حتی آن شب سرد زمستانی که در اختتامیه سی و هفمین دوره جشنواره فیلم فجر برای اولین بار به سخن آمد و باور بسیاری از ما را شکست که در تمام این سالها سیمرغی از جشنواره فیلم به خانه نبرده و به قول خودش بعد از ۴۰ سال برای بازی در فیلم «مسخرهباز» کار همایون غنیزاده، سیمرغ درجه دو (نقش مکمل) گرفت، شاید این تنها باری بود که سفره دلش را بعد از این همه سال برای موضوعی شخصی، باز میکرد. آن شب حرف دلش را زد و دلگیریاش را نشان داد ولی دیگر دنباله ماجرا را نگرفت و این قصه را همان جا تمام کرد ولی طعم تلخ آن با ما ماند.
علی نصیریان متعلق به نسلی است که یک شبه ره موفقیت نپیموده و قلهها را فتح نکرده است.او که از دوران کودکی، صدای خود را کشف کرده و شوق هنر را در خود یافته بود، متعلق به دورانی است که هنوز خبری از تلویزیون نبود و رادیو تنها در برخی از خانهها یافت میشد. دورهای که کتابی درباره تئاتر منتشر نمیشد و تنها کتاب موجود، «هنر تئاتر» عبدالحسین نوشین بود.
در کودکی او، هنوز تختحوضی در عروسیها و جشنها اجرا میشد و تعزیه برای خودش جایگاهی داشت.
گاهی با مادرش زیر آواز میزد و تصنیفهایی را میخواند که به روی کاغذی کاهی نوشته شده بود و به ریالی، میشد آنها را خرید.جزو اولین کسانی بود که در هنرستان هنرپیشگی مشق بازیگری کرد و بعدها به اداره هنرهای دراماتیک رفت و در تمام سالهای نوجوانی و جوانی، لحظهای از شوق نایستاد. هم نوشت و هم کارگردانی کرد و بیش از همه هم بازیگری. ولعی داشت برای خواندن و کشف کردن ولی میدانست که «علم عشق در دفتر نباشد» و باید در کنار خواندن و دیدن، کار هنر را به ذوق سپرد و خلاقیت.
با شکلگیری موج نو سینما، او نیز همچون دیگر همقطاران خود، بازی بر پرده نقرهای را آغاز کرد و با رواج تلویزیون، از کسب تجربه در این مدیوم نیز غافل نشد.کارنامه هنری او بینیاز از معرفی است اما کمتر هنرمندی مانند او داریم که در آستانه ۹۰ سالگی همچنان بتواند با ذوق و استعدادش تماشاگر را خیره کند.
اما فقط بحث توانمندی هنری نیست که هنرمندان مستعد، کم نداشتهایم، علی نصیریان اما قدر خود را میداند. درباره هر موضوعی، اظهار نظر نمیکند و حتی به سختی به گفتگوهای مطبوعاتی تن میدهد. اگر موضوعی برایش جذابیت داشته باشد، در چند جمله کوتاه، نظر خود را به صورت شفاف بیان میکند که نمونههای آن واکنش به حذف درس ادبیات از کنکور است و نیز دفاع از هنرمندان سیاهباز در برابر نظرات غیرکاشناسانه یکی از مدیران شهرداری که سیاهبازان را به نژادپرستی محکوم کرده بود.
او که یکی از اولین اعضای گروه هنر ملی به سرپرستی زندهیاد عباس جوانمرد است، به خوبی نشان داده که ملی بودن، تنها به انتخاب یک متن یا شیوه اجرایی نمایش ایرانی نیست بکه ملی بودن به معنای آن است که به عنوان یک هنرمند چگونه و با چه کیفیتی در کنار ملت باشی.و این چنین است که بهار سال گذشته که مهمان شب بازیگران خانه تئاتر بود، تنها به بیان چند جمله اکتفا کرد و گفت: «وقتی حال مردم خوش نیست، جشن گرفتن بیمعنی است و خوب بود به جای جشن، دورهمی ترتیب میدادیم و با یکدیگر گفتگو میکردیم.»
او که خیلی گزیده در محافل هنری حضور پیدا میکند، اگر قرار باشد به جشنواره یا رویدادی نرود، به صورت مکتوب و رسمی و در محترمانهترین شکل ممکن، خود را از حضور در آن برنامه معاف میدارد و همه اینهاست که او را به علی نصیریان تبدیل کرده؛ هنرمندی که خطاب به نسل جوان میگوید که نومیدی و کم آوردن در کار هنر، جایی ندارد و باید ماند و ساخت و کار کرد ولی قدر خود را دانست و تن به پلشتیها نداد. علی نصیریان امسال با فیلم «نوروز» در جشنواره فیلم فجر حضور دارد.