سیدمحمد بهشتی در سخنانی درباره جنبههای خارج از اراده فیلمسازی و سینما گفت: تمام فیلمهایی که ساخته میشود از مبتذلترین تا بهترین فیلمها این خاصیت را دارند و هیچکدام دور ریختنی نیستند، سینما و فیلم به لحاظ سندی واجد ارزش فوقالعادهای هستند.
سیدمحمد بهشتی در کارگاه آموزشی «فیلم به مثابه مستند»، که پنجم آذرماه در موزه ملی ایران برگزار شد، گفت: در پدید آمدن تمام چیزهایی که ساخته دست بشر است دلیل و انگیزه وجود دارد. گاهی ذهنیتی ایجاد میشود که وقتی آن دلیل منتفی میشود دیگر آن پدیده برای انسان ارزشی ندارد، به همین دلیل در ادبیات عامیانه به یک شیء، که قدیمی شده است و ارزشی برای ما ندارد، میگوییم «به درد موزه میخورد!»
رییس اسبق سازمان میراث فرهنگی ادامه داد: هر شیء که دست ساخته بشر است، یک وجه کارکردی دارد و تا زمانی که وجه کارکردی آن معتبر است، به کار میآید. مردم در جریان زندگی از آن شیء استفاده میکنند و وقتی وجه کارکردی آن از دست میرود عموما فکر میکنند که زمان دور ریختن آن است.
بهشتی اظهار کرد: کسانی که در حوزه علوم مرتبط با میراث فرهنگی کار میکنند، از این نقطه به بعد میگویند «حالا به درد ما میخورد». البته کار آنها جمع کردن زباله نیست، آنها دغدغه متفاوتی دارند. در سایتهای باستانشناسی دیدهام باستانشناسها وقتی به زبالهدانی سایت میرسند بسیار خوشحال میشوند و به نظر میرسد گنجی پیدا کردهند و امیدوارند به کمک آن در مسیر فعالیت پژوهشی خود بهترین اسناد را پیدا کنند. هر شیء که پدید میآید، حاوی نکاتی است و در پشت آن اراده وجود دارد. وقتی شأن کارکردی آن شیء از بین میرود، یعنی زمان چیزی که برای آن اراده کرده بودند سپری شده است و عمرش تمام شد، اما همان شیء وجهی دارد که در دایره اراده نیست و خود سازنده هم برای آن قصدی نداشته است. این جنبه از کار برای یک باستانشناس بسیار اهمیت دارد.
این کارشناس فرهنگی در بخش دیگری از کارگاه با بیان اینکه فیلم و سینما جنبههایی دارند که خارج از اراده فیلمساز است، گفت: چند سال پیش فیلمخانه ملی ایران حرکتی را آغاز کرد که همچنان ادامه دارد؛ فیلمهای قدیمی ایرانی و نسخههایی که در فیلمخانه ملی بود را به دقت تعمیر کردند، از جمله یک پرده از اولین فیلم رنگی به اسم «عروس فرنگی». زمانی که تصویر این فیلم را میدیدید گویا تعمیر نشده بود، رنگ فیلم صدمه دیده بود و پر از خش بود. با استفاده از ظرفیتهای دیجیتالی و انفورماتیک و فعالیتهایی که در حوزه مرمت فیلم انجام میدهند، آن پرده از فیلم به وضعیت قبل برگردانده شد.
بهشتی با اشاره به صحنههایی از فیلم قدیمی «عروس فرنگی» که در گیلان ساخته شده بود، بیان کرد: اگر شما بخواهید گیلان سال ۱۳۳۶را ببینید جز این حلقه فیلم، هیچ سند دیگری وجود ندارد. قهوهخانهها همان قهوهخانههای قدیمی هستند و همان ماشینها و کامیونهایی که بار حمل میکردند. در این فیلم، گیلان را میبینید و نه شمال را، ولی آیا قصد سازنده فیلم این بود که به شما این را بگوید؟ خیر! کارگردان میخواست نشان دهد که عروس فرنگی میخواهد در این شهر استراحت کند، چای بخورد و بعد هم حرکت کند و برود. از بُعد انسانشناسی، مردمشناسی، باستانشناسی، محیط زیست و زیستبوم اگر بخواهیم شاهدی بیاوریم فکر نمیکنم شاهدی بهتر و کاملتر از این بتوانیم پیدا کنیم. این موضوع در همه فیلمها بهویژه آثار داستانی دیده میشود.
مدیرعامل اسبق بنیاد سینمایی فارابی ادامه داد: فیلمساز با دکوپاژ کردن، با قصهگویی، هدایت بازیگران، تعیین جای دوربین، صداگذاری و انواع و اقسام تمهیدات، بیشترین مداخله را در بیان قصه دارد، اما در فیلمهای مستند این مداخله کمتر است. قاعدهای در سینما وجود دارد به نام قاعده یواشکی که قصه باید به نوعی روایت شود که مخاطب باور کند، یعنی از اراده کارگردان خارج میشود. گاهی کارگردان مجبور است دیالوگ، بازی بازیگر و ریتم فیلم را به نحوی تنظیم کند که باورپذیر باشد. همین که قصه قرار باشد طوری بیان شود که مخاطب باور کند، فیلم از اراده کارگردان خارج میشود به این ترتیب است که فیلم حاوی دلالتهایی میشود که به درد اهل فن در حوزه میراث فرهنگی میخورد.
بهشتی گفت: وقتی متن یک کتیبه تاریخی یا یک کتاب تاریخی را میخوانید، ممکن است در آن غرض وجود داشته باشد و تلاش شده باشد چیزهایی را از شما پنهان کند، اما آن چیزهایی که خارج از دایره اراده پدید آمده، چون بدون غرض بوده است بیشتر میتواند مورد اعتماد باشد، بنابراین چیزهایی که در این عالم دست ساخته بشر است، از نظر کسانی که در حوزه علوم مرتبط با میراث فرهنگی کار میکنند، واجد ارزش هستند. از این جهت، این موضوع شامل حال فیلم و سینما نیز میشود، یعنی فیلم میتواند به امر دیگری شهادت دهد و برای امر دیگری سند قرار بگیرد، اتفاقا فیلم با اسناد دیگر تفاوت دارد چون در این سند حرکت و زمان، صدای پرندگان، باران و… وجود دارد. به دلیل این حرکتی که در بیان مفهوم وجود دارد، فیلم نسبت به اسناد دیگر جای مانور بیشتری دارد. اسناد دیگر به شفافی فیلم نمیتوانند شهادت دهند. از این رو میتوان گفت سینما و فیلم به لحاظ سندی واجد ارزش فوقالعادهای هستند.
او بیان کرد: محققان کمتر به سراغ سینما رفتهاند، معمولا کسانی که راجع به سینما پژوهش میکنند به آن جنبهای از سینما که در حوزه اراده است توجه میکنند و همان جنبهای که در حوزه اراده فیلمساز است را مورد توجه قرار میدهند و کمتر به وجه انسانشناختی سینما توجه دارند.
بهشتی با بیان اینکه تمام فیلمها خاصیت سند قرار گرفتن را دارند، اظهار کرد: تمام فیلمهایی که ساخته میشود از مبتذلترین تا بهترین فیلمها این خاصیت را دارند و هیچکدام دور ریختنی نیستند، اما خاصیت دیگری که سینما دارد این است که میتواند از حبس زمان و مکان خارج شود و محصول زمان خود نباشد. میتوان فیلمی ساخت که محصول زمان خود نباشد. شاهنامه فردوسی محصول زمان خود و حبس در زمان و مکان خود نیست و اگر باشد به مرور زمان بیات میشود و اعتبار خود را از دست میدهد در صورتی که هزار سال است ارزش خود را حفظ کرده است.