حسین ریگی با دو فیلم قبلی خود، نشان داد که چقدر به جغرافیای سیستانوبلوچستان و سینمای بومی علاقهمند است. او در سومین تجربه بلند سینمایی خود نیز دوباره به ادای دین به این خطه پرداخته و فیلمی نوجوانانه را راهی جشنواره فیلم فجر کرده است.
شما در سومین تجربه هم سراغ قصهای نوجوانه رفتید، دراینباره توضیح دهید.
دردهه۱۳۶۰، سینمای کودکونوجوان ایران با ساخت آثاری مثل دونده، باشو غریبه کوچک و…روزهای خوبی را سپری میکرد اما در دهه ۱۳۷۰ و۱۳۸۰وبعد از آن، کارگردانان ما آرامآرام از سینمای کودکونوجوان دور شدند و اکثرشان به سمت ساخت فیلمهای طنز، اجتماعی وعاشقانه رفتند. همین موضوع باعث ایجاد ضعف بزرگی درسینمای کودکونوجوان شده. شخصا به ساخت فیلم، چه کوتاه و چه بلند برای این رده سنی توجه ویژهای دارم و ۵ ــ ۴ سال است که تمام توان خود را روی سوژه نوجوان گذاشتهام. ضمن آنکه کار کردن بانوجوانان بازیگر که برای اولین بارمقابل دوربین قرارمیگیرند نیزیکی از چالشهایی است که دوست دارم تجربه کنم.
توجه به سینمای بومی و جغرافیامحور هم یکی دیگر از ویژگیهای آثار شماست که امروز کمتر کارگردانی سراغ آن میرود.
زمانی که فیلمسازی را آغاز کردم هدفم این بود که تصویر دیگری از سیستانوبلوچستان را در سینمای ایران به تصویر بکشم. نخستین تجربه من با فیلم «لیپار» رقم خورد که فضای کودکونوجوان داشت. البته بعد از ساخت این فیلم فکر نمیکردم که آثار دیگری با محوریت زادگاهم بسازم اما مسیر فیلمسازی من بازهم در سیستانوبلوچستان ادامه یافت. هرکدام از استانهای زیبای کشورمان به یک خصیصه و ویژگی شهرت دارند. باید تاکید کنم که مردم سیستانوبلوچستان نیز به مهماننوازی، جوانمردی و غیرت اهالیاش مشهور هستند. برای همین معتقدم فیلم سینمایی میرو، نمایندهای از همین ویژگیهای کمترگفتهشده اهالی جنوبی کشورمان است. متاسفم که در طول دهههای اخیر، چهرهای منفی آمیخته به قاچاق، اشرار و … از این منطقه ارائه شده است، اما در لابهلای این تصاویر، نقاط روشن بسیار زیادی نیز وجود دارد که باید بیان شود و تمام تلاش من در فیلم بیان همین موضوعات است. میرو هم داستان زندگی پسری را روایت میکند که برای اثبات مردانگیاش دل به دریا میزند و مسیر پرفرازونشیبی را سپری میکند. بارها گفتهام فیلمهای من بخشی از وجودم هستند؛ میرو نیز همین است، چراکه داستان نوجوانی است که برای رسیدن به هدفش میجنگد.
ساخت چنین آثاری هم سختیهای خودش را دارد؟
آغاز فیلمبرداری ما در سیستانوبلوچستان در شهریور بود و فیلمبرداری در شرایط جوی سخت و گرمای هوا، کار گروه تولید را بسیار سخت کرد. جالب است بدانید درجه هوا در شهریور سیستانوبلوچستان دو و گاه چندبرابر درجه هوا در تهران است. وقتی دوربین از تهران برای ساخت فیلم خارج میشود، تازه چالشها خود را نشان میدهند که از مهمترین آنها میتوان به نبود زیرساخت و امکانات و دوری از مرکز اشاره کرد. این چالشها وجود دارند اما با همراهی و همکاری ارگانهای مختلف سعی کردیم اثری خلق کنیم که درخور شأن استان سیستانوبلوچستانباشد. البته علاوه بر سختیهای فیلمسازی در هوای گرم و شرجی جنوب کشور باید به سختیهای کار با بازیگران نوجوان که عمدهشان برای نخستین بار مقابل دوربین رفتهاند نیز اشاره کنم. در میرو ۲۴ بازیگر داشتیم که از بین آنها تنها شش هنرمند تجربه حرفهای بازیگری و حضور مقابل دوربین را داشتند. سودابه بیضایی به همراه امیررضا دلاوری، ایوب افشار، حمید ابراهیمی، ابوالفضل همراه و آرزو تاجنیا بازیگران دوربیندیده ما بودند و ۱۸ بازیگر دیگر که همهشان بومی بودند، برای نخستین بار مقابل دوربین قرار میگرفتند و این موضوع چالش بسیار سختی در تولید فیلم بود.
برای انتخاب این بازیگران با چه مسائلی روبهرو بودید؟
برای من انتخاب بازیگر اساسا مسأله مهمی است و همیشه در این سالها با آن چالش داشتم، چراکه میخواستم بازیگر نزدیک به سوژه فیلم باشد. وقتی قرار است اثری سینمایی خلق شود از گروه کارگردانی گرفته تا نویسندگان و تهیهکننده پیشنهادهایی را نسبت به نقشی که در فیلمنامه وجود دارد، مطرح میکنند. ما هم سعی کردیم در کنار بازیگران حرفهای از نابازیگر نیز استفاده کنیم، البته این غیر از شخصیت اصلی است که در فیلم اول من حضور داشت. در میرو تلاش کردیم از تلفیق بازیگران حرفهای و غیرحرفهای استفاده کنیم که فکر میکنم تعادل خوبی بین بازیگران شکل گرفت.
در انتخاب بازیگر به هم گیشه توجه داشتید؟
اینکه بازیگر میتواند به فروش فیلم کمک کند، واقعیتی است که نمیتوان کتمان کرد اما معتقدم باید بازیگرانی را برای یک اثر انتخاب کرد که به قصه نزدیک باشند و ما در میرو این اتفاق را رقم زدیم. به نظرم هر فیلمی شرایط خاص خود را برای انتخاب بازیگر دارد. برخی از فیلمها میطلبد از بازیگران حرفهای و چهره استفاده شود اما برخی از فیلمها چنین ویژگیای ندارند، چراکه باید بکر بودن اثر را به مخاطب نشان داد. قاعدتا فیلمنامه و شرایط حاکم بر اتمسفر فیلم میتواند تعیین کند که ما از سلبریتی و چهره استفاده کنیم یا نابازیگرانی که کسی آنها را نمیشناسد اما توانمند و مستعد هستند.
توجه به نوجوانان در فیلمهای شما یک شاخه محسوب میشود و وقتی سراغ نوجوانان در یکی از استانها میروید، انگار تلاش میکنید، فراتر از موقعیت داستانی به مسائل دیگری هم بپردازید.
معتقدم باید برای نوجوانان کشورمان رویا بسازیم. خلأ این موضوع در شهرستانها بیشتر احساس میشود، زیرا وقتی از کودک یا نوجوان سیستانی میخواهید رویاهایش را نقاشی بکشد، دقیقا نمیداند چه باید بکشد. به نظرم وظیفه سینماست که برای این رده سنی رویا بسازد و من هم تلاش کردم در میرو همین موضوع را دنبال کنم.
در بین آثار شما که همواره تلاش میکنید روایتی جذاب از استان سیستانوبلوچستان داشته باشد، این بار در میرو به موضوع دفاعمقدس هم در زیر لایه فیلم پرداختهاید.
براساس شناخت و فعالیت مستمر مستندسازی که در استان داشتم به سوژههای مختلفی برخوردم که یکی از آنها با محوریت یکی از بسیجیان نوجوان شهرستان چابهار و اراده او برای عزیمت به جبهههای جنگ، تحت تاثیر سردار شهید حاجقاسم میرحسینی بود. اساسا میرو تلفیقی از چند ایده است که من سعی کردم طرحی از مجموعه همه آنها ارائه دهم و با اضافه شدن مهدی معبودی و در انتها فیلمنامهنویسی خوب پیمان شیرخانی، فیلمنامه اصلی شکلگرفت. معتقدم سالهای سال است که فیلم درباره دفاعمقدس در ایران ساخته میشود و در همه این آثار نشان داده شده است که مردم در تهران، خراسان، خوزستان، آذربایجان، کردستان، ایلام، کرمان، اصفهان و…دراین دفاع حضورداشتندواز میهن خود محافظت کردند اما اغلب نمیدانندکه مردم سیستانوبلوچستان در زمان جنگ تحمیلی چگونه ازمرزها دفاع میکردندوبیش از۲۱۰۰شهید این استان درهشت سال دفاعمقدس داشته است. بههمیندلیل به این نتیجه رسیدم که همراه با دوستان میتوانیم اثری خلق کنیم که ادای دینی به این شهدا باشد. ضمن آنکه سیستانوبلوچستان یکی از کوچکترین شهدای جنگ را تقدیم وطن کرده است و من دوست داشتم اثری در ژانر دفاعمقدس برای کودکانونوجوانان خلق کنم.