وظیفه فراموششده سینمای کمدی
جدیدترین کمدی سینمای ایران که این روزها با فروش بالایش توجهها را به خود جلب کرده، «سال گربه» نام دارد. این فیلم یک تفاوت اساسی با فیلمهای کمدی دیگر دارد و آنگونه که عوامل فیلم هم به آن اشاره داشتهاند، فیلمی است در ژانر کمدی فانتزی. ساختن کمدی به خودی خود یکی از سختترین ژانرهای سینما به حساب میآید اما وقتی فیلمی در دسته کمدی فانتزی قرار میگیرد، اوضاع پیچیدهتر میشود.
قبل از پرداختن به اینکه سال گربه چطور فیلمی است، لازم است درباره ژانر کمدی فانتزی گفت؛ این ژانر همانطور که از نامش بر میآید، باید دربرگیرنده المانهای هر دو ژانر کمدی و فانتزی باشد و حداقل باید چهار اصل را رعایت کند تا بتواند یک اثر استاندارد نام بگیرد. اولین اصل این است که داستان بایدهمذاتپنداری را درمخاطب خود برانگیزد تا مخاطب بتواند وارد دنیای فیلم شود.دومین اصل ایجاد یک پایان خوش وعاری ازخشونت واقعی است؛ زیرا اگر فیلم غیر ازاین باشد، دیگر یک کمدی فانتزی نیست.اصل سوم توجیه وجود قدرت(بخش فانتزی فیلم)وچگونگی دست یافتن کاراکترهای فیلم به قدرت وتعامل شخصیتها باقدرت فراطبیعی درون فیلم است(بخش کمدی داستان) ودر نهایت به وقوع پیوستن اتفاقات فیلم در جهت شخصیتهای خوب داستان است. حال با این تعاریف به بررسی فیلم سال گربه خواهیم پرداخت که آیا توانسته در درجه اول یک فیلم استاندارد باشد یا خیر.
نحسی در فیلمی شلخته
فیلم سال گربه، داستان پسربچهای به نام جهانگیر غزنوی با بازی بهرام افشاری است که در سالی خاص براساس طالعبینی چینی به دنیا آمده است؛ سال گربه. همانگونه که در فیلم نیز به آن اشاره میشود، سال گربه یک ویژگی خاص دارد و آن این است که سال گربه، سال نحسی است و هر ۱۲ سال هر کس در نزدیکی جهانگیر باشد، میمیرد در حالی که خود جهانگیر همیشه به گونهای از مرگ فرار میکند.در کنار این موضوع، هسته اصلی داستان را علاقه زیاد جهانگیر به مشهور شدن شکل میدهد و قرار است این دو موضوع دو بخش اصلی ژانر فانتزی کمدی فیلم سال گربه را تشکیل دهد.همواره اولین اصل در داستاننویسی، ایجاد دنیا یا فضایی است که مخاطب را به درون خود بکشد و اصطلاحا مخاطب بتواند با شخصیتهای داستان همذاتپنداری بکند. نکتهای که در سال گربه شاهد آن نیستیم، درواقع این فیلم اصلا به سمت ساختن یک فضا نمیرود و صرفا توجیهی میآورد تا بتواند سرسری از وجه فانتزی خود عبور کند. همانطور که پیش از این گفته شد، بخش فانتزی داستان صرفا همان توضیحی است که در ابتدای داستان میشنویم، توضیحی که حتی در عالم واقع و در طالعبینی چینی گزارهای نیست که بتوان به آن استناد کرد و در کل ما با فیلمی شلخته و دمدستی مواجه هستیم.
شوخیهای بیمایه گربهای
در بخش دیگر ماجرا یعنی بخش کمدی فیلم سال گربه هم اوضاع بهتر از بخش فانتزی آن نیست؛ بدیهیترین اصل برای ساختن یک شوخی، مقدمهچینی و ساختن فضا و اصطلاحا آماده کردن مخاطب برای خنده گرفتن است. این اصل آنقدر بدیهی است که اگر خودتان نیز بخواهید در جمعی لطیفهای تعریف کنید، ناخودآگاه مقدمهچینی میکنید و سپس به خود شوخی میرسید اما در فیلم سال گربه اصلا شاهد چنین مقدمهچینیهایی نیستیم. سراسر فیلم پر شده از شوخیهای بیمزهای که شاید در نزدیک به دو ساعت فیلم، نهایتا دو شوخی باشد که بتواند به معنای واقعی از مخاطب خود لبخند بگیرد. تا اینجای کار سال گربه نتوانسته از اولین اصل و مهمترین آنکه همه گونههای داستان را دربر میگیرد را رعایت کند و به همین خاطر مخاطب هنگام تماشای فیلم با داستانی شلخته و شوخیهایی بیمایه روبهرو است.
از شوخیهای رکیک تا رابطههای خارج از عرف
سال گربه از همان ابتدای فیلم شوخیهای خود را شروع میکند با خورده شدن قابله جهانگیر توسط گرگ، مردن پیرترین فرد روستا به خاطر نحسی جهانگیر و همینطور این شوخیهای بیمزه تا آخر فیلم ادامه پیدا کرده، فرصتی برای بهاصطلاح جا افتادن شوخیها نمیدهد و این مساله، بزرگترین ضربه را به فیلم زده است. دیگر نکته مهم درباره شوخیهای فیلم سال گربه، جنس شوخیهای این فیلم است؛ جنس شوخیهای این فیلم به گونهای است که سال گربه را ابدا نمیتوان یک کمدی خانوادگی دانست؛ بخش اعظمی از شوخیهای این فیلم مملو از حرفهای رکیک، نشان دادن و استعمال مواد مخدر و حتی رابطههای خارج از عرف است. اگر سینمای ایران مبتنی بر یک نظام ردهبندی سنی بود و سفت و سخت بر این نظام تاکید و آن را اجرا میکرد، حتما کمتر شاهد این بودیم که خانوادهها با ناآگاهی مطلق به تماشای این دست از فیلمها بنشینند.
طالعبینی بدون هیچ قلاب ذهنی
سال گربه همانطور که پیش از این بررسی شد ازنظرکمدیف نه اثر موفقی است و نه اثری استاندارد اماهمانطور که سازندگان آن باور دارند سال گربه نه یک اثرصرفا کمدی که اثری فانتزی نیز به شمارمیآید.البته این نکته درستی است که هراثری دارای حقههای سینمایی باشد یا المانی غیرواقعی درداستان خود داشته باشد، میتواند وارد ژانر فانتزی شود اما نکته مهمتر این است که بخش فانتزی را فارغ از اینکه دنیایی وسیع باشد یا نقطهای کوچک،چگونه به مخاطب ارائه میشود ومخاطب آیا میتواند آن را بپذیرد یا خیر؟ گفتن این نکته البته الزامی است اگر داستانی فانتزی بخواهد همراهی مخاطب را به دست بیاورد باید در پس مفهوم فانتزی که معرفی میکند قلابی برای وصل کردن ذهن مخاطب درواقعیت وجود داشته باشد.مانند آنچه در فرانچایز مردان سیاهپوش شاهد آن بودیم یا در فیلم من زمین رادوست دارم.به عنوان مثال درفیلم سال گربه که نام خودراازیکی ازسالهای طالعبینی چینی برداشته است، شخصیت جهانگیرهشدارمیدهد که دراین سال کسی نزدیک من نیاید؛ اما برای این ویژگی هیچ قلاب ذهنی محکمی برای مخاطب ارائه نمیشود ومخاطب با اینکه فیلم گاه وبیگاه روی اینعنصر فانتزی تاکیدمیکنداما نمیتواند آن را بپذیرد.
ابتذال ژانر کمدی
درمواجهه با فیلمهای کمدی همواره این سؤال پیش میآید که هدف ازساختن یک فیلم کمدی چیست؟ آیا فیلمی که صرفا بتواند مخاطب خود را بخنداند، فیلم موفقی است؟ جواب این سوالات تا حد زیادی در نوع جهانبینی کارگردان و صاحب اثر قرار دارد؛ اما ایدهآل ژانر کمدی آن است که پیش از آن که بخنداند، یک فیلم دغدغهمند باشد. البته باید گفت که این ایدهآل چیز جدیدی نیست؛ اگر کمی آشنایی با سینمای کلاسیک و دنیای ادبیات داشته باشید، متوجه میشوید که آثار کلاسیک ژانر کمدی سینما همواره با نگاه به جامعه و نقدهای اجتماعی و سیاسی ساخته میشوند. در دنیای ادبیات نیز به همین ترتیب است. گویی این یک اصل در پدید آوردن آثار طنز یا کمدی بوده؛ به عنوان مثال در ادبیات ایران نیز شاهد مثالهایی هستیم مانند آثار عبید زاکانی که مملو از نقدهای اجتماعی زمانه خود است یا تلخکها در دربار شاهان که همانطور که از اسمشان برمیآید یکی از وظایفشان گرفتن زهر انتقادهای اجتماعی بود تا بتوانند برای شاهان کاستیهای اجتماعی را بازگو کنند. امروزه اما آثار کمدیای را میبینیم که وظیفه اصلی خود را فراموش کردهاند و روی جنبه خنداندن مخاطب تکیه کردهاند که البته نتیجه این کار شده است مجموعهای از شوخیهای مبتذل. در سینمای ایران اما متاسفانه بیشتر شاهد ابتذال ژانر کمدی هستیم و یکی از نمونههای این ابتذال را میتوان در فیلم سال گربه دید که درون آن همه جور شوخی بیمایه و ممنوع برای کودکان وجود دارد.
نزدیک «سال گربه» نشوید
درسینما هیچ وقت فروش بالا یا اقبال عمومی دلیلی بر کیفیت فیلم نیست؛همانطور که در این چند ماه اخیر شاهد بودیم که فیلمی مانند هاوایی یا همین سال گربه فروش بالایی داشته اما از کیفیتی حداقلی برخوردار هستند.دلیل این امر نیز یا به حجم گسترده تبلیغات این فیلمها برمیگردد یا به خاطر ستارهای که در این فیلمها بازی میکند، مانند بازی بهرام افشاری در فیلم سال گربه که یادآور فیلم فسیل است. نکته دیگر اینکه اگر به دنبال فیلمی خانوادگی میگردید تا ساعاتی مفرح را برای خانواده خود بسازید ابدا نزدیک فیلم سال گربه نشوید؛ مگر اینکه با فروش و استعمال مواد مخدر و مسکرات، شوخیهای سخیف یا حتی روابط خارج از عرف مشکلی نداشته باشید! خلاصه اینکه فیلم سال گربه اگر در این مدت توانسته به موفقیتهایی در فروش دست پیدا کند تمام، مدیون شهرت شخص بهرام افشاری است که این روزها در اوج فعالیت حرفهای خود به سر میبرد وگرنه این فیلم از نظر داستان که مهمترین بخشی از هر فیلمی است، نقطه قوتی ندارد.