پژمان جمشیدی در این چند سالی که وارد عرصه بازیگری شده بارها مورد انتقاد قرار گرفته
پژمان جمشیدی در این چند سالی که وارد عرصه بازیگری شده بارها مورد انتقاد قرار گرفته است و به دفعات منتقدان بازیهای او را زیر ذرهبین بردهاند و به توانایی او در بازیگری به دیده تردید نگاه کردهاند این بار هم یکی از کاربران توئیتر به نام دخت بختیاری در یک رشته استوری به نوع بازی او پرداخته که در ادامه میخوانید:
این کاربر نوشت: تا حالا به این فکر کردید چرا پژمان جمشیدی به سوپراستار سینمای ایران بدل شده است و به عنوان یک بازیگر پولساز شناخته میشود؟ برای درک این چرایی ابتدا باید به زبان ساده شناخت کوچکی از انواع متد بازیگری داشته باشیم: در بازیگری، دو جنس متفاوت بازی داریم: هنری و نابازیگری
به طور مثال، جنس بازی وثوقی، هنری بود اما جنس بازی فردین، نابازیگری بوده، مثلا اشکان خطیبی و لیلا حاتمی، جنس بازیشان هنری است. در جنس هنری بازیگر در قالب نقش ظهور میکند بازیگر در مدل هنری سعی میکند احساسات و فیگورها و زبان بدن نقش موردنظر را از هیچ بسازد و آن شخصیت را بسازد.
در سویی دیگر بازیگرانی همچون فرخنژاد و جمشیدی جنس بازیشان نابازیگری است؛ یعنی برعکس جنس هنری که بازیگر در قالب نقش ظهور میکند، اینبار نقشها در قالب بازیگر ظهور میکنند به زبان سادهتر جنس نابازیگری یعنی هنرمند همان چیزی که هست را نشان میدهد و تصور بدل شدن به شخصیت مورد نظر را بر عهده تماشاگر میگذارد. به طور مثال حمید فرخنژاد را در نظر بگیرید بازی که از خود در عروس آتش نشان داد، بعدا در ارتفاع پست سپس در چهارشنبهسوری همگی یک حالت داشته، او چیزی نبود جز خودش!
به طور مثال در چهارشنبهسوری ما همان فرهادِ عروس آتش را میبینیم که حالا در نقش یک همسر طبقه متوسط ظاهر شده است. فرخنژاد همیشه همین است اما در لیستی از نقشهای متفاوت! بازی تام هنکس و دنزل واشنگتن هم از همین جنس نابازیگری است.
آیا فیلمی ازتام هنکس سراغ دارید که همان مرد دورافتاده نباشد؟حتی رد پا سبکش را در فیلم فیلادلفیا که اسکار گرفت هم میبینیم حتی دنزل واشنگتن هم چه خلبان دائم الخمرباشد چه مامور فوق حرفهای فیلم اکولایزر جنس بازی نابازیگری باعث میشود همان چیزی که هست را نشان بدهد اما با نقشهای متفاوت
مردم ایران از دیرباز علاقه بیشتری نسبت به جنس نابازیگری دارند. فیلمهای فردین را به یاد آورید، سوپراستاری فرخنژاد حالا هم نوبت رسیده به جمشیدی!
یکی از دلایلی که در ایران جنس بازی نابازیگری همیشه مورد اقبال عموم قرار می،گرفته دوری عوام از سالنهای تئاتر است. چون معمولا بازیگران تئاتر جنس بازیشان هنری است. اگر تئاتر بیشتر مورد توجه قرار میگرفت نگاه تماشاگران بیشتر حرفهای میشد این امر دلایل دیگری هم دارد که اولین آن:
در سینما ایران یک سری محدودیت وجود دارد، مثل نبود لمس و ممیزیهای ارشاد یا رعایت حجاب و…. این موارد…
دلیل دیگر این امر آشنا نبودن عوام مردم با هنر سینماست یعنی چی؟
یعنی وقتی بهروز وثوقی با جنس بازی هنری شخصیتی مثل قیصر را به عوام مردم نشان میدهد مردم خیلی سخت میتوانند او را در نقش رضا موتوری یا مجید دو کله بپذیرند او برای اکثریت ،مردم همان قیصر میماند
همانطور که فردین در تمام فیلمهایش فردین بود پژمان جمشیدی در تمام فیلمهایش همان پژمان است عموم مردم نمیتوانند هنر سینما را پذیرا باشند و نبوغ بازیگری بهروز وثوقی را درک کنند مثال جدیدتر همین داستان نوید محمد زاده با جنس بازی هنری است. عوام یا اکثریت مردم که شناختی از هنر سینما ندارند او را با نقش محسن در ابد و یک روز پذیرفتند. با اینکه این بازیگر نقشی دیگر را با تکنیکهای متفاوت از صفر تا صد در فیلم متری شیش و نیم اجرا کرده مردم باز هم میگن نه بابا این فقط بلده نقش معتاد بازی کنه!
در صورتی که قبلا هم گفتم سکانس درون سلول فیلم متری شیش و نیم یکی از بهترین هنرنماییهای سینمایی تاریخ ژانر زندانه که با متدهای هنری کاملا متفاوت که کمتر کسی در دنیا توانایی اجرای آن را دارد اما حرف عموم مردم متاسفانه چیز دیگری است و اقبال در گیشه ،نیز سهم بازیگرانی دیگر است.