اصغر سمسارزاده و جواد انصافی در کار مشترک جمعه ایرانی با هم همکاری داشتهاند. به تازگی غرفه جامجم در نمایشگاه رسانه فرصتی شد تا دوباره کنار هم قرارگیرند وازحال وهوای کار بگویند. اصغر سمسارزاده میگوید: من در سال ۱۳۳۷ کارم را آغاز کردم و امروز که اینجا هستم، ۸۳ سالم است. انصافی در میان صحبتهایش میآید که «آن سالها من درس میخواندم!» سمسارزاده ادامه میدهد: طول عمر من به دلیل این بوده که فقط به کار تئاتر فکر میکردم. دنبال مسخرهبازی و عیاشی نبودم. حتی قبل از انقلاب هم همینطور بودم. وابستگی به چیزی نداشتم.
انصافی با تعارف میگوید: من هم که شاگرد ایشان بودم دقیقا همین حال و هوا را داشتم. سمسارزاده هم رو به او میکند و میگوید: ایشان هم آدم باسوادی است. مخابرات ایران زیرنظر او بود. انصافی میگوید: من ۱۰سال از ایشان کوچکترم و شاگرد او هستم. سمسارزاده رو به او میکند و به شوخی میگوید: حالا تقصیر من چیست که کوچکتر هستی؟
سمسارزاده از خاطرات مشترک خود با جواد انصافی میگوید: کار مشترکمان جمعه ایرانی بود. ۴۳ سال است در رادیوایران هستم و فقط در برنامه صبح جمعه یا همان جمعه ایرانی بودم. غیر از بزرگواری از جواد انصافی ندیدم. انسان باسوادی است که تئاتر را خوب میشناسد. از کمدینهایی است که سیاهبازی را حفظ کرده است. این سیاهبازی پایه تئاتر ایران است. برشت فاصلهگذاری را کشف کرده بود. همان زمان، نشستند این را درآوردند که همان، وقفه سیاهبازی است.
انصافی هم صحبتش را تایید میکند: مهمترین مسائلی که برشت مطرح میکند و تمام تئاتر جهان او را تایید میکنند، همین اصولی است که در سیاهبازی رعایت میکنیم؛ اینکه دیواری بین تماشاگر و بازیگر وجود نداشته باشد. برشت حتی مسأله فاصلهگذاری را مطرح میکند که در سیاهبازی هم به گونه دیگری آن را داریم. مثلا آن فردی که نقش ارباب را در سیاهبازی دارد، با یک وقفه در کار نشان میدهد خودش لنگ ۵۰ تومان پول است.
سیاهبازی نشان داد تئاتر ایران غنی است
سمسارزاده میگوید: به نظرم افرادی مثل جواد انصافی با نقشهایی که بازی میکرد، پایهگذار تئاتر در ایران بوده است. انصافی هم که تاکنون پژوهشهای بسیاری درباره سیاهبازی انجام داده، به کتابش اشاره کرده و میگوید: تنها کتابی که درباره سیاهبازی چاپ شد، سیاهبازی از نگاه یک سیاهباز بود که بررسی سیاهبازی و قیاس آن با کمدیا دلارته و کمدی در کشورهای دیگر و بیان نزدیکبودن آنها بود.
سمسارزاده هم در تایید صحبتهایش عنوان میکند: این نشان میدهدکه تئاترماچقدرغنی است. انصافی ادامه میدهد: برشت میگوید دیوار بازیگر را بشکنید. ما آنقدر در سیاهبازی ارتباط ومشارکت داریم که مخاطب بازیگر میشود. مثلا دریک نمایش به مخاطبان میگفتم «اطرافیان این پادشاه ما رفتهاند.دونفر بیایند نیزهدار شوند.»مخاطب میآمد بازیگرمیشد.تعزیه نیزهمین است.وقتی میگوید «جوانان بنیهاشم بیایید»،مردم میدوندومیآیند. درواقع مخاطب به بازیگر تبدیل میشود. سمسارزاده میگوید: باید قدر افرادی مثل انصافی را دانست. سیاهباز زیاد داریم اما باید توجه بیشتری به این مسأله سنتی و مردمپسند ایرانی داشته باشیم.
انصافی سیاهبازی را نمایش ملی میداند که به گفته او، باید این همه پشتوانه فکری را قدر دانست. او به پژوهشهایی که درباره چهارشنبهسوری داشته، اشاره میکند: من بحث علمی چهارشنبهسوری را باز کردهام. اگر بحث آن را درست بیان کنیم، دیگر کسی ترقهبازی نمیکند. آتش برای ایرانیان مقدس بوده و مفاهیمی مثل توجه به سالمندان برایمان بسیار مهم بود و در پاسداشت چهارشنبهسوری آن را رعایت میکردیم.