طبق آخرین گزارش سازمان جهانی بهداشت، در دنیا از هر ۸ نفر، یک نفر درگیر اختلالات روانی است. در ایران هم طبق آمار رسمیِ موجود، حدود ۶۰ درصد مردم دچار مشکلات و اختلالات روانی هستند و خیلی از آنها از این مساله خبر ندارند و افرادی هم که اطلاع دارند، برای درمان مراجعه نمیکنند. این معضل به خصوص پس از همهگیری کرونا افزایش چشمگیری یافت و خیلی از مردم جهان و بسیاری از ایرانیها را درگیر خود کرد.
از آنجا که اختلالات روانی و به خطر افتادن سلامت روان مثل بیماریهای جسمی، علائم بارز و مشخص و کاملا تعریفشدهای ندارند، تشخیص آنها گاهی دشوار است و به همین دلیل خیلی از افراد تا زمانی که عارضه یا بیماریشان پیشرفت زیادی نکرد، متوجه آن نمیشوند یا اهمیت زیادی به آن نمیدهند.
باید دانست که بیماریهای روانی میتوانند مشکلات جدی برای سلامت ایجاد کنند و برای بهتر شدن حتما نیاز به درمان است. بنابراین این تصور که «خودش درست میشود» یا «زمان که بگذرد، بهتر میشوم»، نگاه و رویکرد درستی نیست. مراجعه به روانشناس و روانپزشک، گفتگو با افراد باتجربه، مطالعه کتابهای درمانی و تمرکز بر تغییرات رفتاری راههایی هستند که میتوان متوجه شد از سلامت روان کافی برخوردار هستیم یا نه تا بتوانیم درمان را شروع کنیم.
سلامت روان چیست و چرا اهمیت دارد؟
سلامت روان، عامل اساسی و جامع در سلامت و زندگی هر فرد است. طبق اعلام سازمان جهانی بهداشت (WHO) سلامت به معنای تندرستیِ عاطفی، روانی و اجتماعی است و بدون هر یک از اینها سلامت روان فرد در معرض خطر قرار میگیرد.
سلامت روان در هر مرحله از زندگی – از کودکی تا سالمندی – مهم است و به تعیین نحوه مدیریت استرس، ارتباط با دیگران و انتخابهای سالم فرد کمک میکند. درمجموع سلامت روان یعنی این که حس کنید حالتان خوب است و مدام دلتان نمیخواهد گریه کنید، ناامید باشید، از دیگران دوری کنید و حوصله هیچ کار و هیچ آدمی را نداشته باشید. بهداشت روان تا جایی اهمیت دارد که هم میتواند سلامت جسمی فرد را تحت تأثیر قرار دهد و هم ممکن است به دلیل وجود مشکلی جسمی بروز یابد و زندگی روزمره فرد را مختل کند.
دکتر مطهره شریفی، روانشناس درباره توضیح روشن سلامت روان به همشهریآنلاین میگوید: «افرادی که از سلامت روان برخوردارند، از تواناییهای خود آگاهند و میتوانند با چالشها و استرسهای معمول زندگی خود کنار بیایند یا آن را به نحوی مدیریت کنند. درضمن این افراد تعامل بسیار بالایی با جامعه دارند. در حالی که در فقدان سلامت روان، فرد توانایی ندارد حتی با دوستان خود تعامل داشته باشد و از آنها پرهیز میکند.»
تصور عامه این است که ژنتیک، تنها عامل دچار شدن به اختلالات روانی است و فردی که سابقه خانوادگیِ اختلالات روانی نداشته باشد، نباید نگران از دست رفتن سلامت روان خود باشد. موضوعی که روانشناسان کاملا با آن مخالفند.
دکتر شریفی در این رابطه میگوید: «سابقه خانوادگی و ژنتیک میتوانند احتمال ابتلا به بیماریهای روانی را افزایش دهند. چون ژن این قدرت را دارد که فرد را در معرض خطر بیشتری قرار دهد. اما ژن به تنهایی عامل تاثیرگذاری نیست. قرار گرفتن در روزهای سخت و دشوار مثل تجربه کردن تنهایی طولانیمدت، فشارهای اقتصادی، مشکلات جامعه، بیکاری و فقر از جمله تجربههای سخت و دشواری هستند که توانایی آسیب رساندن به سلامت روانی فرد را دارند و اگر برطرف نشوند، آسیبها پیشروی میکنند و زندگی روزمره فرد را مختل خواهند کرد.»
این روانشناس میگوید: «استرس، اضطراب و افسردگی شایعترین اختلالات بهداشت روانی هستند. اگر تقریباً هر روز احساس ناراحتی میکنید، در تمرکز روی فعالیتهای خود مشکل دارید، چند روز پیاپی احساس غم و ناامیدی دارید، دچار نوسانات خُلقی هستید، اضطراب ناشناخته دارید، بدانید که سلامت روان شما دچار خدشههایی شده یا در معرض آسیب است. در چنین مواردی هرگز خودتان را به حال خودتان رها نکنید و از هر راه مفیدی که حالتان را بهتر میکند، استفاده کنید تا به روزهای عادیِ سلامت خود برگردید. بهترین و مطمئنترین راه، کمک گرفتن از روانشناس و روانپزشک است. چون دانش این کار را دارد.»
از کجا بفهمیم سلامت روان داریم یا نه؟
«درست است که تشخیص معضلات روانی دشوارتر از مشکلات جسمی است، اما این به این معنی هم نیست که اصلا نشود اختلالات روانی را تشخیص داد.» این را دکتر شریفی، روانشناس میگوید و ادامه میدهد: راههای زیادی برای تشخیص دور شدن فرد از سلامت روان وجود دارد که مهمترین آنها اینها هستند؛
* انجام فعالیتهای ساده روزانه برایتان سخت است
* از چیزهایی که قبلا دوست داشتید، لذت نمیبرید
* از ارتباط با دوستان و جمع خودداری میکنید
* هر روز دچار نوسانات خُلقی میشوید؛ گاهی بداخلاق و گاهی خوشاخلاق
* تقریباً هر روز احساس ناراحتی و اندوه میکنید
* معمولا چندین بار در روز گریه میکنید
* بی دلیل اضطراب میگیرید و بیش از حدِ معمول نگران هستید
* تمرکز کردن روی کارها برایتان سخت شده است
* انرژیتان کم شده و مشکل خواب دارید
* توانایی مدیریت استرسهای روزانه را ندارید؛ قبلا داشتید
* حس همدردیتان با افراد کم شده است
* عادتهای غذایی و میل جنسیتان تغییر چشمگیری کرده است
* خشم بیش از حد در خود حس میکنید
* گاهی اختلال سلامت روان به صورت مشکلات جسمی هم ظاهر میشود. مثل معدهدرد، کمردرد، سردرد و … .
افرادِ دارای سلامت روان چه ویژگیهایی دارند؟
افرادی که دارای سلامت روان هستند، شقالقمر نمیکنند و کار خاصی انجام نمیدهند اما مهم این است که از تواناییهای خود آگاهی دارند و ارتباط و تعامل خود با جهان پیرامون را قطع نمیکنند. دکتر شریفی درباره مهمترین ویژگیهایی که افرادِ دارای سلامت روان از آن برخوردارند، به همشهریآنلاین میگوید:
در اغلب موارد نسبت به خود احساس رضایت دارند،
در هر شرایطی توانایی خندیدن دارند،
حس شوق به زندگی دارند،
ورزش میکنند و غذای خوب میخورند،
توانایی مدیریت استرسهای روزمره را دارند،
در تمام فعالیتهای زندگی هدف دارند،
در یادگیری مهارتهای جدید انعطافپذیرند،
بین کار و تفریح تعادل برقرار میکنند،
توانایی بهبود یا ساخت رابطه را دارند،
اعتماد به نفس و عزت نفس دارند.
این روانشناس میگوید: «اگر فرد این ویژگیها را کم و بیش داشته باشد و نوسان و بالا و پایین زیادی در احوال خود حس نکند، معنایش این است که بهداشت روان او تامین است. در غیر این صورت باید نگران خود شود و حتما برای بهبود حال خود اقدام کند.»
چه کنیم تا روان سالمی داشته باشیم؟ | دست روی دست بگذارید، حالتان بدتر میشود
دکتر شریفی معتقد است که «اگر دست روی دست بگذارید تا زمان بگذرد و حال روحی شما خود به خود بهتر شود، سخت در اشتباهید. حتی ممکن است اختلالات روحی شما پیشروی کند و بخشهای بیشتری از روان و زندگیتان را تحت تاثیر قرار دهد. اختلالات روانی هم مثل بیماریهای جسمی است. شما چطور برای یک سرماخوردگی نزد پزشک میروید، دارو میخورید، از خود مراقبت میکنید. اختلالات روانی هم همینطور است. نمیشود بگویید زمان بگذرد، خوب میشوم. بنابراین از همین امروز شروع کنید و یک سری کارها را انجام دهید تا حال روحی و روانیتان بهتر شود. این کارها عبارتند از؛
۱. طولانیمدت در خانه نمانید،
۲. یک هدف برای خود پیدا کنید؛ هرچند کوچک و دم دستی،
۳. تمرین کنید که خودتان را دوست داشته باشید،
۴. درباره احساستان با فردی قابل اعتماد صحبت کنید،
۵. از دیگران کمک بگیرید و از این کار معذب نشوید،
۶. یک برنامه روتین و منظم ورزشی داشته باشید،
۷. مواجهه با عوامل استرسزا را تا حد ممکن کاهش دهید،
۸. در استفاده از شبکههای اجتماعی زیادهروی نکنید،
۹. تا مدتی از خواندن اخبار بد پرهیز کنید،
۱۰. استرس خود را با روشهای مختلف مدیریت کنید،
۱۱. برای فرار از تنهایی وارد هر رابطهای نشوید،
۱۲. کمتر شکایت کنید و بیشتر شکرگزار باشید،
۱۳. با دوستان خود تعامل و معاشرت داشته باشید،
۱۴. اگر دوست و رفیقی ندارید، خانواده را دریابید،
۱۵. یک رژیم غذایی سالم برای خود انتخاب کنید (مصرف فستفود، کافئین و شیرینی را به صفر برسانید)،
۱۶. غذاهایی بخورید که باعث تقویت خُلق و خو میشوند،
۱۷. از مصرف سیگار، الکل و موادمخدر به طور جدی خودداری کنید (سیگار را ناگهان و یکروزه ترک نکنید)،
۱۸. تمام وقت خود را صرف چت کردن و تماشای تلویزیون نکنید،
۱۹. کارهایی را هم برای دیگران انجام دهید،
۲۰. اهمیت خواب کافی و مناسب را فراموش نکنید،
۲۱. تنهایی نمیتوانید؟ حتما از یک روانشناس یا روانپزشک کمک بگیرید.»
چرا در برابر مراجعه به روانشناس و روانپزشک مقاومت میکنیم؟
خیلی از افراد از افسردگی، اضطراب و اختلالات روانی دیگر رنج میبرند اما حاضر نیستند به روانشناس و روانپزشک مراجعه کنند. دکتر شریفی، روانشناس درباره علت این موضوع توضیح میدهد: «دلایل زیاد و متعددی برای مقاومت و عدم مراجعه افراد به روانشناس و روانپزشک وجود دارد اما من به مهمترین دلایلی که خود افراد به زبان میآورند، اشاره میکنم؛
* خیلی از مردم، روانشناسی را جزء خدمات لاکچری میدانند و فکر میکنند برای پولدارها است.
* برخی معتقدند روانشناسان فقط پول میگیرند و کار موثری نمیکنند.
* بعضیها اختلالات روانی خود را انکار میکنند و اصلا قبول ندارند که مشکل دارند.
* بعضیها میگویند روانشناس مثل خودم از مشکلاتم آگاه نیست و نمیتواند کمکی کند.
* خیلیها تصورشان این است که داروهای اعصاب و روان اعتیادآورند.
* بعضیها تصور میکنند زمان که بگذرد، خود به خود خوب میشوند.
* خیلیها روانشناس و روانپزشک خوب نمیشناسند و نمیتوانند به هرکسی هم اعتماد کنند.
* خیلیها نمیدانند برای مشکلشان باید پیش روانشناس بروند یا روانپزشک.
* خیلیها میگویند خدمات روانشناسی و روانپزشکی گران است و بیمه هم از آن حمایت نمیکند.»