این روزها بحث گرفتن پاداش و مخصوصا حواله حسابی بین اهالی ورزش داغ است. در شرایطی که مردم تحت فشار شدید اقتصادی قرار دارند، دعوای برخی ورزشکاران این شده که تو بیشتر از من پاداش گرفتی یا چرا پاداش ما کم بوده است. بحث سر حواله خودرو است. بحث سر پاداشهای هزار دلاری است. از همان پاداشهای ۲۰ هزار دلاری که هیات رییسه فدراسیون فوتبال گرفت و یک نفرشان روی آنتن زنده گفت این حق ما بوده است.
آنچه بیشتر از هر چیزی قدیمیهای ورزش را ناراحت کرده، این است که در گذشته شرایط به این شکل نبود. فاصله بین کشتیگیر و فوتبالیست به این اندازه نمیرسید و از همه مهمتر ما مدیرانی داشتیم که خیلی مراقب بودند چه چیزی را قبول و از کنار چه چیزهایی عبور کنند. نمونهاش محمد دادکان است که در زمان صعود تیم ملی به جام جهانی از قبول حواله خودداری کرد.
این ماجرا برای نخستینبار است که مطرح میشود؛ از زبان کسی که در متن ماجرا حضور داشته است: زمانی که تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۰۶ آلمان صعود کرد، یکی از مقامات دولت وقت که در هیات رییسه فدراسیون فوتبال هم حضور داشت، در اولین روز کاری بعد از صعود به دفتر محمد دادکان رفت و بعد از گپ و گفت دوستانه پاکتی را مقابل رییس وقت فدراسیون فوتبال گذاشت. وقتی محمد دادکان پاکت را باز میکند، متوجه میشود که داخل آن «حواله واردات برنج» است. دادکان از آن شخص سوال میکند: این چیست؟ و آن فرد پاسخ میدهد: حواله برنج است! ما در دولت از این حوالهها به عنوان پاداش استفاده میکنیم. کاملا هم قانونی است و خیالت راحت باشد. بعد از محمد دادکان سوال میکند: آیا کارت بازرگانی داری؟ دادکان جواب میدهد: دارم ولی نمیخواهم استفاده کنم. بعد هم پاکت را میبندد و میگذارد مقابل طرف به این معنی که چنین چیزی را قبول نمیکنم. آن شخص به دادکان میگوید: قبول این حواله مشکلی ندارد. نیازی هم نیست خودت وارد کنی. یک نفر حواله را از شما میخرد و با آن برنج وارد میکند. این پاداش شما برای صعود به جام جهانی فوتبال است.
با این حال هر چه آن فرد اصرار میکند دادکان از قبول حواله سرباز میزند و میگوید: خدا به من همه چیز داده است. از همه مهمتر آبرو به من داده است.
آن فرد متعجب سوال میکند: مگر این بیآبرویی است؟ اصلا کار خلافی نیست. صد نفر بیشتر حواله گرفتند و رفتند از تایلند و هند و پاکستان برنج وارد کردهاند. دادکان جواب میدهد: ممنونت هستم ولی من نمیکنم این کار را. آن شخص میپرسد: چرا؟ دادکان جواب میدهد: یک روز من از این فوتبال میروم و آن وقت مینویسند دادکان هم حواله برنج گرفت. دیگر طرف با خودش نمیگوید این کارت بازرگانی داشته یا پاداش صعود به جام جهانی بوده یا همه از این حوالهها میگرفتند. میگوید دادکان هم گرفته! از همین ماجرا میشود فهمید داستان اهدای حواله به ورزشکاران و مدیران از قدیم الایام در کشور رواج داشته است. دلیلش هم میتواند شرایط خاص اقتصادی تجاری ایران باشد که چنین رانتهایی را تبدیل به پاداش میکند وگرنه در کشوری که واردات و صادرات آن بر اساس نظام اقتصادی پذیرفته شده بینالمللی باشد حواله وارد کردن برنج و خودرو هیچ سودی برای کسی به ارمغان نمیآورد.
نکته دوم اینکه دلیل قبول نکردن حواله واردات برنج توسط دادکان بسیار قابل توجه است. او میداند قبول چنین پاداشهایی چه تبعاتی دارد. او میداند که در چه کشوری زندگی میکند و مردم در مواجهه با چنین اخباری چه واکنشهایی نشان میدهند.
حال این رویه را مقایسه کنید با مسابقه «چطور پاداش بیشتری بگیرم» برخی اهالی فوتبال و عصبانیت برخی ورزشکاران سایر رشتهها. انگار نه انگار این پولهایی که برایش میدوند بیتالمال است و از جیب همین مردم قرار است، پرداخت شود. یک نفر به راحتی میگوید ماشین وارد کردهام و قیمتش ۱۰۰ میلیارد است! آنهم در شرایطی که حقوق یکسال کارگر ایرانی به ۱۰۰ میلیون تومان نمیرسد. یک نفر هم طبق گفته مجری برنامه فوتبال برتر در صداوسیما برمیدارد عنوان پاداش جام جهانی را از «صعود» به جام جهانی به «حضور» در جام جهانی تغییر میدهد تا افراد دیگری بتوانند پاداش بگیرند و ماشین وارد کنند و میلیاردر شوند.
البته نباید فراموش کرد بخشی از این شرایط امروز به خاطر وضعیت اقتصادی حاکم بر جامعه است. ورزشکاران هم مانند سایر اقشار جامعه سعی میکنند خودشان را از لحاظ مالی بیمه کنند، چون آینده را مبهم میبینند. آنها میدانند ممکن است مثل خیلی از پیشکسوتان سایر رشتهها بعد از رسیدن دوران بازنشستگی با وضعیت سخت اقتصادی مواجه شوند پس تلاش میکنند تا توان در بدن دارند زندگیشان را بسازند.