شخصیت «حاجی فیروز»، کهنترین آیین نمایشی در قالب رفتارهای فرهنگی و آیینمند ایرانیان در مراسم استقبال از نورز است که با جامه سرخ پیام آمدن بهار طبیعت را بعد از نبرد با روزگاران سرد و سیاه زمستان میدهد.
به گزارش روز پنجشنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، اگر امروز ایران را به عنوان «گهواره تمدن» میشناسند ظهور تمدن در این سرزمین را باید در سابقه دیرینه ملتی شناخت که هویت فرهنگی را در لابهلای آیینها و رسوم ستایش پروردگار بنیانگذاری کرد.
برای پی بردن به حقانیت ایران در شکلدهی «گهواره تمدن» بشر کافی است به کتاب قطور تاریخ سر زد و با مرور اسناد تاریخی ثبت شده بر این کتاب به شش هزار سال پیش سفر کرد. سفری که در همان سالهای نخست میتوان به ثبت تاریخ سازی و پیجویی هویت و فرهنگ ملتی پی برد که وقتی تمام جهان را ظلمت جهل فرا گرفته بود، قومی در مسیر شکلدهی تمدن تلاش می کردند.
آیین کهن نوروز یکی از کهنترین آیینهایی است که در تمام جهان آنرا به نام ایران می شناسند. آیینی با سابقهای بیش از شش هزار سال تاریخ مکتوب که در سیر تطور و تحولات تاریخی، همواره بنای استوار بر معناهای بنیادین و بدون تغییر خود را در مسیر ستایش پروردگار از یکسو و احترام و کرنش به طبیعت از سوی دیگر متجلی کرده است.
نوروز با گشادهدستی، بدون در نظر گرفتن نژاد، جغرافیا، مرام و شیوههای سیاسی پادشاهان و امیران کشورها با اتکا به احترام به قوانین نظام طبیعت و رمز ماندگاری آن از یک سو و ستایش خالق طبیعت استوار و پابرجا راه خود را تا امروز ادامه داده است.
*** راز ماندگاری نوروز
رمز و راز ماندگاری و جاودانگی نوروز در پیام آن است. پیامی که از هزارههای پیش در زندگی ساده و بیآلایش مردم درارتباط با طبیعت تا امروز تنیده شده است. رمز و راز ارتباط مردم با طبیعت به عنوان مادرِ بخشنده و فراهم ساختن نیازهای حیات آنها به واسطه رنگارنگی فصلهایش، سایه گستر زندگی متمدنانه جوامع و کشورهاست.
علی بلوکباشی پژوهشگر نامآور فرهنگ و آیینهای ایرانی در کتاب «نوروز؛ جشن نوزایی آفرینش» درباره راز ماندگاری و جاودانگی نوروز آورده است:
«پیام نوروز پیوسته آفریده شدن و تحول یافتن است و به جمال و جلال دست یافتن. نوروز آیینی برای حرمت نهادن به زندگی است؛ یعنی گردش و پویایی طبیعت. نوروز پیام شادمانی و زنده ماندن است و شادی و پویایی، بنیانهای سازنده هر فرد ایرانی است. حضور آیینهایی که شادیِ مبتنی بر اندیشه و پاسداشت زندگی را نوید میدهند، سازنده آزادی یک ملت هستند، همچنین نشانی از به چالش کشاندن بحرانهای محدودیت آور. نوروز به انسان ایرانی (و تمام انسانهای جهان) گوشزد میکند حقیقت در حرکت و تغییر است نه در سکون؛ یعنی به کمال رسیدن، یعنی خود را پیوسته آفریدن و دیگر شدن و تحول پذیری. جاودانگی نوروز در سودمندی آن برای انسان خواهان شادی، پویایی و زندگی و سرافرازی است، به همین دلیل در طول تاریخ ایران برای تمام اقوام ایرانی جاذبه و کششی غیرقابل انکار داشته و خواهد داشت.»
در کنار تمام داشتههای هویتبخش فرهنگ نوروز برای ایران و ایرانی، جلوههای آیینی، خردهروایتها و نمایشهای گرهخورده با رمز و راز نوروز، یکی از کاربردیترین عناصر هویتبخش تاریخ تمدن ایران به شمار می رود.
به بهانه فرارسیدن نوروز ۱۳۹۸ مجال و مقال را قدر دانسته و در قالب سلسله گزارشهایی به معرفی آیینهای نمایشی و نمایشهای آیینی ایرانیان فرهنگساز میپردازیم.
*** «حاجیفیروز»؛ شخصیتی بازمانده از هزارههای دور
به گواه تاریخ و اسناد مکتوب تاریخ فرهنگها ورفتارهای آیینی، ایرانیان مراسم نوروز را یکی از مهمترین اعیاد و جشنهای ملی خود میدانستند و بسیاری آیینها، خرده آیینها و خرده فرهنگهای خود را در زمینه برگزاری رفتارهای آیینمند و فرهنگی در آستانه نوروز برگزار می کردند.
پشت سر گذاشتن زمستان سرد؛ به ویژه برای مردمان کشاورز ایرانی که تمثیلی از مرگ طبیعت و زمین به عنوان «مادر بخشنده» به شمار میرفت و آمدن بهار طبیعت با بخشندگی و رزقی که برای آنها به ارمغان میآورد، از مهمترین اعیاد و جشنهای ایرانیان بود. به همین سبب با آغاز فصل بهار مراسم متنوعی برای خوشامدگویی به سال نو و مطلع ساختن افراد از آمدن بهار در رفتارهای فرهنگی – آیینی ایرانیان به چشم میخورد.
یکی از دیرپاترین و شناخته شده ترین آیینهای خوشآمدگویی به نوروز آیین نمایشی حاجیفیروز است. حاجیفیروز که ما او را با صورتی سیاه و جامعه سرخ به یاد می آوریم، نمادی از پیروزی طبیعت و تولد آن و برخاستن مجدد بعد از پشت سر گذاشتن سرما و سیاهی زمستان است. سیاهی حاجی فیروز بازتاب دهنده زمستانی است که پیامدش مرگ و نابودی بوده و جامه سرخ حاجیفیروز بازتاب دهنده شکوفههای درختان که به دلیل آن پیغام آمدن سال نو و نوروز را میتوان در فرهنگ ایرانیان کشاورز رصد کرد.
** ریشه پیدایش حاجیفیروز
پیشینه شخصیت حاجیفیروز در دامنه سیطره فرهنگ و تمدن ایرانی به هزارههای دور برمیگردد. برای رسیدن به فلسفه شکلگیری و ریشه پیدایش حاجیفیروز نکته مهرداد بهار، نویسنده و پژوهشگر آیینها و اساطیر ایرانی، میتواند راهگشا باشد. به اعتقاد او «به احتمال زیاد حاجی فیروز که فقط در چند روز اول و آخر سال پیدایش میشود و شادی و سرور را به ارمغان میآورد، نمادی از بازگشت سیاوش به جهان پرجنب وجوش مادی است. به این ترتیب، صورت سیاهش نشانه توقف او در جهان تیره و تار مردگان و جامه قرمزش علامت خون و زندگی مجدد است.»
پیش از آنکه این شخصیت در ارتباط با آیینهای استقبال از نوروز برسد؛ در میان جامعه ایرانیان کاراکتری بود که تولد زرتشت را نوید میداد که تولد او نیز به گاه تقویم ایرانی در نخستین روز سال رقم خورده است. اما آرامآرام با گسترش فرهنگ نوروز و جشن های نوروزی میان ایرانیان شخصیت حاجیفیروز به پیک شادیبخش و نویددهنده نوروز در فرهنگ ایرانی بدل شد.
** شیوه اجرای آیین حاجیفیروز
از نیمه اسفند که آرام آرام شاهد تولد و بیداری مجدد زمین، رشد جوانهها بر درختان و سبز شدن سبزهها هستیم، شخصیت حاجیفیروز با پوشیدن قبای قرمز و سیاه کردن صورت خود، در کوچهها و خیابانها و میادین آبادیها شروع به حرکت میکند و با سازی که عموماً دایره زنگی یا تنبک بود با خواندن شعرهایی مردمی اغلب با رویکرد و نگاهی طنز آمدن بهار را شادباش می گفت.
همین موضوع یعنی آوردن پیغام بهار از یک سو و تلاش برای شاد کردن و خنداندن مردم از سوی دیگر، باعث شد مردم آرام آرام شخصیت حاجیفیروز را به عنوان یکی از نمادهای آمدن نوروز در فرهنگ خود جای دهند.
بنا به اقوال متعدد؛ به ویژه توسط تاریخ نویسان و ثبت کنندگان رویدادهای تاریخی درعهد صفوی همچنین ابتدای قاجار، شخصیت حاجیفیروز شخصیتی بخشنده بود و چون مادر طبیعت و آمدن بهار که بار دیگر به زندگی شکوفه و سرسبزی را اهدا میکرد، همزمان با اعلام پیغام فرخنده آمدن بهار، هدایای کوچکی را به کودکان و نوجوانانی میداد که با سرودهای او همخوان شدند یا در جشن و شادی و پایکوبی او شرکت میکردند.
به همین سبب رفتاری که امروز در قبال شخصیت حاجی فیروز و تبدیل شدن او به فردی در کنار شادی و آوردن خبر مسرتبخش آمدن بهار از دیگران چیزی طلب میکند، فرهنگی ناهمخوان با آیین کهن نمایشی «حاجی فیروز» در فرهنگ ایرانی است.
در آستانه نوروز از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب ایران شاهد حضور شخصیتی به نام حاجیفیروز هستیم که تمام آنها در سیاه بودن صورت و سرخ بودن جامه یکسان و یکنواخت هستند و تنها در خواندن اشعار یا برخی اداها و اشکال نمایشی ممکن است شاهد تغییراتی باشیم که به دلیل منطقه یا جغرافیایی است که مردمان آن دیار در آن زندگی می کنند. اما به طور کلی شخصیت حاجی فیروز مهمترین، شناختهشدهترین و کهنترین شخصیتی است که به واسطه او آمدن نوروز، نو شدن سال و آغاز جشنهای سال نو در میان ایرانیان رقم میخورد.