز بیگی آن را اختراع کرده و ساخته است. همین طور از سازهای ضربی استفاده کردهایم تا در فضاسازی ریتمیک از آنها بهره ببریم. در تیتراژ و موسیقی متن هم هست. خیلی از سازهایی که داریم آکوستیک هستند. من خودم تا آنجا که مقدور بوده از صدای زنده سازهایی که اجرا میشود، غیر از سازهای کامپیوتری استفاده کردهام. هرچند صدای کامپیوتری هم در بخشهایی داریم، خصوصا برای سحر و جادو! ولی باز در همان جا هم از صدای انسانی برای بیانش استفاده شدهاست.
وی ادامه میدهد: من چون از قدیم یعنی قبل از اینکه کامپیوتر باشد، روی کاغذ، مداد و پارتیتور کارهایم را مینوشتم و ضبط میکردیم، آنها را داشتیم. توی این اثر هم یک جورهایی نتنویسی کامیپوتری بوده یعنی به جای اینکه با مداد بنویسیم با کامپیوتر نوشتیم و من آنها را به صدا و نت تبدیل کردم و نوازنده آنها را اجرا کرده است. یعنی همان نتنویسی دستی که ما با مداد و پارتیتور در گذشته انجام میدادیم، من روی کامپیوتر انجام دادم. از نت پارت نوازنده پرینت گرفته شده و روی آن اجرا کرده است. همان شکل قدیمی که امروزه نتها به شکل رایانهای نوشته میشود، آن صداها و سازها طراحی شده و به این شکل موسیقیها را ضبط کردیم.
نقشآفرینی موسیقی روی تصویر
نصرتی از تعامل ایجاد شده میان تصاویر و موسیقی نیز چنین میگوید: به نظر من، آنچه باید اتفاق بیفتد به حد قابل قبولی بودهاست؛ یعنی هم تصویر کارکرد خود را دارد و هم موسیقی و این دو در هم تنیدهشدهاند. البته من نمیتوانم روی این موضوع خیلی نظر بدهم بلکه باید مخاطبان و کسانی که منتقد هستند، در موردش توضیح بدهند ولی آنچه هست، عوامل و کارگردان، تهیهکننده، من را راضی کرده است. چون دارد روند داستان را پیش میبرد، تمها قابل قبول بوده و نوع سازبندی و صدادهیشان به شکلی است که میتواند یک فضای جدیدی را نمایش دهد.
موسیقی مستقل شخصیتها
میتوان گفت شخصیتها موسیقی مستقل دارند و با شنیدن موتیفی از یک موسیقی یه یاد یکی از شخصیتهای سریال میافتیم. نصرتی بیان میکند: طراحی موسیقی به این صورت بود که یکسری تمها داشتیم؛ یعنی موسیقی موقعیت و موسیقی تماتیک. طبیعتا برای شخصیتهای مثبت یا منفی موسیقی طراحی کردم که بتوانیم واریاسیونهای مختلفش را در فضاهای مختلف احساسی تجربه کنیم. بنابراین آن موسیقی میتواند جایی با هم ترکیب شود، کما اینکه در جاهایی از این برخورد شخصیتهای مثبت و منفی یا داستانی که داریم، تمها توانست با هم ترکیب شود. این آهنگساز درباره تاثیر حسها و عواطف یک نقش روی موسیقی هم چنین میگوید: بازیها در شکلگیری موسیقی تاثیر داشته؛ یعنی دست خلاقیت موسیقایی را باز گذاشته است. مثلا مها نقش اصلی داستان، نوع بازیش، طراحیای که برای بازیاش شده و شخصیتسازیاش، بخشی بوده که برای ساخت تم کمک کرده یا شخصیت مقابل آن شخصیت بیتاج که خانم فولادوند بازی کرده، آن هم خیلی کمک کرده برای اینکه آن تمی که میخواهم شکل بهتری داشته، هماهنگتر باشد. همگونی خوبی در احساس و بازی بازیگران بوده که من با دیدن تصاویر و بازیهای آنها توانستم آن حسی را که میخواهم، بگیرم تا موسیقیام را طراحی بکنم.