کیومرث پوراحمد علاقهمند بود که با کاراکتر «عیسی» فیلم «اتوبوس شب» سهگانهای بسازد اما ممیزی باعث میشود که شرایط ساخت این سهگانه فراهم نشود.
روز ۱۶ فروردین ماه یک سالی میشود که سینمای ایران، کیومرث پوراحمد را ندارد، سال گذشته کیومرث پوراحمد که با آثارش چون «شب یلدا»، «خواهران غریب»، «قصه های مجید»، «سرنخ»، «بیبی چلچله» زندگی کردیم و با «اتوبوس شب» اش سفر کردیم، از دنیا رفت.
به بهانه سالروز این هجرت، یادی میکنیم از یکی از فیلمهای مهماش به نام «اتوبوس شب».
این فیلم در سال ۸۵ ساخته و یک سال بعد اکران شد و در همان سال هم این فیلمساز گفتوگویی به بهانه اکران آن داشت که بخشی از آن را بازنشر میکنیم.
پوراحمد «اتوبوس شب» را با فیلمنامه براساس داستانی واقعی از حبیب احمدزاده و با همکاری حسن شکاری ساخت.
این فیلم روایتگر گوشهای از زندگی “عیسی” و”فاروق” است که پس از سالها همدیگر را میبینند و خاطرات دوران جنگ را مرور میکنند. “عیسی” جوان رزمندهای است که مأموریت انتقال اسرای جنگی به پشت جبهه را دارد که “فاروق” هم یکی از آنهاست.
در «اتوبوس شب» زندهیاد خسرو شکیبایی، مهرداد صدیقیان، محمدرضا فروتن، الناز شاکردوست، کوروش سلیمانی، امیر محمد زند به ایفای نقش میپردازند.
کیومرث پوراحمد در گفتوگویش که با ایسنا داشت به نکات قابل تاملی اشاره کرده است که در ادامه بخشی از آن را میآوریم:
** سالها قبل از صرافت ساخت فیلم جنگی افتاده بودم. اما بعد از سالها قصهی “حبیب احمدزاده” مرا مشتاق کرد و بهدنبال خودش کشاند. دغدغهام را تازه کرد که سرانجام “اتوبوس شب” ساخته شد.
** در اوایل جنگ با یک گروه کوچک از کارمندان کانون پرورش فکری کودکان ۱۰تا ۱۵ روزی به جبهه رفتیم و فیلم گرفتیم و فیلمهایی که آوردیم قرار شد برای کارمندان آنجا به نمایش بگذاریم.
وقتی این فیلمها را به نمایش گذاشتیم یکی از حاضرین جلسه را بههم ریخت و گفت: «شما حق ندارید دربارهی فلاکتها و آوارگیها حرف بزنید، باید درباره سلحشوریها حرف بزنید.» ما هم فکر کردیم بله درست است در دورهی جنگ باید در مورد سلحشوریها حرف زد؛ این بود که دفتر فیلمسازی جنگ را بستم ـ گرچه در آن سالها فیلم “باران” را ساختم که در حاشیه جنگ میگذشت و بهنوعی احترام و تجلیل رزمندگان بود ـ تا اینکه سینمای جنگ بچههای خودش را تربیت کرد و فیلمسازان خوبی مثل ابراهیم حاتمیکیا، احمدرضا درویش، رسول ملاقلیپور آمدند و فیلمهای خوبی هم ساختند و ما هم از صرافت ساخت فیلم جنگی افتادیم. اما بعد از سالها قصهی حبیب احمدزاده مرا مشتاق کرد و به دنبال خودش کشاند. دغدغهام را تازه کرد که سرانجام “اتوبوس شب” ساخته شد.
** فقط چهار روز در جشنوارهی آسیاپاسفیک در استرالیا بودم، خیلی دقیق نمیتوانم دربارهی نقطهنظر تماشاگر خارجی صحبت کنم. اما آنچه در CNN گفته شد و داوران و نمایندگان کشورهای مختلف مطرح کردند، این بود که تحتتأثیر قرار گرفته بودند و فیلم را، فیلم موثری میدانستند. میخواستم فیلمی بسازم که با وجود آنکه مشخصا دربارهی جنگ ایران و عراق است، ولی فراتر از آن هم باشد و بتواند با مردم همه جای دنیا رابطه برقرار کند. خوشبختانه فکر میکنم این اتفاق افتاده است.
** طبیعتاً ما نمیتوانیم طرفدار جنگ باشیم. بچههای جنگ میگویند: “اتوبوس شب” درعین حال که فیلمی است که حق بچههای جنگ را ادا میکند به مردم عراق هم احترام میگذارد. ما حرمت بچههایی که جنگیدند و از ایران دفاع کردند را داریم و قدرشان را هم میدانیم، ولی به هرحال اعتقاد نداریم که جنگ چیز خوبی است.
** خودم علاقهمند بودم با کاراکتر “عیسی” “اتوبوس شب” یک سهگانه بسازم که فیلم دوم میتوانست براساس رمان “شطرنج با ماشین قیامت” حبیب احمدزاده باشد که متاسفانه کوتهبینی سانسور باعث شده با ساخت فیلم براساس این رمان موافقت نشود.
* بارها گفتهام چون شخصیت عماد ۴۰ دقیقه با صورت خونآلود و آشولاش در فیلم هست نمیخواستم خون دیده شود و درعین حال نوستالوژی است که خودمان به فیلمهای سیاه و سفید داریم و با فیلمهای سیاه و سفید عاشق سینما شدهایم و اینکه سیاه و سفید حس خوب و بهتری برای این فیلم داشت. دوستان فنی توصیه میکردند که فیلم را رنگی بگیریم و آنها در کامپیوتر فیلم را سیاه و سفید بکنند، اما من از ترس اینکه وسوسه نشوم فیلم رنگی بگیرم از ابتدای فیلمبرداری، رنگ را بستم.
«اتوبوس شب» در جشنوارهی فیلم فجر همان سال توانست جایزهی بهترین کارگردانی را از بخش بینالملل این جشنواره دریافت کند و همچنین در جشنوارهی کودک و نوجوان همدان جایزهی بهترین کارگردانی و بهترین بازیگر نوجوان را کسب کرد و در جشن خانهی سینما بهترین فیلم شد و جایزهی بزرگ آسیاپاسفیک را گرفت.