پیام ما در فیلم «استعداد من» این بود که استعداد بچه ها را کشف کرده و برای به فعلیت درآوردن آن که نعمتی خدادادی است تلاش کنیم تا این استعداد به فعلیت تبدیل شود و در راستای شکوفایی آن قدم برداریم و هیچوقت چیزی را بچهها تحمیل نکنیم.
این بخشی از جمله هایی بود که در نشست رسانهای فیلم «استعداد من» به کارگردانی حمید عبدالهی نجف آبادی بیان شد.
در این نشست که بعداز ظهر امروز دوشنبه (۱۷ مهرماه) با حضور حمید عبدالهی، کارگردان این اثر، هادی مسعودی، دستیار اول کارگردان و برنامهریز فیلم و همچنین سعید اسلامزاده به عنوان مجری برنامه و حضور پسران نوجوان خبرنگار در سالن پاسارگاد سینما چهارباغ برگزار شد، ابتدا سعید اسلام زاده گفت: موضوعی که در فیلم «استعداد من» وجود دارد مسئلهای است که تقریبا همه بچهها به نوعی با آن درگیر هستند، یعنی آرزوهایی که والدین دارند و دلشان میخواهد فرزندانشان این آرزوها را جامعه عمل بپوشانند، اما بچهها فکرهای دیگری در سر دارند.
او سپس از کارگردان این فیلم خواست درباره مراحل ساخت و شکلگیری فیلم «استعداد من» و در واقع ایده یا جرقه اصلی ایجاد این فیلم توضیح دهد.
حمید عبدالهی نجف آبادی کارگردان فیلم «استعداد من» پاسخ داد: بخشی از داستان این فیلم مثل بسیاری از فیلمهای فیلمسازان دیگر، تجربه شخصی نویسنده است. یک داستان جهان شمول و زمان شمول که همه جا هست؛ بچههایی که به رشته یا کاری علاقمند هستند و تمام تلاش خود را میکنند که به قله موفقیت برسند، ولی والدین(در این فیلم خاصه پدر) سعی میکند بچهاش را به سمت دیگری و علاقهای که خودش در کودکی داشته و نتوانسته دنبال کند تشویق و در واقع اجبار کند. کشمکش بین علاقه کودک و خواسته خودخواهانه یا ناآگاهانه پدر باعث میشود که ما شاهد صحنههای طنز و تامل برانگیز شویم.
او ادامه داد: این موضوع برای من اتفاق افتاد؛ من خیلی به بازیگری علاقمند بودم ولی پدر به شدت مخالف بود. من شاید کلاس چهارم یا پنجم دبستان بودم که برای یک بازی عروسکی قبول شدم و قرار بود صبح جمعه تصویر ما در تلویزیون نشان داده شود. خاطرم هست که من نگران این بودم که اگر پدرم من را در تلویزیون ببیند چه عکسالعمل فیزیکی خواهد داشت، چون شدیداً با بازیگری من مخالف بود. به هرحال وقتی اولین تصویر من از تلویزیون نشان داده شد، پدرم گفت «این تویی؟! آفرین! از اول گفتم اگه بری بازیگری موفق میشی» و پدرم ۱۸۰ درجه تغییر کرد و همین مسئله، دستمایه فیلم «استعداد من» شد.
عبدالهی بیان کرد: فیلم از بهار سال گذشته شروع شد، البته از ۳ سال پیش قرار بود یک مجموعه ۲۰ قسمتی ساخته شده و از تلویزیون پخش شود و قرار بود به صورت مشارکتی کار شود، ولی هیچ سازمانی از این کار حمایت نکرد و در نهایت با هزینه شخصی ساخته شد. من همیشه میگویم اگر کسی بخواهد قضاوت کند این قضاوت باید به عدالت نزدیک باشد و برای این منظور باید ببینیم پروژه چقدر سرمایه برده است. ما مصوب یک سریال تلویزیونی با عنوان «ایستگاه» را گرفتیم که یک قسمت آن «استعداد من» بود، اما چون بودجه محقق نشد ما تصمیم گرفتیم «استعداد من» را تولید کنیم که ساخت آن را سال گذشته شروع کردیم و امسال هم کار را ادامه دادیم و به جشنواره رسید.
کارگردان فیلم «استعداد من» با بیان اینکه همه بخشهای این فیلم در اصفهان ساخته شده است، اضافه کرد: برای انتخاب بازیگر نقش امیرعلی، استان اصفهان و شهرهای اطراف آن و استان چهارمحال و بختیاری را جستجو کردیم و از حدود ۳ یا ۴هزار نفر تست گرفتیم و به طور اتفاقی بازیگر این نقش از سوی یکی از عوامل فیلم به من معرفی شد و از او تست گرفتم و گویا نقش این فیلم بود که از فیلمنامه بیرون زده بود.
اسلام زاده، مجری این نشست نیز در تکمیل صحبتهای کارگردان فیلم «استعداد من» گفت: در واقع اصل جنس را پیدا کردید و خوب بود اگر مهرشاد صفری بازیگر نقش امیرعلی در فیلم «استعداد من» نیز در این نشست حضور داشت.
در این لحظه، یکی از نوجوانان خبرنگار یکی از ایرادهای فیلم «استعداد من» را اشکال در یکی از رکوردها دانست و کارگردان پاسخ داد: بله ممکن است چیزی بوده که ما متوجه آن نشده بودیم و باید در تدوین ببینیم.
نوجوان خبرنگار دیگر از مشابه بودن فیلمنامههای کودک و نوجوان انتقاد کرد.
عبدالهی نجف آبادی بیان کرد: از ۳ هزارسال قبل از میلاد مسیح تا ۱۰۰ سال اخیر که بحث تولید رونق گرفت، همه فیلمهای تولید شده شاید ۳۰ موضوع بیشتر ندارد.
سپس مجری برنامه در تایید صحبتهای عبدالهی گفت: کلا ۳۶ وضعیت نمایشی داریم.
کارگردان فیلم «استعداد من» ادامه داد: نحوه پرداختن ما به موضوع مهم است.
سپس مجری نشست به این نوجوان گفت: این مهم است که انتظار تو چیست؟ و فکر میکنی اگر موضوع فیلم «استعداد من» که استعداد پسری هم سن خودت است بهتر است چطور گفته و تصویر شود تا جذابیت بیشتری داشته باشد؟
این نوجوان پاسخ داد: من به دنبال ایده جدیدی هستم چون معتقدم اگر بعضی صحنهها در فیلم تکرار نمیشد، بهتر بود.
نوجوان خبرنگار دیگر این پرسش را مطرح کرد که اگر این فیلم متعلق به اصفهان است چرا بازیگر نقش اول و دوم لهجه اصفهانی ندارند؟
عبدالهی پاسخ داد: فیلم در اصفهان کار شد ولی نظر ما این نبود که آنها با لهجه صحبت کنند. لوکیشنها در اصفهان بود. ممکن است فیلمی یک نگاه بومی به یک منطقه داشته باشد، ولی فکر ما این نبود که اصفهان را معرفی کنیم ولی از لوکیشنهای اصفهان استفاده کردیم و اتفاقا یکی از مولفههای ما برای انتخاب نقش اصلی این بود که لهجه نداشته باشد. شاید سلیقه کارگردان بود که کار را خیلی اصفهانیزه نکند.
مجری این نشست نیز گفت: قرار نیست لهجه و موقعیت و قومیت یک شهر در فیلم نشان داده شود و در سکانسی در این فیلم نشان داده شد که قرار است نگاه ملی و کشوری و کلیتری داشته باشد نه فقط اصفهان.
چرا پدر شخصیت اصلی این فیلم فکر میکرد که فرزندش در فوتبال موفقتر است؟ این پرسش یکی دیگر از خبرنگاران این نشست بود که سعید اسلامزاده چنین پاسخ داد: به نظر من شما باید درباره این موضوع صحبت کنید، چون شما هم در آن سن و سال قرار دارید و ممکن است چنین تجربهای را با پدر و مادر خود داشته باشید که در یک دورهای به شما اصرار میکنند که فلان کار را انجام دهید اما شما به موضوع دیگری علاقه دارید. نسلهای زیادی است که پدرها و مادرها نتوانستند آرزوهای خود را برآورده کنند، به همین دلیل دلشان میخواهد بچههای آنها آرزوها را برآورده کنند. شما مخاطب این فیلم هستید و باید آن را بالا پایین کرده و صیقل دهید تا به نتیجه برسید.
در این زمان، یکی از نوجوانان خبرنگار از کارگردان پرسید: شما اصفهانی هستید که این فیلم را در اصفهان تولید کردید یا علاقهای به اصفهان دارید؟
کارگردان فیلم «استعداد من» چنین پاسخ داد: من، هم اصالتا اصفهانی هستم و هم عاشق اصفهان هستم. البته ۳ منطقه هست که من همیشه در آنها احساس موطن میکنم؛ اصفهان، خوزستان و تهران. در هر کدام از این موقعیتها که میروم احساس وطن را دارم. من همه جای ایران را دوست دارم. اصفهان پتانسیل زیادی دارد. اصفهان به قدر تمام ایران استعداد دارد. اصفهان به اندازه یک کشور چه به لحاظ سینمایی و تئاتر و ادبیات، حرف برای گفتن دارد و آدمهای بزرگی دارد. دوستی میگفت در اصفهان، پیداکردن آدم بیهنر سخت است، چون همه هنرمند هستند.
نوجوان خبرنگار دیگری این پرسش را مطرح کرد که چرا پدر امیرعلی وقتی به رویاهایش فکر میکرد گوشی او زنگ می خورد و مشخص نشد که چه کسی پشت تلفن است؟
عبدالهی نجف آبادی دراین باره توضیح داد: به فیلم کودک نباید خیلی نگاه فلسفی داشت، اما برای کسی که به دنبال نگاه فیلسوفانه و تمثیلی است فیلم میتواند حرفهایی برای گفتن داشته باشد. شروع فیلم با خواب شروع میشود و ۲ کبوتر روی پاهای بچه است، پا عضو ارادی بدن است و در پایان کار هم دوباره با زنگ خواب است که این کار تمام میشود. فکر کنید همه چیزی که ما از اول تا آخر دیدیم خواب بوده ولی نمیدانیم خواب پدر است یا امیرعلی.
کارگردان فیلم «استعداد من» افزود: چرا پدر همیشه در موفقیتها از خواب می پرد؟! میخواهد بگوید که تا تو به عنوان پدر مشوق نباشی، نمیتوان به موفقیت فرزند او اعتماد کرد و حتی در ادبیات به تشویق پدر نیاز دارد. ما آخر فیلم را به عهده تماشاگر گذاشتیم.
این کارگردان تاکید کرد: شما خبرنگارها هستید که فیلمساز را بولد میکنید. اگر خبرنگار پشت فیلم و فیلمساز نباشد مطرح نمیشود. خبرنگار نگاه دقیقی دارد و جایی که مخاطب در تاریکی است و نمی تواند ببیند خبرنگار است که به آن نقطه ها نور می تاباند. من هیچ پلانی را بدون فکر انتخاب نمیکنم، شاید خراب باشد ولی ادبیات من است.
در ادامه این نشست، هادی مسعودی، دستیار اول کارگردان و برنامه ریز فیلم «استعداد من» گفت: من هم زمانی داور این جشنواره بودم. شما امیدهای فردا هستید. تنها فیلمی که به دل من و امثال من (کوچک و بزرگ) چسبید که لهجه اصفهانی در فیلم باشد و تمام متریال فیلم از لوکیشن و انتخاب نقشها و لهجه، اصفهانی باشد فیلم قصههای مجید بود. آن فیلم بود که باید اصفهان و اصفهانی و لهجه اصفهانی را تداعی کند.
او اضافه کرد: اگر فیلمی در شهر اصفهان ساخته میشود و المانهای اصفهان را داشته باشد، الزاما به این معنا نیست کاراکترهای فیلم باید به لهجه اصفهانی صحبت کنند. خیلی از فیلمها در اصفهان ساخته شده اند ولی عوامل تولید آنها از تهران بوده و لهجه اصفهانی هم نداشته اند.
در ادامه، این پرسش از سوی یکی از خبرنگاران جوان مطرح شد که آیا تصمیمی برای ساختن فیلم دیگری دارید؟
کارگردان فیلم «استعداد من» بیان کرد: کاری که من شروع کردم یک مجموعه ۲۰ قسمتی به نام ایستگاه بود که فقط یک قسمت آن «استعداد من» نام داشت و ساخته شد. یکی دیگر از قسمتهای این مجموعه که تمایل زیادی به ساختن آن دارم «دست بالای دستها» نام دارم که امیدوارم خیلی زود پیش تولید آن را شروع کنم که روی خانواده ها تمرکز دارد ولی لزوما قصه اش برای کودک و نوجوان نیست.
خبرنگار نوجوان دیگر پرسید: چه شد که به فیلمسازی در حوزه کودک و نوجوان علاقه مند شدید؟
عبدالهی پاسخ داد: من یک زمانی کتابفروشی داشتم و بیشتر مشتریانم بچه ها بودند و نمیدانم چه شد که به کار کودک علاقمند شدم. هم تئاتر کودک زیاد کار کردم و هم کتاب در این حوزه دارم. فکر میکنم اگر به شعار این دوره از جشنواره یعنی حرکت به سمت قله بپردازیم و به موفقیت برسیم، راهکار آن توجه به کودکان و نوجوانان است، درغیراینصورت به قله نخواهیم رسید. باید محور همه فعالیتهای ما کودکان و نوجوانان باشد. آنها نگاه صادقانه ای به فیلم دارند.
سپس اسلام زاده، مجری این نشست به بخش انتقادی فیلم اشاره کرد و گفت: این فیلم دو بخش را در جامعه هدف قرارداده و نقد میکند؛ خانواده و آموزش و پرورش که در آخر فیلم تلطیف میشود. آموزش و پرورش باید بچهها را کشف و هدایت کند. جنبههای انتقادی فیلمها را نیز در نظر بگیرید و به آنها توجه کنید که فیلمساز به کدام بخش از جامعه و اندیشهها پرداخته و کجا را به نقد میکشد. نقد صرفا بدگفتن نیست.
کارگردان فیلم «استعداد من» نیز بیان کرد: یادم هست وقتی تصویر من از تلویزیون پخش شد و پدرم با رفتنم به هنرستان موافقت کرد، متوجه شدم که رشتههای ارایه شده در هنرستان، فنی بودند و چیزی به نام هنر نداشت، درحالی که نام آن هنرستان بود! و من در نهایت به رشته ادبیات رفتم؛ ولی الان هنرستان هنرهای زیبای اصفهان در اصفهان فرصت خوبی برای کودکان و نوجوانان است.
نوجوان خبرنگاری این پرسش را مطرح کرد که در این فیلم کار با کودکان چطور بود و با چه چالشهای مواجه بودید؟
عبدالهی نجفآبادی پاسخ داد: کار با کودک سهل و ممتنع است، یعنی هم آسان و هم سخت است.آسانی آن به این دلیل است که بچهها آنچه را که بگویی بدون اینکه بخواهند از منشوری عبور دهند همان را که میخواهی ارایه میدهند و صادقانه آنچه در وجودشان است را نشان میدهند و همه چیز زلال است. اما سختی آن این است که گاهی میخواهیم خود را به جای بچهها بگذاریم و این همذات پنداری واقعا سخت بود، ولی تا یک بخشی از عهده آن برآمدیم.
در این زمان، هادی مسعودی، دستیار اول کارگردان این فیلم گفت: کودک و نوجوان به لحاظ عدم تجربه برای بازی مقابل دوربین، خام است و هرچه در آن لحظه به او بدهید را میگیرد که از این نظر کار با کودک و نوجوان آسان است، ولی از یکسو سخت است چون تجربهای ندارد. مرحله بعدی هم کار کردن با کودک و نوجوانی است که تجربه دارد و از این لحاظ کار کردن با او هم آسان و هم سخت است، چون مباحث فنی و تکنیکی را میشناسد آسان است ولی از این نظر که قالبی از نقشهای قبلی دارد و باید او را از قالب نقش قبلی درآورد کار سخت میشود.
در ادامه این نشست، کارگردان فیلم «استعداد من» گفت: پیام ما در فیلم این بود که استعداد بچهها را کشف کرده و برای به فعلیت درآوردن آن که نعمتی خدادادی است تلاش کنیم تا این استعداد به فعلیت تبدیل شود. افراط و تفریط نداشته باشیم، استعداد بچهها را بشناسیم و در راستای شکوفایی آن قدم برداریم و هیچوقت چیزی را بچهها تحمیل نکنیم.
عبدالهی ادامه داد: برای اینکه ما با بچهها همذات پنداری کنیم اول باید با آنها رفیق بشویم و بفهیم چه میخواهند؟ به جای اینکه موضع بگیریم باید سعی کنیم استعدادهای آنها را ببینیم و خواستهشان را بشنویم و با آنها طرح رفاقت بریزیم. بچهها مثل کبوتر هستند و اگر احساس کنند که روی دام نصیحت پهن شدهاند، سریع میپرند. در سینما هم باید از سینمای تلخ و صرفا نصیحت کننده برای بچهها خودداری کنید چون در این صورت بچهها به سینما نخواهند آمد.