سریالبازها و مخاطبان شبکه سه مدتی است به تماشای مجموعهای به نام «بیست کووید» از این شبکه نشستهاند. مجموعهای که شاید یادآور روزهای تلخ کرونا و از دست دادن عزیزان برای برخی خانوادهها باشد اما باعث میشود یادمان نرود در آن فضای پرالتهاب، نکات ارزشمندی هم وجود داشت.
همدلی و همراهی مردم با کادر درمان یکی از همین نکات مهم و قابل ذکر است. در مجموعه بیست کووید که داستانش در دوران کرونا و تزریق واکسن در شهر مشهد روایت میشود، بازیگران طنازی حضور دارند ازجمله علی عامل هاشمی که سالهاست با نقش آفرینیاش در مجموعههای کمدی برایمان خاطرهسازی کرده نظیرمینی سریال«شب عید» یا مجموعههای چک برگشتی، سالهای دور از خانه و… . هاشمی را این شبها با نقش محمد جواد در این سریال میبینیم که جوان ساده دل و عاشقی است و موقعیتهای کمدی در داستان خلق میکند. او درگفت وگویی پیرامون این نقش و این مجموعه به نکاتی اشاره کرد که در ادامه میخوانید:
محمد جواد سریال بیست کووید، مثل نقشهای قبلی که بازی کرده، شیرینی و نمک خاصی در کاراکترش دارد که این نکته کاملا در بازی شما مشهود است. این ویژگی را شما به نقشهایی که بازی کردهاید، اضافه میکنید یا اینکه این ویژگی در فیلمنامه وجود دارد؟
وقتی نام این سریال مطرح شد، خیلیها با شیرینی بیسکویت اشتباه میگرفتند ولی وقتی متوجه شدند وجه تشابهی نسبت به کووید و کرونا دارد، مخاطب خیلی یاد یک اتفاق شیرین یا ماجرای کمدی نمیافتد، چون همه ما از این بیماری خاطرات بد و تلخی داریم اما وقتی درباره این سریال با کارگردان و تهیه کننده صحبت کردیم، درباره این گفتیم که چطور میشود پیرامون موضوعی که خاطره خوبی از آن نداریم، حرف بزنیم و در عین حال تماشاچی هم دوست داشته باشد. بنابراین به این نتیجه رسیدیم که باید تماشاچی درامی را ببیند که شیرین باشد. به همین علت در این باره صحبت کردیم که آن دوران اتفاقات بامزه و ماجراهایی وجود داشت که این بیماری تلخ را برای ما قابل تحمل میکرد.
میتوانید در این باره مثال بزنید؟
مثلا وقتی فردی در چنین شرایط بد و تلخی قرار دارد و از طرفی ممکن است سرش کلاه بگذارند و پول او را برنگردانند، در آن شرایط هم نگران چنین مسألهای هست. همین موضوع، موقعیت را شیرین و شبیه زندگی واقعی میکند. اینجاست که میتوان تا حدی با این موضوع، شوخی و فضا را شیرین کرد. بنابراین اگر بخواهم کلیت شخصیت محمد جواد را در یک جمله تعریف کنم باید بگویم محمدجواد شخصیتی دارد که اخلاقمدار است. یعنی میکوشد به کسی آسیبی نرساند و نهایت تلاشش را میکند که کسی به او آسیب نزند. از طرفی آدم بسیار ساده و متحیر از هر اتفاقی است. به همین خاطر تکیهکلام «جدا» را دارد.
یعنی همین مسأله اخلاقمداری را میتوان وجه تشابه شخصیت خودتان و نقشها قلمداد کرد؟
میتوانم بگویم علی عامل هاشمی تمام تلاشش بر این است که در زندگیاش اخلاقمدار باشد. درست مثل محمدجواد که مهمترین ویژگی شخصیتش، همین مسأله است.
تکیهکلام «جدا» که محمدجواد مدام از آن استفاده میکند ایده خودتان بود؟
بله. وقتی ما به یک تحلیل شخصیتی رسیدیم، من دنبال کلمهای بودم که به حس و حالی که برای این شخصیت در نظر گرفتهام نزدیک باشد که به این کلمه رسیدم و کارگردان هم موافقت کرد و من هم هر جایی که زمانش بود استفاده میکردم.
محمدجواد سریال بیست کووید و تقریبا میتوان گفت همه کاراکترهایی که تابهامروز در سریالها بازی کردهاید، در عین حال که وجوه مختلفی در شخصیت دارند اما سادگی اصلیترین ملاک آنهاست و اینکه سعی میکند همواره آدم خوبی باشد؛ بنابراین ویژگی را خودتان به کاراکترها اضافه میکنید تا دلنشینتر باشد یا دیدگاه کارگردانهایی که با شما کار میکنند اینگونه است؟
یکسری چیزهایی هست که بر اساس توانمندیهای خودتان به آن باور دارید. ضمن اینکه پیشنهادها و نوع نگاهی که کارگردانها و لطفی که مردم به من دارند، این بوده که شخصیت منفی بازی نکردم.
حتی این قضیه در گریم شما هم وجود دارد. این به خواسته شخصی خودتان برمیگردد که گریمورها خیلی به ترکیب صورت شما دست نمیزنند یا شخصیتهایی که بازی میکنید این ویژگی را دارند؟
من در طراحی گریم اصلا دخالت نمیکنم چون کار تخصصی است و کسی که در این حوزه فعالیت میکند، به جزئیات این کار آشناست؛ بنابراین دخالتی در این زمینه ندارم و فقط ممکن است پیشنهادهایی بدهم. با این حال معمولا کارگردان که تصمیمگیرنده است، با پیشزمینه ذهنی که از من بهعنوان بازیگر دارد، ممکن است انتخاب کند و در گریم هم خیلی من را از خود واقعیام دور نکند. بهخصوص اینکه این روزها خیلی چیزها به سمت طبیعیبودن میرود و به همین خاطر ترجیح بر این است که گریم هم خیلی برجسته نباشد و طبیعیتر باشد. البته محاسن من مثل محمدجواد تا این حد مشکی نیست و من اینقدر جوان هم نیستم (میخندد).
شما اصالتا خراسانی هستید و تسلط کاملی هم روی گویش مشهدی دارید. با این حال بهجز داماد خانواده در بیست کووید هیچکدام از بازیگران بهخصوص محمدجواد با این گویش صحبت نمیکنند. آن هم در حالی که داستان در شهر مشهد روایت میشود. این قضیه تعمدی بوده؟
لهجه مشهدی اینگونه است که مشهدیها خیلی با خودشان با این غلظت لهجه صحبت میکنند. یعنی با بقیه خیلی معمولی صحبت میکنند. البته مشهدی خیلی لهجه شیرین و دوستداشتنی ای است. من هم خیلی این لهجه را دوست دارم اما خواسته کارگردان بود که خیلی اصرار نداشته باشیم مدام بازیگران با این لهجه با هم صحبت کنند. اما قرار بر این شد که آهنگ خراسانی را در صحبتکردن محمد جواد بگذاریم که او مشهدی مطلق حرف نزند که اتفاقا تفکیک کردن آن هم خیلی کار سختی بود. یعنی مخاطب متوجه شود که این شخصیت مشهدی است، اما لهجه نداشته باشد.
پس میتوان گفت یکی از چالشهایی که با این نقش داشتید همین مسأله گویش بود؟
به هر حال کار جدید و جذابی برای خودم بود و دوست داشتم. چون باید راکورد لهجه را حفظ میکردم و نگه میداشتم و باید مراقب بودم تا رفتار و حرکات و راه رفتن محمد جواد شبیه به خودم نباشد. به هر حال من بهعنوان بازیگر باید در کار مراقب این باشم که هیچگونه شباهتی بین من و کاراکتر وجود نداشته باشد. یعنی محمد جواد شبیه به علی عامل هاشمی راه نرود. بنابراین همین مسأله لهجه و حفظ راکوردش کار راحتی نبود. البته وقتی محمدجواد با دوستش برای زیارت امام رضا(ع) به حرم میرفتند، دوستش به او تاکید میکرد مشهدی حرف بزن تا آقا بفهمه ما زائر نیستیم و مشهدی هستیم! به همین خاطر در سکانسهای حرم، ما مشهدی حرف میزدیم.
از آنجا که همه ما به نوعی با کرونا درگیر بودیم و خاطرات چندان خوبی هم از آن دوران نداریم، یادآوری آن روزها برای شما به عنوان بازیگر سریال، آزاردهنده نبود؟
جنگ هم برای هیچ کسی لذتبخش نیست و کسی جنگ را دوست ندارد. چون جنگ، آوارگی و خرابی و مرگ با خود به همراه دارد و خیلی اتفاق وحشتناکی است. اما وقتی فیلم جنگی ساخته میشود، آن را میبینیم و دوست داریم. یعنی ما چیزی از جنگ میبینیم که به ما یادآوری شود چه روزهای تلخی داشتیم. بنابراین همین که بخشی از تاریخ را فراموش نکنیم و همواره به یاد داشته باشیم نکته مهمی است. درباره کرونا هم همین اتفاق افتاد. یعنی درست است که شاید عزیزی را در آن دوران از دست داده باشیم اما به این نتیجه رسیدیم که باید از خودمان مراقبت کنیم یا بهداشت را به گونهای رعایت کنیم که کسی را بیمار نکنیم. این مهمترین دستاوردی بود که در آن دوران داشتیم و هنوز هم با ما هست. یعنی کرونا تلنگر بزرگی را به ما زد که همواره مراقب خودمان باشیم و بهداشت را بیشتر رعایت کنیم. ساختن چنین سریالی که البته بیست کووید یک سریال عاشقانه شیرین است که با این برهه از تاریخ برخورد میکند، تلنگری برای یادآوری است که مراقب باشیم تکرار نشود. البته که کرونا هنوز تمام نشده است.
اتفاقا خیلیها بر این عقیده هستند که کرونا و آن دوران تلخ تمام شده و نیازی به یادآوری آن روزها نیست. بنابراین ساخت چنین سریالی لزومی ندارد. پاسخ شما برای آن افراد چیست؟
من فکر میکنم کرونا تمام نشده و هنوز عدهای از این بیماری آسیب میبینند. بنابراین هنوز هم به چنین یادآوریای نیاز داریم.
گویا یکی از مصائب و اتفاقات تلخ این کار درگیر شدن عوامل به وبا بود. شما هم درگیر این بیماری شدید؟
ما مجبور شدیم به منطقهای برویم و فیلمبرداری کنیم که نسبت به آبوهوا بدن ما واکنش نشان داد و درگیر بیماری شدیم. البته آدمهایی که در آنجا زندگی میکردند هم از آن آب میخوردند اما انگار بدن آنها مقاوم شده بود و ما وبا گرفتیم، ولی نکته مهم و عجیبی که برای من در این کار وجود داشت و خیلی اذیت شدیم، پوشیدن گانهای پزشکی بود. چون زمان فیلمبرداری آن سکانسها در گرمای تابستان بود و هوا داخل این لباسها نمیرفت و به قدری گرم و آزاردهنده بود که من به یاد پزشکان و پرستارانی افتادم که در آن دوران این لباسها را میپوشیدند و ساعتها باید با این وضعیت کار میکردند. آنهم در شرایطی که استرس بیماری وجود داشت و چقدر این دوستان دو سال اذیت شدند. بنابراین تلاش میکنم بیشتر مراقب خودم باشم تا کمتر برای کادر درمان دردسرساز شوم. این خیلی یادآوری جالبی بود و فکر میکنم این سریال ادای دین به آن دوستان است. چون آدمهای مهمی هستند و یاد شهدایشان واقعا گرامی.
قطعا هر بازیگری مدام به این فکر میکند نقشهایی را که دوست دارد و متفاوت است بازی کند. شما دوست دارید چه نقشی به شما پیشنهاد شود و بازی کنید؟ مثلا دوست دارید یک نقش کاملا جدی و منفی بازی کنید؟
اتفاقا خیلی علاقهمند به بازی در نقش جدی و منفی نیستم. چون به نظرم چنین نقشی بازیکردن کار خیلی سختی نیست. اتفاقا در چنین شرایطی که زندگی میکنیم، گریاندن و غمگینکردن و تحت تاثیر قراردادن مردم کار عجیب و سختی نیست. اتفاقا لبخند روی لب آنها آوردن کار خیلی سختی است و این رسالت و دین را روی دوش خودم بهعنوان بازیگری که در سریالهای تلویزیونی بازی میکنم دارم که حتی برای چند دقیقه لبخند را روی لب مردم بیاورم تا برای چند دقیقه از مشکلاتشان رها شوند و تجدیدقوا کنند. این خیلی برای من جذابتر است که مردم را شاد کنم.
سبزوار؛ سریالی درباره اقلیم خراسان
علی عاملهاشمی درباره سریالی که دردست نگارش دارد میگوید: یکی ازکارهایی که دوست دارم انجام دهم این است که راجع به شهر خودم و جایی که در آن به دنیا آمدم و بزرگ شدم ادای دین داشته باشم. یعنی سریالی کار کنم که بهواسطه آن پتانسیل این استان و شهر مشهد را به مخاطب نشان دهم. درست مثل کاری که سعید آقاخانی نسبت به اقلیم کرد انجام داد یا محسن تنابنده نسبت به استان مازندران کرد. من هم دوست دارم این اتفاق برای استان خراسان بیفتد.بههمیندلیل با برادرم هدایت در حال نگارش سریالی در این زمینه هستیم و قرار است با برادرها بسازیم. اسم سریال «سبزوار» است و فعلا در مرحله نگارش قرار دارد. خیلی دوست دارم این ادای دین را به سرزمین مادریام انجام بدهم.