پس از نتایج ضعیف تیم ملی بسکتبال ایران در رویدادهای اخیر که مهر تاییدی بر نزول بسکتبال ایران در آسیا بود، کارشناسان این رشته با شرکت در میزگردی به میزبانی ایسنا، به بررسی شرایط این رشته پرداختند.
تیم ملی بسکتبال ایران در رقابتها جام جهانی ۲۰۲۳، با کسب ۵ باخت به کار خود پایان داد و از صعود به بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس باز ماند تا بسیاری از اهالی این رشته، نقدهای تند و شدیدی را نسبت به عملکرد هاکان دمیر، سرمربی ترکیهای تیم ملی مطرح کنند؛ نقدهایی که عمدتا نقطه مشترک آنها باخت مقابل تیمهایی چون ساحلعاج و لبنان بود که باعث از دست رفتن المپیک شد.
در همین راستا، خبرگزاری ایسنا میز گردی را با حضور سعید تابشنیا، کاپیتان سابق تیم ملی ایران و علی آرزومندی، مربی فعلی تیم ملی و دستیار هاکان دمیر، برگزار کرد تا ضمن بررسی عملکرد این تیم در جام جهانی ۲۰۲۳، دلایل پسرفت و افت شدید بسکتبال ایران در سالهای اخیر را مورد نقد و بررسی قرار دهد. در ادامه صحبتها و گفتوگوی تحلیلی ایسنا با دو مهمان بسکتبالی را میخوانید:
از آنجایی شروع کنیم که توقع مردم و اهالی بسکتبال در جام جهانی برآورده نشد. نظر شما در رابطه با این موضوع چیست؟
سعید تابشنیا، کاپیتان سابق تیم ملی بسکتبال:
«مردم انتظاراتی داشتند و باید ببینیم انتظارات مردم چه بود؟ سطح توقعشان را برآورده نکردیم، باید ببینیم سطح توقعشان چقدر بود؟ وقتی چنین موضوعی مطرح میشود، ما در همین ابتدای امر با یک مجهول رو به رو هستیم و آن هم این است که با توجه به شرایط بسکتبال، توقع مردم چه بوده است؟ جلوتر که بیاییم، این سوال مطرح میشود که عملکرد ما چگونه باید میبود که نبود؟ قطعا یکسری مشکلات در تیم وجود داشت و نمیشود آن را نادیده گرفت. اگر این موضوعات در سطوح بالاتر باشد خودش را کمتر نشان میدهد و اگر در سطوح پایینتر باشد، بیشتر دیده میشود. نیاز است بدانیم کاری که تیم ملی و کادرفنی باید انجام میداده چه بوده است؟ آیا آن کار انجام شد یا خیر؟
درباره تغییراتی هم که در راس تیم ملی انجام شد، باید بدانیم که در هر جای دنیا وقتی یک سازمانی دچار تغییر و تحول در راس خود میشود، فرد مسئول با مشاورهها و نقطه نظراتی که خودش دارد، تغییرات را در راستای بهبود روند کاریاش اعمال میکند. این موضوع هم تنها درباره فدراسیونهای ورزشی نیست. درباره تیم ملی بسکتبال هم این اتفاق افتاد و فقط چون به دلیل فواصل زمانی کوتاه روی کار آمدن مربیان مختلف، اقدامات لازم برای کسب نتیجه خوب با تیم ملی صورت نگرفت و مردم هم صرفا نتیجه گرایانه فکر میکنند، به همین خاطر نقدها از روی کار آمدن دمیر بالا گرفت.
تابشنیا: ما در بالاترین سطح و در کمترین زمان، تیم را تحویل این عزیزان دادیم که شناخت کافی هم نداشتند. مربیانی مثل علی آرزومندی در تلاش هستند تا این شناخت برای دمیر رخ دهد، اما زمان کم است.
همیشه بعد از تغییرات ابتدا همه میگویند این اتفاق خوب بود، اما وقتی نتیجه خوبی حاصل نمیشود هجمهها دوباره برمیگردند. کسانی که بالا سر تیم ملی بودند از جمله هاشمی، ارمغانی و هاکان دمیر، از نظر تجربه جایگاه خوبی داشتهاند اما در آن زمانی که باید میآمدند و رهبری تیم را بر عهده میگرفتند، این زمان به بازیهای جام جهانی خورد. یعنی ما در بالاترین سطح و در کمترین زمان، تیم را تحویل این عزیزان دادیم که شناخت کافی هم نداشتند. مربیانی مثل علی آرزومندی در تلاش هستند تا این شناخت برای دمیر رخ دهد، اما زمان کم است. یکسری ضعفها هم وجود دارد که طبیعی است و من در همان ابتدای صحبتهایم اعلام کردم. ما باید صبوری کنیم اما صبوری به این معنی نیست که در این مدت زمان هر کاری که دوست داریم انجام دهیم. باید برنامه بگیریم و برنامهریزی کنیم.
در این چند وقت که نقدها شدت گرفت، من همواره منتظر بودم تا کسی درباره برنامههای دمیر صحبت کند. اصلا تا کنون صحبتی درباره برنامههای دمیر صورت نگرفته است. من هم قبول دارم نتایج دمیر خوب نبوده است، اما باید ببینیم نسبت به چه چیزی بد بوده است؟ برنامه او چه بوده است؟ در چه مقطع زمانی عملکرد او بد بوده است؟ به چه نسبتی؟ ایشان با تیم ایران در قهرمانی آسیا اول شد و در جام جهانی بد نتیجه گرفت؟ به نظر من فعلا نسبتی وجود ندارد. آیا با دمیر در تورنمنت بینالملی حضور داشتهایم؟ فعلا نمیتوان قیاس کرد و این مسئلهای است که من دوست داشتم عنوان شود. برنامهای نداریم. سوال من از آقای آرزومندی این است که آیا برنامهای وجود داشته است؟»
علی آرزومندی، مربی تیم ملی بسکتبال ایران:
«برنامه و پلن راه وجود دارد و مشکل این است که برنامهها اعلام نشدهاند. ضمن اینکه باید اعلام کنم نظرات کارشناسی پیشکسوتانی چون سعید تابشنیا که همه سطوح بسکتبال را تجربه کردهاند، باعث پیشرفت و رفع مشکلات این رشته میشود. بدون تعارف میگویم ما اینجا هستیم تا خروجی و یک قدم مثبت برای پیشرفت بسکتبال ایران برداریم. از نظر من آقای تابشنیا پایه درستی را برای شروع بحث گذاشتند. اینکه توقع و برنامه چیست؟ من باید از کاری که کردهایم دفاع کنم. ما کاری را شروع کردهایم که آن را اختراع نکرده یا استارت نزدهایم، این کار از دو – سه سال قبل شروع شد چون این نیاز را احساس کردهایم. از سالها قبل صحبت این بود که دوستانی که در ۱۰ – ۱۵ سال قبل در باشگاهها و فدراسیون مدیریت کردند یا اینکه مربیگری کردند و … ، در آن روزهای خوب بسکتبال به اندازه کافی به آینده سازی و پشتوانه سازی فکر نکردهاند. ما این زنگ خطر را از ۵ سال قبل شنیدیم. آرام آرام به این نقطه رسیدیم که ترکشها از راه رسیدند. از زمزه شروع شد و اکنون واقعیت یافت.
آرزومندی: دوستانی که در ۱۰ – ۱۵ سال قبل در باشگاهها و فدراسیون مدیریت کردند یا اینکه مربیگری کردند و … ، در آن روزهای خوب بسکتبال به اندازه کافی به آینده سازی و پشتوانه سازی فکر نکردهاند
در عروسی همه خوشحالند و کسی نمیپرسد چرا خوشحالید، اما وقتی یک اتفاق بد میافتد، این اندوه عمق دارد و شما وقتی ناراحت هستید دلیل را جویا میشوید، بررسی و آنالیز میکنید. در ورزش هم همینطور است و وقتی شرایط خوب باشد شما با همان روند خوب پیش میروید و ادعای پیشرفت دارید، اما وقتی نتایج بد از راه میرسند، تحلیل میکنید که دلیل را بدانید. این شرایط پیشینه دارد. وقتی نتایج بد است باید تحلیل کرد و قاعدتا اول سراغ مربی میروند و کارها و نقدهای دم دستی را انجام میدهند. به عنوان مثال الان هم سطحیترین انتقادها رخ میدهد و بسیاری میگویند اگر آن تعویض را میکرد، اگر آن وقت استراحت را میگرفت و … ، اما این نقدها در حالی است که این اتفاقات عمق دارد! باید از عقب واکاوی کرد.
من دنبال دفاع از عملکرد نیستم و دفاعی ندارم. هر ۵ بازی در جام جهانی را باختهایم، در صورتی که میتوانستیم دو بازی را ببریم. شخصا معتقدم که باید مقابل جامعه بسکتبال پاسخگو باشیم، اما معتقدم که همه توان خود را گذاشته و تلاش خود را کردهایم، توان ما همینقدر بوده است. از چند سال قبل اقدام شد در این زمینه و بازیکنان جوانتری آمدند. وقتی شاهینطبع بازیکن ۲۰ ساله را به المپیک میبرد، یعنی احساس نیاز کردهایم. وقتی هاشمی برای پیشبرد این مهم قدم برداشت، یعنی نیاز داشتهایم. اگر نتایج خوبی داشتیم که این اتفاقات رخ نمیداد. چرا در سال ۲۰۱۴ این اتفاقات نمیافتاد؟ باید از عقبتر به این موضوعات نگاه کنیم. به عنوان مثال اگر از روزی که تیم ملی به سوریه باخت شروع کنیم، باید شاهینطبع را نقد کنیم، اما وقتی جلوتر آمدیم تیم ملی با هاشمی و ارمغانی هم باخت که این یعنی مقصر سرمربیان نیستند و مسئله عمق دارد.
چرا کسی نمیگوید مشکل کجاست؟ وقتی از دورتر به موضوع نگاه کنیم، میبینیم که بدنه و بضاعت بسکتبال ما در حال تضعیف است که دلایل بسیار زیادی مثل نحوه باشگاه داریها، تضعیف لیگ و … دارد که خود آنها هم هزاران دلیل دیگر دارند. اگر بخواهیم قدم اصولی برداریم باید این موضوعات را تحلیل کنیم. آرزومندی امروز هست و فردا نیست، اگر سطحی نقد کنیم فقط پوسته و آدمها را تغییر میدهیم، عمق ماجرا درست نمیشود. چیزی که من از آن حرف میزنم این است که نیازی را احساس کردهایم، زنگ که چه بگویم، در را از جا کنده و وارد شده است، تیم ملی ما رفت و برگشت به قزاقستان میبازد، تیم ملی ما با اختلاف به ژاپن میبازد، اینها واقعیت است و رخ دادهاند.
دوستانی که جام جهانی را نقد میکنند حق دارند و من میپذیرم، اما من می گویم که ما یک ماه لیگ را تعطیل کردیم، دو هفته در تهران بودیم و یک هفته زودتر به ژاپن رفتیم و با ۳۵ اختلاف به ژاپن باختیم. در چینتایپه هم با ۲۵ اختلاف به چین باختیم که نشان میدهد ضعف داریم و باید یک چیزی را درست کنیم. البته اینکه چه چیزی تغییر کند و درست میشود تصمیم فدراسیون و هیات رئیسه است چون ما بخشی از آن تغییرات هستیم.
آرزومندی: در مسیری که پیش رو است اگر صبوری کرده و برنامه داشته باشیم، اتفاقات خوبی رقم میخورد.
اینکه پیترگریگوریان ۲۰ ساله با آن سایز و کیفیت در میدانی مثل جام جهانی فیکس تیم ملی ایران بازی میکند، محمد امینی فیکس است و حسن علیاکبری بازی میکند، کاری نیست که ما اختراع کرده باشیم اما یک قدم رو به جلو و مهم است. شاید اگر ما یک بازیکن باتجربهتر را در ترکیب خودمان داشتیم آن دو امتیاز مقابل ساحلعاج را نمیدادیم، اما اینها چیزهایی است که ما بخاطر آنها بها میدهیم و زمان هم کم است. باید صبر کنیم تا جواب دهد. ما باید در این مسیر با آقای دمیر، هاشمی و هر کس دیگری که روی کار است صبوری و همراهی کنیم تا به نتیجه برسیم. ضمن اینکه در طول مسیر هم نفراتی چون تابشنیا نقد کارشناسی کنند تا در هر مرحله نقاط ضعف را برطرف کنیم که به نتیجه برسیم.
نقد کارشناسی حتما وجود دارد اما با نقد مغرضانه چیزی درست نمیشود. در این ۲۰ سالی که من در بدنه بسکتبال هستم و در سطح اول باشگاههای ایران مربیگری میکنم، دو ماه است که در تیم ملی بودهام و همیشه یاد گرفتهام حمایت کنم. الان هم همه عزیزانی که دوست دار بسکتبال هستند باید نقد کارشناسی کنند. در مسیری که پیش رو است اگر صبوری کرده و برنامه داشته باشیم، اتفاقات خوبی رقم میخورد.»
با توجه به پرسش مهم آقای تابشنیا، شفاف اعلام کنید که برنامه هاکان دمیر و فدراسیون بسکتبال چیست؟ آیا برنامه خاصی وجود دارد و در آن مسیر هستیم؟
علی آرزومندی، مربی تیم ملی بسکتبال ایران:
«عملا در این سالهایی که من دیدهام، وقتی کسی سرمربی تیم ملی میشود از او برنامه نمیخواهند، شما به عنوان رئیس فدراسون یک اهدافی دارید در سازمان خود که اهداف را به سرمربی مد نظر توضیح میدهید و ایشان بر اساس توانایی و رزومه خود شما را موظف میکند به سمت هدفی که دارید حرکت دهد. به نظرم داوری این احساس نیاز را دیده (تغییر نسل در بسکتبال) و از ارمغانی خواسته تا به آن سمت حرکت کند و دمیر هم وقتی آمد این موضوع را از او خواستند. حال دمیر و آرزومندی در مسیر هدفی هستند که فدراسیون مد نظر دارد.
نقشه تیم ملی این بود که اگر نتایج خوبی نداشتیم، تغییری حاصل شود که بعد از ۶ – ۷ ماه یا دو سال عدم کسب نتیجه، به یک نتیجه مطلوب برسیم. به عنوان مثال باید شرایطی ایجاد کنیم که اگر آرزومندی بعد از ۲ سال در تیم ملی نتایج مطلوبی نگرفت، وقتی تابشنیا به مجموعه اضافه شد یک نتیجه بهتر را بگیرد. شما در ورزش باید تغییر نسل و پویایی را به صورت منظم و متداول داشته باشید. اگر ما از ۱۰ سال قبل این آینده نگری را داشتیم شاید سالی دو بازیکن جابجا میشد، اما چون در آن مقطع به این موضوع بیتوجه بودیم، به جایی رسیدیم که باید ۵ تا ۷ نفر را تغییر دهیم.
تابشنیا: به نظر من بزرگترین نقطه روشن کاهش میانگین سنی تیم ملی نسبت به سالهای اخیر بود. فکر می کنم که اگر حامد حدادی را نداشتیم، میانگین سنی ما چیزی حدود ۲۳ – ۲۴ سال بود.
من فکر میکنم حال بسکتبال ما دو سه سال است که خوب نیست و نیاز است همه دست به دست هم دهند تا این موضوع که ریشهیابی درستی شده، به بهترین نحو با برنامه پیش برود. باید برای باشگاهها، لیگ، تیمهای ملی و … خود برنامهریزی کنیم تا همه آنها را یکی دو سطح بالاتر ببریم تا در چند سال آینده بار دیگر به سطح اول بسکتبال آسیا برسیم.»
با توجه به صحبتهای آقای آرزومندی، نقطه روشنی در تیم ملی بسکتبال دیدید؟ اگر وجود داشت، این نقطه روشن چه چیزی بود؟
سعید تابشنیا، کاپیتان سابق تیم ملی بسکتبال:
«به نظر من بزرگترین نقطه روشن کاهش میانگین سنی تیم ملی نسبت به سالهای اخیر بود. فکر میکنم که اگر حامد حدادی را نداشتیم، میانگین سنی ما چیزی حدود ۲۳ – ۲۴ سال بود. هر اتفاقی که میافتد یکسری محاسن و معایبی دارد، البته من دوست ندارم اسم آن را معایب بگذارم و آن را نقطه مقابل محاسن مینامم. نقطه عطف ما در این سطح از رقابتهای جام جهانی، تعویض نسل بود که فکر میکنم با این نسل بتوانیم به نتیجه خوب برسیم.
البته اگر مثل نسل طلایی فقط روی همین نسل توجه کنیم باز هم در سالهای آینده به مشکل میخوریم. باید این نسل را هم ارتقاء دهیم، ولی باید به سمتی برویم که همواره و به صورت مداوم تغییر نسل را در تیم ملی انجام دهیم تا دیگر مثل الان یکباره شاهد تغییر ناگهانی ساختار کلی تیم ملی نباشیم. نباید بگذاریم تجربه تلخ نسل طلایی تکرار شود، هر چند که نحوه درخشش آن نسل هم جای بحث دارد که چگونه کشف شدند و رشد کردند. اتفاقی که با فداکاری آقای سعید فتحی رخ داد و جای تشکر و قدردانی دارد.»
علی آرزومندی، مربی تیم ملی بسکتبال ایران:
«اگر حدادی را نداشتیم و بیتوجه به این موضوعات بودیم، به راحتی میتوانستیم جوانترین تیم جام جهانی باشیم. البته باید اشاره کنم که حامد خیلی تلاش کرد و از زحمات او در این همه سال تشکر میکنم. ضمن اینکه باید از تلاشهای بسیار زیاد مختص به این دو سه ماه که میخواست به تیم ملی کمک کند تشکر کرد.
به نظر من بازگشت حامد از مصدومیت بزرگ آشیل پا بعد از تنها ۷ ماه و بازی کردن در آن سطح که موفق هم ظاهر شد، یک رکورد بود. بزرگترین بازیکنان جهان چنین مصدومیتی را در بهترین شرایط سخت افزاری، با حداقل ۱۰ ماه استراحت پشت سر میگذارند، اما حامد با آن وزن، با آن قد و سن، تنها در ۷ ماه به میادین برگشت و موفق هم ظاهر شد که جا دارد از او تشکر کنیم.»
تابشنیا: قطعا عملکردی که مردم از یک مربی خارجی انتظار داشتند برآورده نشد، اما این عملکرد در چه مدتی باید رخ میداد؟ بزرگترین مربی دنیا هم باشد، در دو ماه چه تغییراتی میتواند ایجاد کند؟
به نحوه تغییرات در تیم ملی هم نقدهایی وارد است. به عنوان مثال کنار گذاشتن محمد جمشدی به عنوان یک بازیکن باتجربه که از آمادگی خوبی برخوردار بود!
علی آرزومندی، مربی تیم ملی بسکتبال ایران:
«هر مربی و سرمربی که میآید، ۱۲ بازیکن انتخاب میکند و در یک مقاطعی از تاریخ ما حتی صمد نیکخواهبهرامی را در ۳۴ سالگی نداشتیم. هیچ برخورد بدی درباره جمشیدی صورت نگرفت. من همان زمان هم گفتم که جمشیدی بازیکن بزرگی است، اما کنار رفتن او به دلیل مسائل فنی و تصمیم سرمربی است. دمیر معتقد بود در فرمی که میخواهم بازی کنیم، پست سه من باید یک بازیکن فیزیکی باشد. جمشیدی کوچکترین حاشیهای هم نداشت، خوب هم تمرین کرد و همراه تیم بود، کوچکترین نقطه منفی نداشت و فقط دمیر بود که تصمیم گرفت او نباشد و در این رابطه هم پاسخگو است.
ضمن اینکه دمیر هم در تلویزیون گفت “این نظر من است، حتی اگر اشتباه باشد.” او اعلام کرد نظر من این است که جمشیدی یا باید در ۵ نفر اول باشد یا اینکه نباشد، چون نمیتوانم او را روی نیمکت بگذارم. به جز این دو اظهار نظر، هیچ بیاحترامی و حرف حاشیهای وجود نداشت. متاسفانه ما علاقه داریم به یکسری موضوعات دامن بزنیم. ما گاها حامد حدادی را هم نداشتهایم، تصمیم سرمربی است و نمیتوان چیزی گفت. هیچ چیز دیگری وجود ندارد. متاسفانه دامن زدن به یکسری موضوعات باعث آسیب دیدن تیم ملی و خود شخصیت محمد جمشیدی میشود. حتی خود او هم در رابطه با این اتفاق صحبت نکرد تا تیم ملی در آرامش باشد.»
با توجه به همه این صحبتها، آیا از نظر فنی تیم ملی عملکرد خوبی در رقابتهای جام جهانی داشت؟ بسیاری معتقدند انتظارات از دمیر به عنوان یک مربی خارجی برآورده نشد.
سعید تابشنیا، کاپیتان سابق تیم ملی بسکتبال:
«قطعا عملکردی که مردم از یک مربی خارجی انتظار داشتند برآورده نشد، اما این عملکرد در چه مدتی باید رخ میداد؟ بزرگترین مربی دنیا را هم بالا سر تیمی بگذارید که شناختی از آن ندارد، در دو ماه چه تغییراتی میتواند ایجاد کند؟ قطعا یکسری ابهامات و سرگیجهها برای ملیپوشان ما وجود داشت چون از یک سطحی وارد سطح دیگری که بالاتر است شدهاند و این موضوع تاثیر منفی دارد. این ابهامات باید در بلند مدت برطرف شود نه با یکی دو ماه تمرین. گذشته ما درست یا نادرست روند متفاوتی داشته و الان تصمیم داریم آن روند را تغییر دهیم و مثل بسکتبال جهان پیش برویم که یک مقدار سخت است.
ملی پوشان ما باید با روشهای جدید هماهنگ شوند. خود ما هم زمانی که بازی میکردیم همین مشکل را داشتیم چون زود زود مربیان تغییر میکردند و ما هم زمان نیاز داشتیم تا هماهنگ شویم. البته در آن زمان از بسکتبال آسیا هم عقب بودیم که همه این موارد کنار هم، تاثیرات منفی داشتند. بزرگترین اتفاقی که در آن نسل افتاد این بود که آقای فتحی با یک نسلی به صورت چراغ خاموش کار کرد، نظرات و استراتژیهای خود را روی آن تیم پیاده کرد و آن تیم قالب تیم ملی شد و سردرگمی ما برای آنها ایجاد نشد و نتیجه گرفتند.
آرزومندی: اگر بازیکن ۲۱ – ۲۲ ساله کل تابستان را تمرین کرده تا بهترین خود باشد، جوری تبر به ریشه او نزنیم که نابود شود. فردی چون تابشنیا چون این موضوعات را دیده است، تبر نمیزند، اما برخی تبر میزنند.
به عنوان مثال در بازی با فرانسه من تاکتیکهایی که نیاز داشتیم را گفتم، اما آیا وقت کافی برای تمرین آنها با سرمربی جدید وجود داشت؟ به عنوان مثال اگر در همان ۶ ثانیه پایانی بازی با ساحلعاج سرمربی ما یک تاکتیک را طراحی میکرد، آیا بازیکنان جوان ما توانایی پیاده سازی آن را در زمین داشتند؟ در چنان شرایطی خود آن تاکتیک هم زیر سوال میرفت. قطعا عملکرد ما خوب نبود، اما دلایل این اتفاقات خیلی مهمتر هستند که باید آنها را بررسی کنیم.»
آیا دلیل تغییرات متعدد در فدراسیون و راس تیم ملی بسکتبال، به کم تجربگی رئیس فدراسیون برمیگردد؟
سعید تابشنیا، کاپیتان سابق تیم ملی بسکتبال:
«من کم تجربگی را دلیل تغییرات زیاد نمیدانم، چون جواد داوری با فضای بسکتبال ما کاملا آشنا بود. باید قبول کنیم اشتباهاتی وجود داشته و الان هم نقدها بر آن مبنا است که چرا از همان ابتدا با مربی خارجی کار نکردیم؟ اما باید قبول کنیم که تغییرات همواره مثبت نیستند. ایشان انتصابهایی داشتند که وقتی نتیجه مد نظرش حاصل نشد، تصمیم به تغییر گرفت. من اطلاعات دقیقی از شرایطی که وجود داشته ندارم، اما معتقدم که باید نظرات دو طرف را شنید.
وقتی مشکلاتی هست که دست به دست هم دهند، مانع ایجاد میشود. در چنین شرایطی نمیتوانید نتیجه خوبی بگیرید. ارمغانی در آن زمان شاید بهترین گزینه برای فدراسیون بوده است. اگر بهترین مربی خارجی از آن زمان تا الان بالای سر تیم بود، چقدر روی نتیجه تیم ملی تاثیر میگذاشت؟ اگر قرار است نقد کنیم نباید یکطرفه باشد چون در آن صورت قضاوت است.»
برنامه تیم ملی برای رویدادهای بعدی چگونه است؟
علی آرزومندی، مربی تیم ملی بسکتبال ایران:
«همه چیز از قبل مشخص است. در فاصله بین بازیهای آسیایی و جام جهانی چیزی را نمیتوانستیم تغییر دهیم. چون زمانی نداشتیم، اصلا عملی نیست. عمق این داستان خیلی بیشتر از این حرفها است. ما در خوش بینانهترین حالت در جام جهانی دو برد مقابل لبنان و ساحلعاج به دست میآوردیم اما باز هم چون ژاپن شرایط بهتری داشت به المپیک صعود میکرد و ما وارد مسابقات بین قارهای میشدیم که در آن صورت هم اصلا شانسی نداشتیم. سال ۲۰۱۴ هم نتوانستیم از این مسابقات صعود کنیم.
اینکه ما شانس برد مقابل ساحلعاج داشتیم یا نه، قطعا داشتیم و با دو اشتباه کمتر به برد میرسیدیم. مقابل لبنان هم قطعا شانس برد داشتیم. این شعار نیست، وقتی میبرید همه بردهاید، اگر ببازید همه باختهاید. وقتی تیم ایران باخت، جواد داوری هم باخت، دبیر فدراسیون هم باخت، تیم هم باخت، دمیر هم باخت، من هم باختم و همه باختیم. اینکه تیم با چه شرایطی راهی جام جهانی شد و چه برنامهای داشتیم، همه چیز در آن نتیجه تاثیر داشت و همه نقش داشتند. هر کسی ممکن است نظر بدهد و همه آزاد هستند، ولی چیزی که شما باید به آن نگاه کنید، این است که چه کسی نقد کرده است؟ هجمهها به سمت داوری هم اشتباه است چون نظر ایشان هم همین بود که باید کارشناسان نظر بدهند تا روی آنها کار شود. بخشی از این سیاه نماییها به تیم ملی آسیب میزند.
تابشنیا: نتایج قطعا خوب نبود، اما از موقعی که دمیر آمده فقط یکی دو تورنمنت رفته است، آن هم فقط با دو ماه تمرین. عملکردشان قطعا خوب نبود اما درباره ارزیابی او فعلا زود است و هر کسی ارزیابی کند به نظر من مغرضانه است.
این نقدها به تیم ملی آسیب میزند. آرزومندی در ۴۵ سالگی میداند چه چیزی را کنار بگذارد، اما آیا بازیکن ۱۸ ساله چنین توانایی دارد؟ آیا حمله به گریگوریان او را از بین نمیبرد؟ این نقدها آسیب میزند و نمیشود کتمان کرد. من به عنوان کسی که شاهد این داستان هستم، میبینم که این جوانان چگونه بهم میریزند. تیم ملی اردن بازیکنی که پدر یا مادرش اردنی است دعوت میکند اما ما به مایک رستمپور و آرون گرامیپور لقب دو رگه میدهیم. تیمهای سودان جنوبی، ساحلعاج و … همگی این کار را کردهاند. سودان جنوبی سه بازیکن داشت که حتی پدر مادرشان سودانی نیستند. از هر ابزاری برای پیشرفت خود استفاده میکنند اما ما اینطور نیستیم. اردن بازیکنان دو ملیتی میآورد چون فقط میخواهند تیم ملی اردن را خوب نمایش دهند. ما همین اردن را بردیم، چرا کسی اینها را نمیبیند که این جوانان چنین اردن خوبی را بردند؟
ما در فرهنگ خود نداریم که یک بازیکن جوان بتواند هجمههای موجود در رسانه را کنترل کند. اگر بازیکن ۲۱ – ۲۲ ساله کل تابستان را تمرین کرده تا بهترین خود باشد، جوری تبر به ریشه او نزنیم که نابود شود. فردی چون تابشنیا چون این موضوعات را دیده است، تبر نمیزند، اما برخی تبر میزنند. سرسختترین و مخالفترین منتقد این داستان هم اگر نقد درست داشته باشد مناسب است، اما در غیر این صورت خوب نیست.»
به صورت کلی میشود به عملکرد دمیر امتیاز خوبی داد یا خیر؟
سعید تابشنیا، کاپیتان سابق تیم ملی بسکتبال:
«اگر درست به این موضوع جواب دهیم هنوز زود است. عملکردشان قطعا خوب نبود اما درباره ارزیابی او فعلا زود است و هر کسی ارزیابی کند به نظر من مغرضانه است. چه از خوبی او بگوید چه از بدیهایش. ما باید به او زمان دهیم. اینکه چه کسی نقد میکند هم بسیار مهم است. واقعا فعلا نمیتوانم درباره عملکرد او صحبت کنم و نمره دهم چون کار اشتباهی است، اما نتایج قطعا خوب نبود.»
علی آرزومندی، مربی تیم ملی بسکتبال ایران:
«من این کار را حرفهای نمیدانم چون کمک او هستم. وقتی به من پیشنهاد مربیگری تیم ملی را دادند با دمیر جلساتی داشتم تادرباره خواستهها و اهداف ایشان صحبت کنیم که سه جلسه با او برگزار کردیم. از آن روزی که دستیار او هستم تصمیم و حرف او همان تصمیم و حرف من است. روزی که حس کنم در راستای چارچوب شخصیتی من نیست حتما عذرخواهی کرده و بیرون میآیم اما چیزی که من میدانم این است که راهی را میرویم که داخل آن حتما فشار، باخت و نتیجه نگرفتن است.
توقعات درست است، هدف ما صعود به المپیک بود و هر بازی برای برد بازی کردیم، اینکه چقدر به اهداف رسیدیم بحث دیگری است. به نظرم بسکتبال ما نیاز به تغییرات فعلی دارد و با هر کسی که باشد باید رخ دهد. به عنوان جمله آخر باید برای تغییرات اینچنینی را باور داشته و پوست کلفت باشید تا با سر سختی این کار را پیش ببرید. چیزی که من میبینم چشم انداز روشن برای دو تا سه سال آینده است.»
آرزومندی: پس از نزدیک به ۲۰ سال حضور در سطح اول بسکتبال ایران، به این نتیجه رسیدم که همه جای بسکتبال ما نیازمند بازنگری است. اگر میخواهیم به سطح اول دنیا برسیم.
ایسنا: به عنوان آخرین موضوع، پیشنهادی برای فدراسیون و تیم ملی در این مسیر فعلی دارید؟
سعید تابشنیا، کاپیتان سابق تیم ملی بسکتبال:
«من به عنوان کسی که از بیرون بسکتبال را دنبال میکنم، به نظرم مشورتها و مشاورههایی که داوری دارد یک مقدار باید گستردهتر بوده و صبرشان هم صبر ایوب باشد چون کار واقعا سخت است. من مطمئنم هیچ کسی در هر سمت و جایگاهی که باشد، دوست ندارد خودش را با تصمیمات اشتباه زیر سوال ببرد. اگرتصمیمی میگیرد برای پیشرفت است اما همانطور که گفتم قطعا همه تصمیمات درست از آب درنمیآید.
ما باید ببینیم چه چیزی را تحویل گرفتیم و چه چیزی تحویل دادیم. در ۴ دوره قبلی فدراسیون قشنگ این پروسه مشهود است که آقای ایکس چه چیزی گرفت و چه چیزی تحویل داد، همینطور ادامه داشت تا الان. این روند از بالا به پایین بود و سیر نزولی داشتیم. تغییرات رخ خواهد داد اما باید صبر کرد. ابتدا باید به حالت متعادل و خطی برسیم و سپس رو به بالا حرکت کنیم که این پروسه یک زمان ۵ تا ۶ ساله میخواهد. به عنوان کسی که دید کارشناسی دارم، میتوانم نظر بدهم اما تصمیم نهایی با خودشان است. در نهایت باید خود فرد تصمیم بگیرد که چه کاری درست است.»
علی آرزومندی، مربی تیم ملی بسکتبال ایران:
«سالها است که در سطح باشگاهی در تیمهای بزرگی چون مهرام کار کردهام، به این نتیجه رسیدم که همه جای بسکتبال ما نیازمند بازنگری است. اگر میخواهیم به سطح اول دنیا برسیم باید یک الگو از سطح اول جهان برداریم. من نمیگویم سخت افزار و شرایطمان مثل آنها است، اما باید الگو برداری کرده و بومی سازی کنیم تا به موفقیت برسیم. چین با آن سخت افزار، لبنان، اردن و … همگی ضعف دارند. در واقع آسیا با جهان اختلاف دارد.
اگر لتونی نتیجه میگیرد صرفا به دلیل سرمربی نیست، بلکه همه چیز آنها روی اصول است. آقای لوکا بانچی فقط یک برنامهریزی کرده است. ما باید همه لایههای بسکتبال خود را به صورت موازی به سطح جهانی نزدیک کنیم. توقعات ما جهانی است، اما هیچ چیز ما از جمله باشگاهداری، لیگ و … تا مربیگری و مدیریتمان، در سطح جهان نیست.»
سعید تابشنیا، کاپیتان سابق تیم ملی بسکتبال:
«من فقط میخواهم بگویم که باید صبر کنیم و نفراتی چون دمیر و آرزومندی خودشان این پیش بینی را کردهاند که کار سختی است. ایجاد تغییر سخت است و باید صبر کنیم.»