جواد نکونام در حالی در نشستهای خبری بازیهای تیمش حاضر نمیشود که نمیتوان تمام تقصیرها را گردن او انداخت چراکه بیاعتنایی سرمربی استقلال ناشی از ضعف ساختاری لیگ برتر ایران، یعنی نبود حق پخش تلویزیونی است.
برگزاری یک لیگ فوتبال به صورت حرفهای الزامات مختلفی دارد که فوتبال ایران با میانبری بزرگ تنها نام آن را یدک میکشد تا نشان دهد که بدون داشتن پیشنیازها هم میتوان یک لیگ حرفهای در اختیار داشت. یکی از پیش پا افتادهترین الزامات لیگ حرفهای، برگزاری منظم بازیها و اداره امور آن است که فوتبال ایران در این امر هم عاجز است. حتی وقتی به اصول ابتداییتر نگاه میشود، باز هم فاصله زیادی تا حرفهای شدن وجود دارد که نمونه بارز آن، برنامهریزی برای انجام درست یک نشست خبری ساده است.
سالهاست که بدعت عجیبی از سوی برخی از سرمربیان لیگ برتری وجود دارد که به نشست خبری قبل و بعد از بازی نمیآیند یا دستیارشان را به نشست میفرستند یا به طور کلی قرار گرفتن مقابل رسانهها را نادیده میگیرند. لیگ بیست و سوم هم از این بدعت مستثنا نیست و بزرگترین غایب نشستهای خبری امسال، جواد نکونام سرمربی استقلال است. غیبت نکونام در نشستهای خبری پس از آغاز نیم فصل دوم روند بسیار صعودیای پیدا کرده تا حدی که او فقط در ۳ نشست خبری از ۱۴ نشست خبری ممکن حضور پیدا کرده است.
دلایل مختلفی برای غیبت نکونام در نشستهای خبری گفته شده است، به عنوان مثال مهدی هاشمینسب در نشست خبری پیش از بازی با مس میگوید که شاید نکونام «حال نمیکند» که به نشست نمیآید؛ پاسخی که اگر به شکل دیگری عنوان میشد باید به شناختمان از شخصیت هاشمینسب شک میکردیم. علاوه بر هاشمینسب، کیانوش رحمتی دیگر دستیار نکونام در پاسخ به این سوال گفت: «تمرکز او بیشتر روی تیم و بازیکنان است. روز قبل بازی مهم است و میخواهد تمرکز صد درصدی روی تیم داشته باشد.»
به همین بهانه در این گزارش روند برگزاری نشستهای خبری در لیگ برتر انگلیس، لالیگا و رقابتهای یوفا مورد بررسی قرار گرفته است.
لیگ برتر انگلیس
بر اساس ماده P.۱۱ آییننامه پریمیرلیگ هر مربی ملزم به شرکت در مصاحبهها، نشستهای خبری و باقی فعالیتهای رسانهای درخواست شده از او است و انجام ندادن آن (به جز موارد خاص) نقض قوانین و دارای جریمه است. البته در این قوانین قید شده که مصاحبهها نباید به گونهای برنامهریزی شوند که با مسئولیتهای اصلی روز مسابقه مربی در مورد تیمش تداخل داشته باشند.
FA برای سادگی ماجرا، زمانبندی منعطفی مشخص کرده که براساس روز بازیها طرحریزی شده است. طبق جدول زمانبندی نشستهای خبری، این اختیار به بخش رسانهای رقابتهای پریمیرلیگ داده شده تا در صورتی که سرمربی تیمی نمیتواند به خاطر بازگشت از رقابتهای اروپایی (چمپیونزلیگ و لیگ اروپا) در موعد مقرر در نشست خبری حاضر شود، زمان نشست خبری با توجه به شرایط جدید معین شود. البته در نظر گرفتن زمانبندی دقیقی همانند چیزی که در پریمیرلیگ در نظر گرفته شده، نیاز به برنامهریزی دقیق بازیهای لیگ برتر دارد.
لالیگا
طبق قوانین لالیگا، نشست خبری پیش از بازی همانند ایران یک روز پیش از بازی انجام میشود اما در صورتی که سرمربی یک تیم به دلیل ساعت پرواز یا هر دلیل قابل قبول دیگری نتواند در نشست خبری شرکت کند، کنفرانس دو روز قبل از بازی برگزار میشود. ضمن آنکه نشستهای خبری در اسپانیا در سالن کنفرانس مطبوعاتی ورزشگاه یا محل تمرین تیمها برگزار میشود.
در نتیجه میتوان گفت که برگزاری نشست یک روز قبل از برگزاری بازی در محل سازمان لیگ در تهران یا هیاتهای فوتبال در شهرستانها وحی منزل نیست و میتوان با کمی انعطاف، هم بهانه حضور نیافتن در نشست خبری را از سرمربیان گرفت و هم راه را برای حضور آنها سادهتر کرد.
یوفا
یوفا هماهنگی زمان نشست خبریهای قبل بازی را بر عهده دو باشگاهی که یک بازی را برگزار میکنند، گذاشته است. این دو باشگاه به صورت توافقی میتوانند یک زمان را به عنوان زمان نشست خبری معین کنند و اگر به توافق نرسند، باشگاه مهمان زمانی را در بازه مدنظر یوفا انتخاب میکند.
به طور کلی قوانین یوفا درباره نشستهای خبری پیش از بازی مانند قوانین دیگر رقابتهای بینالمللی مانند رقابتهای تحت نظر AFC است. در قوانین یوفا آمده است که نشست خبری پیش از بازی رقابتهای اروپایی باید در استادیوم میزبان بازی برگزار شود. البته یوفا این حق را برای تیم میزبان قائل شده که بتواند کنفرانس خبری پیش از بازیاش را در سالن نشست خبری محل تمرینش برگزار کند.
حتی تیم مهمان هم در صورت فراهم نبودن شرایط برگزاری نشست در ورزشگاه محل برگزاری، میتواند نشست خبریاش را پس از هماهنگی با مسئولان یوفا در محل دیگری برگزار کنند.
با نگاهی به قوانین این رقابتها برای نشستهای خبری میتوان به شکلی برنامهریزی کرد که حتی نکونام به دغدغه تمرکز کامل روی بازی تیمش برسد چرا که حتی در لالیگا هم برخی نشستهای خبری، دو روز قبل از بازی برگزار میشوند.
این قوانین نشان میدهد که راههای تعاملی مختلفی برای ایجاد شرایط حضور سرمربیان در نشستهای خبری وجود دارد و حتی اگر سرمربی میخواهد تمرکز کاملش در روز قبل بازی را روی تیمش بگذارد، نشست خبری میتواند دو روز قبل بازی برگزار شود.
البته باید به این نکته اشاره کرد که تمام این قوانین به خاطر حق پخش تلویزیونی که هم به برگزارکنندگان رقابتها و هم به باشگاهها منفعت میرساند، وضع شدهاند و به همین دلیل سعی کردند قوانین به شکلی باشد که سرمربی به هر شکلی به نشست خبری بیاید تا هیچ طرف قضیه متضرر نشود. به همین دلیل هم در صورت غیبت سرمربی جرایم سنگینی برای آنها در نظر میگیرند اما در فوتبال ایران که سازمان لیگ و فدراسیون فوتبال نه پول تبلیغات محیطی را به باشگاهها میدهند و نه توان گرفتن حق پخش تلویزیونی را دارند، نباید هم توقع داشت که سرمربیان لیگ برتری پشیزی برای جرایم سازمان لیگ ارزش قائل شوند.
با این حال اگر نکونام سودای مربیگری در رقابتهای معتبر باشگاهی و ملی را دارد، نمیتواند در آن رقابتها بگوید “حال نمیکنم” و به نشستهای خبری نرود چراکه آنجا جرائم سنگینی در انتظارش خواهد بود و به سرنوشتی مانند امیر قلعهنویی دچار میشود.
امیر قلعهنویی هم در دوران حضورش در گلگهر، معمولا در نشستهای خبری حاضر نمیشد و به مصاحبههای مطبوعاتی بیاعتنا بود؛ عادتی که برایش در جام ملتهای آسیا به قیمت ۱۰ هزار دلار جریمه تمام شد. امیر قلعهنویی، سرمربی تیم ملی ایران به دلیل غیبت در مصاحبه تلویزیونی بلافاصله بعد از بازی با قطر با وجود درخواست کنفدراسیون فوتبال آسیا، به پرداخت جریمهای ۱۰ هزار دلاری محکوم شد.
در پایان باید گفت که بیاعتنایی سرمربیان به نشستهای خبری و رسانهها ناشی از ضعف ساختار لیگ برتر ایران است چراکه اگر حق پخش تلویزیونی وجود داشت، آن زمان سازمان لیگ و کمیته انضباطی به راحتی میتوانستند سرمربیان خاطی را با جرائم سنگین مواجه کنند اما در حال حاضر اهرمی برای این کار ندارد. از سوی دیگر اگر سرمربیان، مربیان و بازیکنان تیمها ادعای حرفهای بودن دارند و از حرفهای نبودن باشگاهها مینالند، باید بدانند که رفتار درست رسانهای بخش مهمی از حرفهای بودن است. در نتیجه اگر سرمربیان میگویند حرفهای هستند، پس باید در نشستهای خبری حضور پیدا کنند.