یکی از ارزشهای افزوده فیلم «شماره۱۰» به کارگردانی حمید زرگرنژاد و تهیهکنندگی ابراهیم اصغری، اکران در هفته دفاعمقدس است، چون یکی از گلایههای همیشگی در چنین مناسبتهای تقویمی، نبود اثری متناسب و شایسته برای نمایش در سالنهای سینماست.
شماره۱۰ که براساس خاطرات واقعی چند رزمنده و آزاده دوران دفاعمقدس ساخته شده، اگرچه فیلم ششدانگ و بدون ایرادی نیست اما در بضاعت این سالهای سینمای ایران در عرصه جنگ و دفاعمقدس حرفهایی برای گفتن دارد و در یک روایت قصهگو، مخاطب را تا پایان داستان با خود همراه میکند. فیلمهای جنگی بهویژه با زیرگونه فرار از زندان از پرطرفدارترین آثار سینمای جهان هستند و شماره۱۰ هم از جذابیتهای بالقوه چنین فضایی برای ارتباط با مخاطب بهره میبرد. وقتی قهرمان فیلم در پایان، اسم آن ۴۲ زندانی ایرانی که بعثیها از صلیب سرخ پنهان کردهاند را به مدد حافظه، پشت بیسیم اعلام میکند، احساسات وطنپرستانه مخاطب بیدار میشود و تلاش فیلم برای نمایشِ بزرگی کار قهرمانانی از این دست در دوران جنگ و مقاومت به ثمر مینشیند. مراسم اکران ویژه فیلم شماره۱۰ که شامگاه یکشنبه در پردیس سینمایی ملت برگزار شد، بیشتر از همه تحت تاثیر حضور ابوالفضل پورعرب، از ستارههای سینمای ایران در دهههای ۶۰ و ۷۰ بود. جالب اینجاست که باتوجه به روایت قصه در بستر جنگ تحمیلی و در فضای زندان عراق با اسرای ایرانی و تلاش بعثیها برای شناسایی فرمانده ایرانی، قصه شماره ۱۰ شباهتهایی با فیلم مردی شبیه باران به کارگردانی سعید سهیلی، محصول سال ۱۳۷۵ دارد. فیلمی که پورعرب نقش قهرمان آن را بازی میکرد و ابراهیم اصغری، تهیهکننده شماره۱۰ هم نخستین بار به عنوان تهیهکننده، آن فیلم را تولید کرد. اصغری آن زمان جوانی ۳۰ساله بود و پورعرب هم ۳۵ سال داشت و در اوج شهرت و محبوبیت بود. بازی خوب پورعرب در نقش فرماندهی به نام منصور قاسمی که قصه فیلم حول محور او و محافظت اسرا از هویت واقعی او میگردد، در سال۷۵ بسیار تحسین شد و درنهایت باعث شد پورعرب بعد از دو نامزدی دریافت سیمرغ در سالهای گذشته برای فیلمهای «عروس»(۱۳۶۹)(درنقش حمید) و «نرگس»(۱۳۷۰)(درنقش عادل) در پانزدهمین جشنواره فیلم فجر سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد را به خانه ببرد، آن هم در حالی که برای رسیدن به جایزه، رقبای نامداری را پشتسر گذاشت: خسرو شکیبایی برای فیلم «سایه به سایه»، علی مصفا برای فیلم «لیلا» و احمد نجفی برای دو فیلم «هتل کارتن» و «توفان شن». مردی شبیه باران، جزو نقشها و فیلمهای متفاوت کارنامه پورعرب است و این بازیگر تا پیش از این بیشتر در نقش جوانانی عاشقپیشه و یاغی در فیلمهایی عاشقانه، اجتماعی و حادثهای ایفای نقش میکرد اما نقشی سخت و خارق عادت در مردی شبیه باران، باعث غافلگیری مخاطبان، منتقدان و داوران شد و نتیجه خوشایندی برای پورعرب به همراه داشت. هرچند شاید از منظری بعد از این موفقیت و رسیدن به قله، آن نحسی نانوشته سیمرغ و جایزه گریبانگیرش شد و پورعرب جز مواردی معدود، چندان در فیلم و نقش شاخص و موفقیتآمیزی ظاهر نشد اما حضور موفق او در فیلم مردی شبیه باران، باعث شد پورعرب در دو سه فیلم دیگر جنگی و دفاع مقدسی جلوی دوربین برود. از جمله در فیلم «قاصدک» ساخته قاسم جعفری که پورعرب در آن نقشی در حال و هوای منصور قاسمی بازی میکند، رزمنده اسیری به نام یزدان که ترکشی در مغزش دارد. جمعه جمالزهی، نقش او در فیلم «حماسه قهرمانان» به کارگردانی جمشید حیدری هم باز به مسیری میرود که در موقعیتی مشابه با منصور قاسمی و یزدان قرار میگیرد. با این تفاوت که او این بار درباره همکاری با عراقیها به عنوان خائن و جاسوس در مظان اتهام قرار میگیرد اما از جایی به بعد، ورق برمیگردد و همان تصویری که از او انتظار داریم، روی پرده نقش میبندد: قهرمان. در «مردی از جنس بلور» که سعید سهیلی آن را سال ۷۷ و به خیال موفقیت دوباره همکاری در «مردی شبیه باران» ساخت، پورعرب نقش کاراکتری به نام رضا خدامردی را بازی میکند که از تبار جبهه و جنگ است اما گرفتار ماجرای قتل میشود. فیلم «معصوم» به کارگردانی داوود توحیدپرست هم اثر دیگری با خطی درباره دفاعمقدس است اما نقش پورعرب در آن، ارتباطی با جنگ ندارد و نقش جانباز شیمیایی قصه را فرهاد جم برعهده دارد. «زمهریر» به کارگردانی علی روئینتن هم آخرین فیلمی است که تا اینجا پورعرب در قصهای مرتبط با جبهه و جنگ ظاهر شده.
همه این مرور و خاطرهبازی، با دیدن پورعرب پابه سن گذاشته در شب اکران ویژه فیلم شماره ۱۰ شکل گرفت؛ ستارهای که همان نخستین بازیاش در فیلمی دفاع مقدسی، بهترین حضور او در این زمینه هم محسوب میشود.
همه این مرور و خاطرهبازی، با دیدن پورعرب پابه سن گذاشته در شب اکران ویژه فیلم شماره ۱۰ شکل گرفت؛ ستارهای که همان نخستین بازیاش در فیلمی دفاع مقدسی، بهترین حضور او در این زمینه هم محسوب میشود.